استراتژیهای کسبوکار معمولا بهصورت مطلق و با مثال از گذشته، آموزش داده میشوند. زمانی هم که از موفقیت یک شرکت در تدوین استراتژی و اجرای آن صحبت میشود، مانند آن است که یک داستان تخیلی نوشته شده که شخصیت مثبت داستان، با تمام مشکلات و اتفاقاتی که بر سر راهش پیش میآید، میداند که در نهایت، اوضاع تغییر خواهد کرد و همه چیز بر وفق مرادش خواهد شد. اما واقعیت اینگونه نیست و در بسیاری از مواقع، شرکتی که در آینده موفق خواهد شد، در حقیقت هیچ نمیداند که چه کار دارد میکند. او فقط آزمون و خطا میکند و پس از هر شکست، راهی دیگر را امتحان میکند.
موفقیت تصادفی شرکت موتورسیکلتسازی هوندا، یکی از این موارد است. تصویری که از سرگذشت هوندا ترسیم میشود، مربوط به دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی است؛ زمانی که هوندا در نهایت توانست با استراتژی «سادهسازی قیمتی» موتورسیکلتساز افسانهای یعنی هارلیدیویدسون را شکست دهد. آنها موتورسیکلتهایی به بازار عرضه کردند که از هر نظر پایینتر از محصولات رقیب بود؛ هم قدرت کمتری داشتند و هم اندازهشان کوچکتر بود، اما تفاوت قیمتی فاحش آنها باعث توانایی رقابت شده بود. براساس کنکاشهایی که گروه مشاوره مدیریتی بوستون در داستان هوندا انجام داد (به سفارش وزیر تجارت و صنعت بریتانیا در سال ۱۹۷۵۵ که قصد داشت موتورسیکلتسازی بیمار این کشور را احیا کند)، رمز موفقیت شرکت ژاپنی و کاربردهایش برای بریتانیا اینگونه به تصویر کشیده شد: «هوندا پیروز شد؛ چرا که یک مدل کسبوکار متفاوت با هزینههایی بسیار کمتر نسبت به هارلی در پیش گرفت.
آیا میدانستید که بسیاری از برندهای مشهور جهان پیشینه نظامی داشتهاند؟ برخی از کمپانیهای بسیار مشهور جهان، با افتخار از پیشینه نظامی خود یاد کرده و آن را حتی در نشان تجاری، وبسایت و بازاریابی خود نیز به روشنی نشان میدهند، درحالیکه برخی دیگر، پیشینه شروع فعالیتهای خود را در کتب تاریخ ذکر کردهاند.
به گزارش اقتصادنیوز، شمار قابل توجهی از برندهای مشهور تجاری، فعالیتهای خود را برای تامین مایحتاج نظامی آغاز کردهاند یا فعالیتها و محصولات آنها در طول جنگهای مختلف، با استقبال و اقبال عمومی مواجه شدهاست. در این گزارش، بهنقل از بخشمالی ام اس ان، برخی برندهای مشهور جهان را که فعالیتاصلی خود را در زمینه نظامی آغاز کردند، معرفی میکنیم.
عینک آفتابی خلبانی ریبن
احتمالا، شناخته شدهترین برند عینکآفتابی در جهان، عینک ریبن و مدل مشهور خلبانی آن است. پس از آنکه، فرمانده نیروی هوایی ارتش آمریکا از کمپانیهای تولیدکننده عینک آفتابی خواست تا عینکی را طراحی کنند که سبب کاهش حالت تهوع و سردرد خلبانان جنگندههایی شود که در ارتفاعات بالا پرواز میکنند. کمپانی ریبن با طراحی نمونهای توانست توجه نیروهی هوایی آمریکا را بهخود جلب کند. نمونه اولیه این عینک، در سال 1936 طراحی و تولید شد که با داشتن شیشهای سبزرنگ و خاصیت ضد انعکاس (Anti-Glare)، دید خلبانان را دچار اشکال نمیکرد.جیپ
خودروی جیپ در سال 1941 برای نخستین بار با اهداف نظامی طراحی و تولید شد. خودروی جیپ مدل Willys MB، در طول جنگجهانی دوم، بهعنوان مشهورترین خودروی نظامی ارتش آمریکا مشهور شد.
