فروشگاههای آینده چه شکلی خواهند بود؟ آیا دستهای از روباتها با استفاده از تکنولوژی تشخیص چهره به کمک ما در خرید خواهند آمد تا سوابق خرید را با خلقوخوی فعلی مشتری یا اولویتهای قبلی او هماهنگ کنند؟ آیا دستیارهای شخصی صوتی وجود خواهند داشت که مقبولیت، رنگ و اندازه بودن هر لباسی را در گوشی هوشمند شما دانلود کنند؟ ایستگاههای پرینت سهبعدی؟ محو شدن کانترهای چک نهایی هنگام ترک فروشگاه؟ آیا ممکن است حتی نمایشگرهای هولوگرافی شناور کف هر فروشگاه و همزمان با راه رفتن مشتری ایجاد شود؟
شاید مردم همه خریدهای خود را با استفاده از اتاقهای پرو مجازی از طریق هدستهای واقعیت مجازی، از خانه انجام دهند. و سپس پهپادها این خریدها را به در منزلشان برسانند. این نوآوریها ممکن است خیالانگیز به نظر برسند، اما هیچکدام غیرممکن نیستند. همه آنها وجود دارند و در حال آزمایش شدن هستند و حتی ظرف یک دهه میتوانند واقعی شوند. اما آیا مشتریان این نوع تجربه خرید را واقعا میخواهند؟آمارهایی که از خردهفروشیهای بزرگ و برندهای مد به دست میآید، بهطور فزایندهای به این سوال پاسخ منفی میدهد. در محیط همواره متزلزل و غیرقابل پیشبینی خرید که بقای طولانیمدت شرکتها به پیشبینی تمایل مشتری و اهمیت دادن به آن بستگی دارد (اغلب حتی قبل از آنکه خودشان بدانند چه میخواهند)، رقابت بر سر فهمیدن اینکه افراد چگونه و کجا پولشان را خرج میکنند، داغ شده است.
پلانوگرام، شکل یا نموداری بصری است که نشان میدهد هر یک از کالاها در کدام نقطه از فروشگاه باید قرار بگیرد. این طرحوارهها نه تنها فلوچارتی را برای هر گروه از محصولات در بخشهای مختلف فروشگاه ارائه میکنند، بلکه بطور دقیق مشخص میکند که هر کالا در کدام ردیف و در کدام قفسه قرار گرفته است.
البته میزان پیچیدگی پلانوگرام بستگی به این دارد که فروشگاه چه وسعتی دارد، حجم کار و فروش در آن چقدر بالاست، از چه نرمافزاری برای تنظیم پلانوگرام استفاده میشود و نیازهای مدیر و پرسنل فروشگاه، چه حدی از پیچیدگی را برای پلانوگرام میطلبد.
پلانوگرام میتواند فقط تصویری ساده را تشکیل دهد که در آن فقط تصویر هر نوع از کالاها، به ترتیب و بر اساس بخشهایی که برای هر یک مشخص شده است مشاهده میشود و جزئیات دیگری ارائه نمیکند. اما در نوع پیچیدهتر آن، شماره راهرو، قفسه، ردیف قفسه و طبقهی آن، و شماره قلابی (رگال) که برای مثال نوع مشخصی از لباس از آن باید آویخته شود مشخص میشود. بدین ترتیب، بر اساس میزان پیچیدگی هر پلانوگرام، مشتری و پرسنل میتوانند دسترسی آسانتری به محل قرارگیری هر کالا داشته باشند.