وودافون
حیات وودافون (Vodafone) در دهه 80 میلادی و بهعنوان یک شرکت جنبی کمپانی «راکال الکترونیک»، بزرگترین تولید کننده فنآوری رادیویی و بیسیم انگلیس، آغاز شد. راکال در آن زمان یکی از سه شرکت بزرگ الکترونیک انگلیس بود. نخستین تلفن همراهی که وودافون تولید کرد، حدود پنج کیلوگرم وزن داشت.
سون ایلون، یک فروشگاه زنجیرهای است که محصولاتی همچون خشکبار و مایحتاج روزمره زندگی را ارائه میدهد.
این فروشگاه یکی از بزرگترین اپراتورهای بزرگ امتیازدهنده با درآمد سالانه بیش از 62 میلیارد دلار است، 7200 فروشگاه در سرتاسر اروپا و آمریکای شمالی دارد و در حدود 36400 امتیاز شعبه به کشورهای آسیایی داده است که آمار بیشترین فروشگاهها را در آسیا دارد. در آن سوی مرزهای آمریکا، کشور ژاپن، بزرگترین زنجیره، تایلند در رتبه دوم، تایوان و کرهجنوبی در رتبههای بعدی قرار دارند. ماموریت این فروشگاه برآورده کردن نیازهای مشتری به وسیله فراهم آوردن محصولات تازه با کیفیت بالا و خدمات هر روزه با قیمت مناسب، معاملات سریع و ارائه محیط تمیز و دوستانه است.
تاسیس در آمریکا
این فروشگاه در سال 1927 به نام TOTEm بهعنوان فروشگاه کمپانی یخ در دالاس تگزاس تاسیس شد. این یخها مصرف خانگی داشته و برای خنک نگهداشتن غذاها استفاده میشد. نام این فروشگاه درسال 1946 به سونایلون تغییرداده شد، چون در آن زمان ساعات کار از هفت صبح شروع میشد و تا 11 شب به اتمام میرسید. بعد از گذشت چهار سال این فروشگاه بازار خود را به بیرون از دالاس و به نواحی مختلف تگزاس، فلوریدا و واشنگتن گسترش داد. در سال 1962 ساعات کاری شعبه آستین تگزاس به 24 ساعت شبانهروز در طول هفته تغییر یافت که علت آن مجاورت این شعبه با دانشگاه و شلوغ شدن آن بهدلیل شروع شدن بازی فوتبال در شنبهها بود. تصمیم مدیر این شعبه باعث شد سایر شعب نیز از ساعات کاری مذکور پیروی کرده و این یکی از ویژگیهای فروشگاهها تلقی شود. با دانستن این مطلب که بیش از 10 میلیون نفر از مردم آمریکا در ساعت 3 بیدار و از این تعداد، درآمد 7 میلیون نفر خوب بوده و در این بین کارگران کارخانهها با داشتن سه شیفت کاری در ساعات آخر شب و اول صبح بیدار و نیاز به خرید دارند، این تصمیم بجا بوده و باعث جذب مشتری شد.
«مردم دوست دارند الماس داشته باشند، اما الماس چنان گران است که ممکن است بسیاری از مردم در تمام زندگی خود، فرصت داشتن الماس واقعی را به دست نیاورند.» این جملهای است که بیش از صد سال قبل دنیل سواروفسکی به فرزندان خود میگفت (سواروفسکی را در زبان فارسی گاهی به اشتباه سواروسکی هم تلفظ میکنند).
دنیل سواروفسکی (Daniel Swarovski) در سال ۱۸۶۲ در حوزه جغرافیایی جمهوری چک امروزی به دنیا آمد. جایی که شیشهها و کریستالهای آن، همیشه معروف بوده و هست.
خانواده او هم شیشهگر بودند. درآمد آنها در حدی بود که میتوانستند زندگی خود را در سطحی ساده بگذرانند. دنیل در حال بازدید از یک نمایشگاه تجهیزات الکتریکی، متوجه یک دستگاه جالب الکتریکی برای تراش و سنگزنی شد. این دستگاه برای او شگفتانگیز بود و به شدت جلب توجه میکرد.
حدود 10 سال گذشت تا در ۱۸۹۲ دنیل نخستین دستگاه الکتریکی تراش شیشه را اختراع کرد. دنیل احساس کرد محل زندگیاش نقطه مناسبی برای استفاده از این اختراع نیست. شیشهگران زیادی آنجا بودند که توانایی مالی و تجربه و تخصصی بیشتر از او داشتند و اختراع او به سرعت، به ابزاری برای رشد سریع آنها تبدیل میشد و خودش در این رقابت جا میماند.
او به شهر دیگری مهاجرت کرد. جایی که نزدیک تیرول در اتریش قرار داشت و در سال ۱۸۹۵، اولین کارگاه خود را تاسیس کرد. اسم شرکت DS & Co بود. مخفف دنیل سواروفسکی و شرکا. البته با وجود روایات متعدد از این نامگذاری، به نظر میرسد شریک خاصی در کار نبوده و این اسم بیشتر بهخاطر ابهت و بزرگی آن انتخاب شده!
کریستالهای تولید شده توسط سواروفسکی بسیار شبیه الماس بود. البته طبیعتا قیمت بسیار پایینتری داشت. حدود پنج سال بعد، تقاضا برای این شیشههای کریستالی الماسگونه افرایش یافته بود و سواروفسکی هم آنقدر اعتماد به نفس پیدا کرده بود که نام شرکتش را از DS & Co به Swarovski تغییر دهد.
در فاصله چند سال سواروفسکی با افزایش تقاضا وادار به استخدام 200 نفر شد. طبقه متوسط در اروپا، از این کریستالهای شیشهای که الماس را برای آنها تداعی میکرد، استقبال کردند.
فکر جستجوگر و خلاق سویی شیروهوندا، آهنگرزاده روستاهای ژاپن آنقدر عالی بود که شاید آدمی می توانست از همت بلند او دریابد که پس از ترک تحصیل دبیرستان بتواند طی مدت ۱۲ سال بزرگترین کارخانه موتورسیکلت سازی جهان را داشته باشد. اما شاید خود او نیز از همان ابتدا به فکرش نیز خطور نمی کرد که بتواند با ورود از دنیای موتورسیکلت سازی به عرصه تخصصی خودروسازی، در میان غول های خودروساز جهان سربرآورد و در مقام هفتم سرفرازانه بایستد. زمانی که به همراه شریک مبتکر تجاری خود فوجی ساوا اولین خودروی هوندا را در آمریکا طراحی و عرضه کرد، تصور این امر مشکل بود که این شرکت تا دو دهه قبل از آن اساسا هیچگونه خودرویی تولید نکرده است. اما نبوغ فنی و مهندسی هوندا در کنار استعداد بازاریابی و توزیع فوجی ساوا چنین امکانی را فراهم آورد و شرکتی را به جهانیان معرفی کردند که بیش از نیمی از کارکنان آن، هم اینک در آمریکا به موتور سیکلتسازی و خودروسازی مشغول هستند. رسیدن به قله موفقیت و پیشرفت، هدف هوندا بود که با تلاش و همت و سخت کوشی بدان دست یافت. زمانی که هوندا، تنها با شش نفر اولین نمایندگی خود را در کمال صرفهجویی و آزادمنشی و آیندهنگری در آمریکا دایر میکرد، شاید یکی از آموزههای فرهنگی آن کشور پشتیبان معنوی آنها بود: هر چیزی با ارزش و گرانبهاست و اتلاف گناه است. (MOTTAINAI)
تاریخچه