بیشتر استارتآپها شکست میخورند و عمر آنها اغلب کم است. یک استارتآپ معمولی بهطور متوسط ۲۰ ماه فعالیت میکند و تا بسته شدن کامل درهایش حدود 3/1 میلیون دلار زیان مالی متحمل میشود. بنابراین چه فرمول موفقیتی را میتوانیم برای این کسبوکارهای نوپا که در آغازین سالهای فعالیت خود با شکست مواجه میشوند، پیدا کنیم؟
بهمنظور کسب اطلاعات بیشتر در خصوص چگونگی حفظ حیات بلندمدت شرکتهای در حال رشد آن هم در اکوسیستمی به شدت متغیر، از تام هوگان، یکی از نویسندگان کتاب «راهنمای راهاندازی استارتآپهای موفق» دعوت کردیم. تام از بنیانگذاران یکی از موفقترین استارتآپهای بازاریابی در سیلیکون ولی. او سابقه ۲۵ سال فعالیت در حوزه بازاریابی و مسوولیتهایی در شرکت اوراکل و سایر شرکتهای فعال در منطقه را در کارنامه خود دارد. در ادامه خلاصهای از گفتوگو با وی پیرامون دلایل موفقیت استارتآپش و چگونگی رقابت تیمهای کوچک در بازارهای امروزی و البته راهکارهای دستیابی به فرهنگ مثبت و سازنده آمده است:
رسانههای اجتماعی در چند سال گذشته، گسترش فراوانی در بین مردم داشته و اکنون دست کم بیش از 5 ساعت در روز به این رسانهها اختصاص مییابد. این حضور مستمر و پررنگ، بهترین فرصت برای بازاریابی و جذب مشتریان بیشتر است. شاید به این صورت، زمان آن رسیده باشد که تبلیغات تلویزیونی و خیابانی را به رسانههای اجتماعی برده و از حضور دائمی کاربران آن استفاده کافی را ببریم.زمانی که یک فعال بازاریابی یا مدیر کسبوکار، شروع به فعالیت در رسانههای اجتماعی (تلگرام، اینستاگرام، فیسبوک، لینکدین و...) مختلف میکند، ابتدا تبلیغات و محتوای تولیدی خود را برای دوستان و هواداران قبلی خود تهیه میکند. با این حال، همواره مخاطبان درجه دوم بسیاری وجود دارند که به محتوای تولیدی شما علاقهمند هستند. در صورتی که بتوانید، به آنها هم دست پیدا کنید، به سرعت جامعه هدف شما بزرگتر و بزرگتر شده و شانس موفقیتتان هم افزایش مییابد.
شاید همه ما در کودکی آرزوی رفتن به اتاقی پر از بستنی را داشتیم. حالا موزهای در لسآنجلس این رویا را به واقعیت تبدیل کرده است. موزه بستنی جایی است که ایدهها به تجربیات واقعی زندگی تبدیل میشوند. موسسان این موزه ماموریت خود را طراحی محیطهایی تعریف میکنند که مردم را کنار یکدیگر جمع میکند و قوه تخیل آنها را برمیانگیزاند. آنها به این گشتو گذار در موزه عنوان «سفر تجربی بستنی» دادهاند.موزه بستنی یک موزه سنتی نیست. در موزه بستنی در لسآنجلس، بازدیدکنندگان میتوانند با پرداخت یک بلیت نه چندان ارزان 29 دلاری (برای کودکان 18 دلار) از امکانات هنری مانند اتاقی پر از بستنیهای یخی غولپیکر استفاده کنند؛ مجسمههایی که در حال آب شدن از روی دیوار هستند. در اتاق موز 10 هزار موز آویزان است و مردم میتوانند بوی کاغذهای آغشته به اسانس موز را استشمام کنند و استخر حاوی صدها میلیون دانه رنگی خوراکی از دیگر صحنههای تماشایی این نمایشگاه است.
آیا در فکر روشهایی هستید تا کسبوکار خود را نوآورتر کنید؟ نوآوری بخشی حیاتی از موفقیت برای هر کسبوکاری است. تکنولوژی موجب شده است تا گسترش جهانی، دستیابی به مخاطبان هدف بزرگتر و افزایش قابلتوجه سودها آسانتر شود؛ اما رقابت بسیار زیادی را نیز به همراه داشته است. به این معنی که کسبوکارها برای پیشرفت باید این اطمینان را ایجاد کنند که آنها نوآور هستند و قادرند محصولات و خدمات جدید و جذابی را تولید کنند. اگر در تلاشید تا کسبوکار خود را نوآورتر کنید، در زیر چند ترفند و توصیه فوقالعاده ارائه شده است که به شما کمک خواهند کرد.