سویی شیرو هوندا جوان کارآفرین ژاپنی، یک سال پس از پایان جنگ جهانی دوم، که ژاپن در آتش آن سوخته بود، به عشق تولید دوچرخه ای که موتور داشته باشد، موسسه تحقیقات فنی هوندا را تأسیس کرد. یک سال بعد، در ۱۹۴۷، اولین محصول این موسسه به نام دوچرخه موتوری نوع A روانه بازار شد. سال بعد به منظور تولید موتورها توسط خود شرکت، شرکت هوندا موتورز تاسیس شد. همزمان با این تغییر نام، هوندا برای توزیع و بازاریابی محصولات خود با تاکیو فوجی ساوا که بازاریابی مجرب بود قرارداد مشارکت بست. سویی شیرو همواره درباره این مشارکت با تاکیو تعبیر می کرد که آنها یک هدف داشتند و آن رسیدن به قله بود. سال ۱۹۵۱ تعداد کارکنان به ۱۵۰ نفر رسید و ۲۳۸۰ موتورسیکلت فروخته شد. در سال ۱۹۵۵ هوندا در اولین مسابقه موتورسیکلت رانی جاده ای استقامت شرکت کرد. سال ۱۹۵۹ نقطه عطفی برای شرکت محسوب می شد. از یک سو موتورسیکلت مردم پسند ۱۲۵ سی سی عرضه که با استقبال عظیمی مواجه شد و از سوی دیگر، هوندا نسبت به بازاریابی محصولات خود در آمریکا اقدام و شرکت هوندا موتورز را با شش نفر از کارکنان صنعتی در لس آنجلس آمریکا افتتاح کرد. کاواشیما به عنوان رییس شرکت تازه تاسیس در آمریکا انتخاب شد. هنگامی که او و تنها دو نفر دیگر برای تاسیس شرکت به کالیفرنیا رفتند، آپارتمانی ماهانه ۸۰ دلار اجاره کردند که فقط یک تخت داشت. از این رو دو نفر ناچار بودند روی زمین بخوابند. سپس یک انباری در قسمت کهنه شهر اجاره کردند و برای اینکه هزینهها را پایین بیاورند با دست، تخته صندوق های حاوی موتورسیکلت را جابه جا می کردند و سه ردیفه روی هم می گذاشتند. کف انبار را هم تمیز و جایی برای نگهداری لوازم یدکی آماده کردند. اینها کارهایی بود که باید انجام می گرفت. سال پیش از آن، هوندا، در ژاپن موتورسیکلت سوپرکاب ۵۰CC را طراحی و عرضه کرد که با استقبال عموم مواجه شد؛ به طوری که در سال ۱۹۵۹، از ۲۸۵۰۰۰ موتور فروخته شده، ۱۶۸۰۰۰ دستگاه متعلق به این مدل بود. در میانه دهه ۱۹۶۰، هوندا فروشنده شماره یک موتورسیکلت در آمریکا شد. در سال ۱۹۶۰، هوندا از عرصه تولید موتورسیکلت به عرصه تولید خودرو نیز قدم نهاد و خودرو مدل S-360 را که بیشتر موتورسیکلتی با چهار چرخ و یک سقف بود طراحی و به بازار ارایه داد. در این سال اولین واحد تحقیق و توسعه شرکت نیز دایر شد.
فیلیپس از معدود شرکتهای جهان است که سابقه فعالیت بیش از یک سده را در پرونده خود دارد. شاید این پایداری و ماندگاری از آن رو بوده است که شرکت با تدبیر مناسب بنیانگذار خود، جرالد فیلیپس و آینده نگری افراد خانواده فیلیپس که بعدها هدایت شرکت را عهده دار شدند، بخوبی توانست از دنیای برقی قرن ۱۹ به عصر الکترونیک منتقل شود. از این رو است که شرکت علاوه بر حفظ جایگاه برترین شرکت جهانی در زمینه صنعت روشنایی، در حوزه صنایع و محصولات الکترونیک نیز توانسته است، مقام دهم جهانی را کسب کند.
گرچه طوفان حوادث جنگ های جهانی تاثیر بسیاری در وضعیت و جایگاه شرکت داشت، اما پس از فروخفتن آن، تدبیر رهبران شرکت بخوبی کارگر افتاد و توانست به فیلیپس جایگاهی درخور در صحنه رقابت اروپا و جهان ببخشد. هم اکنون شرکت حوزه های فناوری، سلامتی و شیوه های زندگی را هدف قرار داده و با تمرکز بر استعداد کارکنان و کیفیت زندگی آنان، ساده سازی فرایندها و ساختار سازمانی را وجهه همت قرار داده است تا بتواند تمایز رقابتی خود را در نشان شرکت و قابلیت نوآوری آن حفظ کند.
تاریخچه
جرالد فیلیپس در سال ۱۸۹۱ شرکت فیلیپس را با هدف تولید لامپ در کشور هلند تأسیس کرد و به مرور، سایر تجهیزات و وسایل برقی را به آن افزود. در سال ۱۹۱۴ اولین آزمایشگاه تحقیقاتی مجهز در زمینه های فیزیکی و شیمیایی راه اندازی و چهار سال بعد، لامپ پرتو ایکس توسط شرکت به دنیای الکترونیک و پزشکی معرفی شد. در سال ۱۹۲۵ اولین تجربه شرکت در عرصه تولید تلویزیون و دو سال بعد در تولید رادیو صورت گرفت. در فاصله دهه ۱۹۳۰، شرکت توانست یک میلیون محصول خود را به فروش برساند. در سال ۱۹۳۹ زمانی که کارکنان شرکت به ۴۵ هزار نفر رسیده بود، اولین دستگاه اصلاح صورت به بازار عرضه شد. در سال ۱۹۵۱ دستگاه دوکله آن نیز تولید شد. در سال ۱۹۶۳ نوار کاست فشرده صوتی توسط شرکت ارائه شد، اما عملا در مواجهه با استانداردهای بتاماکس و VHS به موفقیت تجاری نرسید. دو سال بعد اولین مدار مجتمع(آی سی) توسط شرکت تولید شد. درسال ۱۹۷۸ وسایل صوتی با دیسک لیزری به بازار عرضه شد. ۲۵ سال پیش در سال ۱۹۸۲ لوح فشرده (سی دی) با همکاری شرکت سونی تولید و به بازار وارد شد. دهه ۱۹۹۰ برای شرکت، دوران تجدید ساختار و بازسازی محدوده فعالیت تجاری بود. در سال ۲۰۰۱ مرکزیت شرکت که تا آن زمان در شهر آیندهون هلند بود به آمستردام منتقل شد.
حوزه های کسب و کار
شرکت فیلیپس که فعالیت خود را در حوزه روشنایی و تولید لامپ های مختلف شروع کرده بود، امروز در حوزه های دیگر نظیر لوازم خانگی و شخصی، سیستمهای پزشکی و محصولات و وسایل الکترونیک نیز در بازار حضور دارد. فیلیپس از سال ۱۹۵۳ درزمینه نیمه هادی ها نیز فعالیت می کرد، به گونه ای که در سال ۲۰۰۶ مقام دهم برترین شرکت های فروشنده نیمه هادی در جهان را دارا بود. اما در آن سال، بخش نیمه هادی فروخته شد و به نام شرکت مستقل نیمه هادی NXP به فعالیت ادامه داد. ۵۳ درصد بخش لوازم خانگی و شخصی نیز با ۱۰ هزار نفر پرسنل که در بیش از ۶۰ کشور جهان فعال است به ویرپول فروخته شد. حوزه روشنایی با ۴۷۸۰۰ پرسنل در زمینه تولید انواع مختلف لامپ و نورافکن، سیستمهای پزشکی با ۳۳ هزار پرسنل درزمینه سیستمهای عکسبرداری عارضه یابی پزشکی و خدمات بالینی و حوزه وسایل و محصولات الکترونیک با ۱۴۵۰۰ پرسنل در زمینه تولید نمایشگرها، وسایل صوتی و چندرسانه ای، ویدئو و شبکه های خانگی و کسب و کار فعال است. درحال حاضر، باتوجه به سیاست شرکت مبنی بر روان سازی کارها و ساده سازی ساختار سازمانی، تمامی فعالیت ها در سه حوزه اصلی فناوری، سلامتی بهداشتی و شیوه های زندگی متمرکز شده است.