یک قدم به عقب برگردید
ممکن است اندکی زیانآور به نظر بیاید، اما اگر از موفقترین کارآفرینان بپرسید که ترفندهای آنها برای نوآوری چه بوده است، به شما خواهند گفت همه چیز به این برمیگردد که بدانید چه زمانی به عقب برگردید. وقتی استرس دارید، نمیتوانید بهترین ایدههای خود را ارائه دهید. فشار ثابتی که از راهاندازی یک کسبوکار ناشی میشود، میتواند به شانس نوآور بودن شما و ارائه تفکر خلاق صدمه بزند. یک قدم به عقب برگشتن و دور شدن از محیط کار برای مدتی کوتاه میتواند تفاوت شگرفی ایجاد کند. این کار به تقویت مغز و تفکر بهتر برای پیشبرد کسبوکار کمک قابلتوجهی خواهد کرد.
مطمئن شوید شرکای درستی انتخاب میکنید
ایجاد نوآوری درست به یک تیم نیاز دارد و شرکتهایی که با آنها مشارکت میکنید، موفقیت شما را تعیین خواهند کرد. اطمینان یابید که شرکتهایی را انتخاب میکنید که برای خدمات نوآوریشان مشهور هستند و گزینههای خود را مقایسه کنید. حتی خدمات تحویل کالایی که انتخاب میکنید نیز میتواند تفاوت چشمگیری ایجاد کند.
مشتریان خود را در ذهن بسپارید
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که میتوانید مرتکب شوید، این است که فقط بهخاطر اینکه میخواهید نوآور باشید دست به آن بزنید. اینکه یک برند با محصولات و خدمات تکنولوژی بالا تولید کنید بسیار خوب است؛ اما اگر این محصول یا خدمات عاری از علاقه شما به مشتریانتان باشد، هیچ نتیجهای نخواهد داد. زمانی که میخواهید محصول یا خدمات جدیدی را توسعه دهید، همیشه مشتریانتان را در ذهن داشته باشید. به چیزهایی فکر کنید که زندگی آنها را بهتر خواهد کرد. نوآوری درست زمانی ایجاد میشود که آنچه مشتریان میخواهند را حتی پیش از اینکه حتی خودشان به آن پی ببرند، در اختیارشان قرار دهید.
کارمندان نوآور استخدام کنید
برخی افراد بهطور طبیعی نوآورتر از سایرین هستند. بنابراین اگر با تیم فعلی خود مشکل دارید، شاید زمان آن رسیده است که روی یک کارمند جدید سرمایهگذاری کنید. به دنبال کاندیداهایی باشید که بتوانند دیدگاه جدید برای شرکت شما به ارمغان بیاورند. نسل هزاره در زمینه نوآوری فوقالعاده هستند؛ چرا که در عصر دیجیتال رشد کردهاند. اگر استطاعت استخدام کارمندان جدید را ندارید، به فکر روشهایی باشید تا کارمندان فعلی خود را به افزایش خلاقیت در کار تشویق کنید. هر کارمندی میتواند تفاوت قابلتوجهی ایجاد کند؛ تنها باید این فرصت به او داده شود. بهطور کلی، نوآوری برای پیشرفت کسبوکارها در دنیای امروز ضروری است. تنها باید از ناحیه امن خود خارج شوید و بیاموزید که متفاوت فکر کنید.
منبع: innovationmanagement
سارا کاوس، زندگی حرفهایاش را بهعنوان حسابدار رسمی آغاز کرد و سپس از مدرسه کسبوکار هاروارد مدرک ام بی ای دریافت کرد. او حسابداری بسیار منظم و دقیق در کارش بود و مردم بیشتر این نوع افراد را خشک و به دور از هنر و خلاقیت میدانند. اما سارا همواره به این فکر میکرد که در ساخت ظاهر بطریهای آب قابل استفاده مجدد تغییراتی ایجاد کند. بطری خودش که اغلب به زور داخل کیفش جای میگرفت و سارا فکر میکرد ظاهر زشتی دارد، جرقه این تغییر بود. خودش میگوید: «مبلغ زیادی پرداخت میکردم تا یک کیف دستی ظریف و زیبا داشته باشم و بعد چیزی را از آن بیرون میآوردم که انگار وسیله کوهنوردی بود!»