شرکت زیراکس با سابقه ای صدساله و دریافت ده ها جایزه ملی و بین المللی، پرونده پربرگ و باری دارد. اختراع فناوری عکسبرداری الکتریکی یا زیروگرافی خیلی سریع، شرکت را از دنیای فناوری های قدیمی به فناوری های نوین منتقل کرد. زیراکس با سرمایه گذاری عظیم در تحقیق و توسعه و توجه به کیفیت و برآوردن نیازها و کسب رضایت مشتری توانست نشان تجاری خود را در دنیای مدیریت مستندات بر همه تحمیل کند و در بازار بیش از ۱۰۰ میلیارد دلاری این صنعت، سرآمد همگان شود.
سال ۱۹۵۹، شرکت با عرضه اولین دستگاه کپی اداری، زنجیره موفقیت های خود را آغاز کرد و به سرعت پس از آن با عرضه محصولات و خدمات متعدد و متنوع در زمینه چاپگرهای لیزری رنگی، دستگاه های مختلف کپی، نرم افزارهای مدیریت مستندات و پشتیبانی با انواع کاغذ و جوهرهای خشک و تر مراحل ترقی را طی کرد. در طی این سال ها، شرکت توانسته است در حوزه های متعددی جایگاه ارزشمندی برای خود درمیان ۵۰۰ شرکت برتر جهان به دست آورد. فعالیت های شش سیگما در حوزه کیفیت، توجه به اصول اخلاقی در کسب و کار، کسب جوایز بسیار در زمینههای کیفیت و فناوری، سرمایه گذاری عظیم در تحقیق و توسعه و حرکت مناسب در همکاری مشارکتی با دیگر شرکت های برتر از این جمله است.
تاریخچه
زیراکس، در سال ۱۹۰۶ با عنوان شرکت هالوید به منظور ساخت و فروش کاغذ در تجهیزات عکسبرداری تأسیس شد. ۳۰ سال بعد، چستر کارلسون فیزیکدان و مخترع، اولین تصویر کپی شده را در آزمایشگاهش در نیویورک ساخت و در ۱۹۴۲ اختراع عکاسی الکتریکی را که بعدها به زیروگرافی موسوم شد، به ثبت رسانید؛ فناوری که انقلابی در دنیای عکس و تصویر پدید آورد. در سال ۱۹۴۸ واژه زیراکس به عنوان نشان تجاری شرکت عرضه شد و سال بعد اولین دستگاه کپی زیراکس مدل A روانه بازار شد. در ۱۹۵۵ اولین چاپگر زیروگرافی با توانایی کپی های پیوسته ارائه شد. در ۱۹۵۸، شرکت هالوید به شرکت زیراکس هالوید تغییر نام داد. سال ۱۹۵۹ نقطه عطفی برای شرکت محسوب شد، زیرا عرضه اولین دستگاه کپی اداری با نشان زیراکس ۹۱۴ با فروش موفقیت آمیزی روبرو شد. دو سال بعد شرکت زیراکس هالوید به شرکت زیراکس تغییر نام داد و در ۱۹۶۳ اولین دستگاه کپی رومیزی با نشان زیراکس ۸۱۳ را عرضه کرد. ۱۰ سال بعد اولین دستگاه کپی رنگی ۶۵۰۰ به بازار آمد. در دهه ۱۹۶۰ شرکت زیراکس یک همکاری مشارکتی (J.V.) با شرکت فیلم فوجی ژاپن تشکیل داد. در ۱۹۷۰ چاپگر الکتروستاتیک معرفی شد. در ۱۹۷۵ اولین دستگاه کپی لیزری به بازار عرضه و دو سال بعد نوع صنعتی آن ارائه شد. در ۱۹۷۹ دستگاه کپی ۲۰۸۰ برای کپی صفحات عریض ابداع شد. در سال ۱۹۹۰ اولین سری سیستمهای چاپ دیجیتالی عرضه شد. سال بعد جمع آوری و بازیابی مخزن تونرهای کپی شروع شد.در سال ۱۹۹۳ شرکت برای یکپارچه سازی و سازگاری رایانه های شخصی و محصولات مستندسازی با مایکروسافت همکاری کرد. در آغاز قرن جدید، نسل نوین دستگاه های زیراکس رنگی به بازار عرضه شد.امروزه زیروگرافی سنگ زیربنای صنعت جهانی کپی است. صنعت مستندسازی از فناوری قدیمی دستگاه های لنز نوری به سیستمهای دیجیتال، از سیاه و سفید به رنگی و از مستندسازی کاغذی به مستندسازی الکترونیک تحول یافته و این روند فرصت هایی را فراروی شرکت قرار داده است تا بتواند در بازار ۱۱۷ میلیارد دلاری این صنعت رشد کند. در سال ۲۰۰۵ بیش از ۱۰ میلیارد صفحه با استفاده از چاپگرهای رنگی زیراکس گرفته شد و رهبری شرکت را در این صنعت ثابت کرد. این رقم در سال ۲۰۰۶ به بیش از ۳۰ میلیارد صفحه رنگی رسید.