زمانی بود که خط تلفن، لازمه هر خانه و هر کسبوکاری به حساب میآمد. بیشتر ارتباطات به صورت تلفنی و با تماس با شماره فرد صورت میگرفت. اما امروز، حتی اگر در خانه و شرکتی خط تلفن وجود نداشته باشد، چندان تعجب ندارد. با گسترش موبایل و خدمات ارائه شده آنها، به تدریج تلفن از دایره راههای ارتباطی اولیه خارج شد. ویژگی موبایل، در دسترس بودن دائمی آن و سهولت استفاده بود. در این حالت، فرد مجبور نبود که برای تماس با مخاطب خود زحمت زیادی به خرج دهد و معمولا میتوانست به سرعت با آنها ارتباط برقرار کند. اما پیشرفت سایر امکانات گوشیهای هوشمند باعث شد تا تعداد تماسها هم کاهش یابد؛ پیشرفتهایی که از امکان فرستادن پیام متنی (پیامک) شروع شد و در نهایت به تماس صوتی و تماس تصویری رسید. این تغییرات، محیط کسبوکار و بازاریابی را هم به شدت دستخوش تغییر کرده و خواهد کرد.
اکنون میتوان کسبوکارهای فراوانی را مشاهده کرد که روشهای سنتی انجام کارها را کنار گذاشتهاند و از ابزارهای جدید استفاده بیشتری میکنند. دلیل این موضوع، گسترش گوشیهای هوشمند و سایر ابزارهای ارتباط آنی است. به عنوان مثال، براساس برآوردها، تعداد سیمکارتهای موجود در ایران حتی از جمعیت کشور هم بیشتر بوده و تعداد گوشیهای هوشمند هم نزدیک به 50 میلیون دستگاه است. ابزارهای مختلف این گوشیها و برنامههای کاربردیشان هم راه ارتباط را آسانتر ساخته است؛ تا حدی که ارتباط آنلاین با همکاران و مشتریان در بسیاری از کسبوکارها رواج یافته است. یک بازاریاب مواد غذایی، امروزه میتواند به صورت آنلاین از وضعیت انبار شرکت مطلع شود و درخواستهای مشتریان را به سرعت به دست آنها برساند.
تصور کنید در راه خانه، اپلیکیشنی را باز میکنید و چند قلم از خورد و خوراک روزانه خود را که لازم دارید سفارش میدهید. سپس به نزدیکی خانه که رسیدید، آنها را از سوپرمارکت محل خود تحویل میگیرید. یا تصور کنید وارد سوپرمارکت بزرگی در نزدیکی محل کار یا منزل خود میشوید و با برداشتن اجناس مورد نظرتان، بدون اینکه اصلا به سراغ صف و صندوق بروید، از فروشگاه خارج میشوید و هزینه اجناس بهطور خودکار از حساب بانکی شما برداشته میشود. این دو نمونه مدلهای رویایی از سوپرمارکتهای آینده نیستند. اولی سرویسی است که در بسیاری از سوپرمارکتهای بزرگ دنیا در کشورهای توسعهیافته اجرا میشود و دومی مدل سوپرمارکت شرکت آمازون است که چند ماهی است این روش را بهطور آزمایشی راهاندازی کرده و قرار است همین امسال برای عموم هم اجرایی شود.