سرهنگ ساندرس یک روز در منزل نشسته بود در این میان نوه اش آمد و گفت: بابابزرگ این ماه برایم یک دوچرخه میخری؟
او نوه اش را خیلی دوست می داشت، گفت: حتماً عزیزم، حساب کرد ماهی ۵۰۰ دلار حقوق بازنشستگی میگیرم و حتی در مخارج خانه هم می مانم. شروع کرد به خواندن کتاب های موفقیت.
در یکی از بندهای یک کتاب نوشته بود قابلیت هایتان را روی کاغذ بنویسید.
او شروع کرد به نوشتن.
دوباره نوه اش آمد و گفت: بابا بزرگ داری چه کار می کنی؟
پدربزرگ گفت: دارم کارهایی که بلدم را مینویسم.
پسرک گفت: بابابزرگ بنویس مرغ های خوشمزه درست می کنی. درست بود.
پیرمرد پودرهایی را درست می کرد که وقتی به مرغ ها میزد مزه مرغ ها شگفت انگیز می شد.
او راهش را پیدا کرد. پودر مرغ را برای فروش نزد اولین رستوران برد اما صاحب آنجا قبول نکرد، دومین رستوران نه، سومین رستوران نه، او به ۶۲۳ رستوران مراجعه کرد و ششصدوبیست و چهارمین رستوران حاضر شد از پودر مرغ استفاده کند.
امروز کارخانه پودر مرغ کنتاکی در ۱۲۴ کشور دنیا نمایندگی دارد و اگر در آمریکا کسی بخواهد عکس سرهنگ ساندرس و پودر مرغ کنتاکی را جلوی در رستورانش بزند، باید ۵۰ هزار دلار به این شرکت پرداخت کند.
در حال حاضر، پپسی با بهره گیری از دو وب سایت PepsiEcoChallenge.com و Pepsirecycling.com تلاشهای چشمگیری را در عرصه آگاهی رسانی برای حفظ محیط زیست آغاز نموده است. سایت فعالتر، Pepsirecycling.com، برای مصرفکنندگان یک مسابقه در مورد بازیافت تشکیل میدهد.معاون بازاریابی گروه در این خصوص میگوید: ما موضوع بازیافت را محور فعالیتهای تبلیغاتی خود قرار دادهایم و به مشتریانمان برای شرکت در فعالیتهای زیست محیطی جایزه میدهیم. پپسی تا کنون همیشه به دنبال ایجاد روحیه سرگرمی بوده است، اما حالا ما در حال تغییر روح فعالیتهای ارتباطی پپسی به ایجاد آگاهی در حوزه های زیست محیطی هستیم.