اینترنت و تکنولوژی همه کسبوکارهای سنتی از جمله کسبوکار سوپرمارکتها را هم متحول کردهاند و همین تحول البته باعث شده پیشگامان این روند در مواجهه با مدلهای سنتی دچار مشکلات قابلتوجهی شوند. آنچه سال گذشته در زمینه خدمات تاکسی آنلاین برای استارتآپهای اسنپ و تپسی رخ داد و حتی کار به اعتراض به مقابل مجلس هم رسید، از آن دسته است. واقعیت این است که مدلهای کسبوکار از سفارش غذا گرفته تا خرید بلیت قطار و هواپیما و از گرفتن تاکسی تا خدمات مالی (فینتک) در حال متحول کردن فضای کسبوکارند و با توجه به این روند، انتظار هم میرفت که بهزودی در یکی از سنتیترین خدمات خردهفروشی نیز شاهد مواجهه با مدلهای عرضه مدرن باشیم.
|
زنگ خطر برای کدام کسب و کار های ایرانی به صدا در آمده است؟
با توجه به
پیشرفت های تکنولوژی و بویژه با ظهور تلفن های هوشمند و در دسترس بودن اینترنت در
تمام مکان ها و در نهایت تولید اپلیکیشن های متناسب با نیازهای روزمره برخی کسب و
کارها در معرض تهدید قرار گرفتند و برخی کسب و کارهای جدید نیز عرضه شد. در ذیل
برخی کسب و کارها که در معرض دگرگونی قرار گرفته اند و یا تحت تاثیر شرایط قرار
گرفته اند لیست شده است
1-
بنگاه های مسکن سنتی
2- آژانس های تاکسی تلفنی ، با توجه به ورود
پدیده جدید تاکسی های شخصی اینترنتی مانند اسنپ و تپسی
3- آژانس های سنتی مسافرتی فروش بلیط
4- تولید بنزین و مدیریت پمپ بنزین ها ،با
توجه به کاهش مصرف سوخت در خودروهای برقی و هیبریدی
5- فروشگاه های خرده فروشی غیر زنجیره ای و
غیر برند ، مانند لوازم خانگی و برقی و موبایل و ... با توجه به ورود فروشگاه های
زنجیره ای بزرگ (بیش از ٣٠٠ هایپر در حال ساخت است ) و رشد نمایی فروش اینترنتی
همانند فروش شرکت دیجی کالا
6- سوپرمارکت های کوچک غیر زنجیره ای و غیر
رقابتی ، که نمیتوانند از ویژگی خرید کلان بهره ببرند به ویژه در در مراکز شهری
بزرگ
7- شغل ویزیتوری و فروشندگی، به خصوص در شرکت
های پخش مویرگی با توجه به اوج گیری استفاده از فروش اینترنتی و آپ های سفارش گیری
مشتریان
8- کتابخانه های سنتی ، که فقط کتاب امانت
میدهند و خدمات دیگری در کنار آن ندارند
9-
دفاتر خدمات ترجمه ، با توجه به رشد سریع نرم افزارهای خبره
ترجمه
10-
دفاتر خدمات کپی و نشر و اسکن و
...
11-
روزنامه های کاغذی، به خصوص آگهی های روزنامه ای
12- برگزاری دوره های آموزش حضوری و مدارک
حرفه ای
13-
پیک های موتوری، زودتر از آنچه فکر میکنید با آمدن پهبادها
تهدید جدی خواهند شد
14-
مشاغل دلالی، مثل فروش خودرو دست دوم
15-
خدمات انبارداری و اجاره انبارها ، با توجه به ورود نرم
افزارها و تکنولوژی های جدید مانند اینترنت اشیا IOT که باعث میشوند به شدت موجودی های
شرکت ها کاهش یابد
16- سد سازی و بهره برداری از آب و برق سدها،
با توجه به کاهش منابع آبی
17-
تولید و فروش مصالح سنگین ساختمانی، مانند بلوک سیمانی و آجر و
درب و پنجره سنگین و ... با توجه جایگزینی مصالح جدید و ارتقا استانداردها
18-
دفاتر و نمایندگی های فیزیکی بیمه
19- شغل پزشک عمومی غیر متخصص
20-
نانوایی های سنتی در شهرهای بزرگ
21-
مغازه های فروش سنتی سبزی و میوه، با توجه به ورود فروشگاه های
بزرگ و زنجیره ای که میوه و سبزی بسته بندی شده عرضه می کنند
22- شعبات فیزیکی بانک ها
23- داروخانه های کوچک غیر زنجیره ای
و این فهرست
ادامه دارد
....
اما خبر خوش
اینکه، در مقابل، دهها صنعت دیگر با رشد تقاضا مواجه خواهند شد. و کسانی که میخواهند شغل خود را تغییر
دهند می توانند انتخاب های بهتری داشته باشند.
مانند فروشگاه
های زنجیره ای ، فروش اینترنتی، خدمات شخصی، غذاهای نیمه آماده ، رستوران ،
تبلیغات و بازاریابی حرفه ای بهداشت و درمان ، گردشگری خارجی و داخلی، صنایع
تبدیلی پتروشیمی، ساختمان سازی مدرن و پیش ساخته، بازسازی ساختمان ها ، صنعت ایمنی
، بازیافت، خدمات محیط زیست، تولید انرژی پاک مانند باد و آفتاب ، صنایع تصفیه هوا
و ده ها مورد دیگر
...که چشم انداز
مثبتی برای آینده ایجاد میکند.
تاکنون چند بار پیش آمده که دندانهای خود را از شدت عصبانیت به هم ساییده، نفس عمیقی کشیده و در سکوت با خود تکرار کردهاید که «همیشه حق با مشتری است.» این شعاری است که همواره به خردهفروشان و کارگران خوشرو القا شده و تاحدودی به اذهان صاحبان مشاغل نیز راه یافته است. اما مساله این است که همیشه حق با مشتری نیست و اندیشیدن بر این قاعده همیشه مضراتی را برای شما، کارمندان و مشتریهای شما به دنبال خواهد داشت. در ادامه به ذکر دلایل این امر میپردازیم .
ادامه مطلب ...
برند ساختن یا نساختن، مساله این است! وقتی این سوال را از فردی که هنوز مطمئن نیست برندی لازم دارد یا نه میپرسید، اگر از این واقعیت که برند کلید رشد و موفقیت در بلندمدت است، بیخبر باشد، نمیتواند به سوال شما پاسخ دهد.با ایجاد یک برند، شما چشمانداز قوی و شفافی از آنچه میخواهید تعیین میکنید. بدون برند در دستهای که محصولات عام نامیده میشوند، محصولاتی که بسیار معمولی و همه شبیه به هم هستند، محو میشوید. بین محصولات مشابه و متعدد، برندسازی محصول شما را متمایز میکند و راه را برای آگاهی، تمایز، انتخاب و سوددهی هموار میسازد.اگر فکر میکنید که حتی در یک مورد محصول شما تفاوت و مزیت برتر مقبولی نسبت به دیگر محصولات دارد، حداقل یک دلیل برای برندسازی یافتهاید. در ادامه چند دلیل دیگر برای برندسازی ارائه خواهیم کرد.
ادامه مطلب ...
در چند سال گذشته برخی از برندهای ایرانی برای افزایش فروش خود دست به اقدامات متفاوتی زدهاند؛ یکی از این اقدامات که بسیار همهگیر هم شده است، برنامههای رنگارنگ قرعهکشی است. قرعهکشیهایی که محصولات سازمان را به بلیتهای بختآزمایی مشتریان تبدیل میکنند. اگرچه این استراتژی گاهی میتواند تغییرات حباب گونهای در فروش سازمانها به وجود آورد و آن را بهصورت مقطعی با افزایشی مناسب همراه کند، اما تحقیقات در این حوزه نشان میدهد که پس از اتمام قرعهکشی افت فروش قطعی بوده و صدمات آن جبران ناپذیر است.
سایه قرعهکشی بر سر مدیران ایرانی
وقتی با مدیران سازمانهایی که قرعهکشی را جزو استراتژیهای اصلی خود قرار میدهند صحبت میکنیم، آنها بدون اینکه دلیل جواب دادن حتی کوتاهمدت این روش را بهصورت علمی بدانند، صرفا به نتایج حاصله اشاره میکنند و یا به عملکرد رقبا استناد کرده و برای اینکه در این رقابت کم نیاورده باشند، تن به این استراتژی میدهند اما وقتی با عینک جامعهشناسان به پدیده قرعهکشی در بازار مصرف ایران مینگریم چهار دلیل عمده خودنمایی میکند که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد.
ادامه مطلب ...
حادثه غمانگیز فروپاشی ساختمان پلاسکو در اواخر دیماه سرد پایتخت، روح همه ما را خراشیده و آزرده خاطر کرد. در این باره کسان بسیاری نوشتند و گفتند و به احتمال زیاد بسی خواهند گفت. من اما به این رویداد از زاویهای دیگر مینگرم، یا به تعبیر دیگر این رویداد غمانگیز را بهانه سخنی خواهم کرد که به واقع نه تمثیل و استعاره بلکه حقیقتی ناگوار و محتمل درباره هر یک از ما شرکتها و آدمیان است. از این رو با دغدغهای فرآیندنگرانه با خود بیندیشیم که چه میشود که یک ساختمان تجاری بزرگ با برند متمایز و ویژه به یکباره چنین وحشتناک، با لهیب آتشی ناگهانی فرو میریزد و به تلی از آهن و پارچه گداخته و سوخته بدل میشود. پرسش خطیری که در اینجا مطرح است اینکه آیا پلاسکو به راستی به یکباره فرو ریخت؟ این پرسش را نه تنها برای پلاسکو، بلکه درباره هر امر دیگری به تناسب میتوان مطرح کرد. آیا فلان سازمان، فلان موجود، فلان انسان، فلان کشور، فلان حزب، و فلان...، به یکباره فروریخت یا فرو میریزد؟ مدیریت انسجام درونی، سازگاری بیرونی و آرمانگرایی (داشتن چشمانداز و درک اهمیت آیندهپژوهی)، سه اصل اساسی و سرنوشتساز برای همه کشورها، سازمانها، شرکتها و افرادی هستند که به بقا و توسعه خود میاندیشند.
ادامه مطلب ...
تجربه نشان داده که مدیران ردههای پایین و کارمندانی که در محل کار به همکاران خود کمک میکنند و گرهی از کار آنها باز میکنند، در آینده به مدیران بزرگ و موفقی تبدیل خواهند شد که نردبان ترقی را با سرعت بیشتری طی خواهند کرد، اما چرا چنین است و چه تفاوتی بین این افراد و سایر کسانی که سودای مدیر شدن دارند وجود دارد؟ در این قسمت از سلسله مطالب پندهای مدیریتی به هفت دلیل مرتبط با علل موفقتر بودن کسانی اشاره خواهد شد که در تمام دوران کاری شان به دیگران کمک میکنند، بدون اینکه مجبور به این کار باشند. البته باید دانست که تاکید بر این هفت عامل به معنای نفی و نادیده گرفتن فاکتورهای دیگری چون استعدادهای رهبری، هوشمندی، آگاهی و نفوذ شخصیتی افرادی که میتوانند در آینده به مدیران بزرگی تبدیل شوند نیست، بلکه مکمل آنها است.
1- همدل بودن
کارکنانی که در محل کارشان به دیگران کمک میکنند، در واقع بالاترین درجه همدلی و همدرد بودن را با آنها نشان میدهند و همین مساله موجب میشود آنها درک درستی از شرایط حاکم بر بخشها و دوایر مختلف شرکت یا سازمان داشته باشند و مشکلات و چالشهای کاری و حرفهای هر کدام از کارکنان را بهطور کامل درک کنند. آنها با کمک کردن به دیگران در حل مشکلاتشان در واقع دارند مشکلات موجود در کارها را شناسایی کرده و در راستای حل آنها تلاش میکنند و این همان مهارتی است که هنگام تصدی پستهای مدیریتی و رهبری یک تیم کاری یا یک سازمان بزرگ بهکار آنها خواهد آمد. در چنین وضعیتی سایر کارکنان شرکت به آن فرد کمک کننده به عنوان یک عامل نجاتبخش یاریگر در زمان بحران نگاه میکنند و این همان توان مدیریت و رهبری افراد در زمان بروز مشکلات است.
ادامه مطلب ...