سایت مذکور بیشتر مثل یک بروشور است که ضمن برقراری ارتباطات دو طرفه با مخاطبان, برای آنها توضیح میدهد که شرکت چگونه برای حفظ انرژی و آب و تولید بستهبندی های قابل بازیافت فعالیت میکند. در صفحه اصلی این سایت میخوانید: «بیشتر طرفداران ما روزهای پرچالش و سخت پپسی را به خاطر میآورند …. ما امروز خواسته جدیدی را مطرح میکنیم و با چالش متفاوتی مواجه هستیم که پیام ما را در میان برندها، شرکتها و صنایع مختلف منتشر میکند: چالش نظارت بر محیط زیست و حفاظت از منابع طبیعی برای نسلهای آینده». پپسی قصد دارد تا سال ۲۰۱۵ مصرف منابع آب را در آمریکا تا ۲۰%، استفاده از انرژی برق را تا ۲۵% و مصرف سوخت را تا ۲۵% کاهش دهد.از آنجا که بخشی از مصرفکنندگان از برندهای مورد علاقهشان انتظار دارند، که نسبت به محیط زیست احساس مسئولیت داشته باشند، چنین تلاشهایی از اهمیت روز افزون در جامعه برخوردار است، سردبیر مجله Beverage Digest معتقد است: تمایل روزافزون مصرفکنندگان برای خرید از شرکتهایی که به مسئولیت اجتماعی خود عمل میکنند، رو به رشد است. مهم است که شرکتهای بزرگی نظیر پپسی به جامعه عمومی نشان دهند که تصمیمگیریندگان در حال پیشروی در این مسیر هستند.
منبع : مجله برند
همه نگاه ها به پکن و بازی های المپیک و قهرمان های آن بود. قهرمانانی که شاید یکی از مهم ترین آنها رابتوان یک پودر شست وشوی کوچک وگمنام دانست! درمیان برندهای جهانی و صاحب نامی مثل کوکاکولا، ویزا ، مک دونالد و… پودر شست وشوی وین محصول یک شرکت کوچک با درآمد سالانه چهار میلیون دلار توانست لقب پودر شست و شوی اسپرت با عملکرد عالی را نصیب خود کرده و توسط کمیته المپیک ایالات متحده به عنوان پودر شست و شوی رسمی المپیک انتخاب شود.
برایان کلی به وال استریت ژورنال گفته بود: من حتی نمی دانستم که چیزی به نام پودر شست وشوی رسمی وجود دارد. اگر نگاهی به گذشته و سال ۲۰۰۲ بیندازیم، مارک کنجود و همکارش توماس دی نوف اوایل متوجه شده بودند که شرکت و محصول پودر شست و شو توسط ورزشکاران مختلف و کسانیکه در دوره ای آموزشی دو و میدانی شرکت کرده بودند، مورد تحسین قرارگرفته است. در واقع اگر چه برندهای موجود (مثل تاید و چیرمی) می توانستند بوی نامطبوع رااز لباس های کتان وپلی استر برطرف کرده و آنها را تمیز کننده اما توانایی چندانی در برطرف کردن برخی کثیفی ها از الیاف و لباس های مصنوعی ورزشی را نداشتند. لباس های جدید ورزشی ازنوعی ازالیاف ۱-۶ تهیه می شوند عرق بدن راخشک و آم را خنک نگه می دارند ولی درعوض با نگه داشتن باکتری ها در پارچه باعث بوگرفتن آن می شوند.فرمولاسیون وین به گونه ایی است که به دلیل داشتن یک مولکول اکسیژن فعال دربافت پارچه نفوذ کرده و باکتری های بد بو را از بین می برد و علاوه بر از بین بردن بوی عرق پس از ورزش و فعالیت به بافت پارچه نیز آسیب نمی رساند. کنجود و توماس همچنین با افتتاح یک فروشگاه زیبا به نام سفورا درنیویورک تلاش کردند تا رایحه خوش وین رابیشتر در اذهان تقویت کنند.بستهبندی وین هم مشابه برندهای رایج بازار یعنی تاید و چیر بود البته در اندازه و سایزی نسبتاً کوچکتر. قیمت این محصول هم برای هر بسته ۲۲ اونسی، 6.99 دلار برای فروش در سطح خرده فروشی در نظر گرفته شده بود که اندکی بالاتر از قیمت محصولات مشابه بود. کاری که وین انجام نداد رقابت با برندهای بزرگی مثل یونیلور و پی اند جی برای تصاحب قفسههای خواربارفروشیها بود. وین محصولاتش را از طریق وب سایتش به صورت آنلاین سایت آمازون، فروشگاههای محصولات ورزشی، سالنهای ژیمناستیک، دو میدانی و … به فروش میرساند. استراتژی وین لااقل در آن زمان تمرکز بر بازیهای المپیک و مسایل مرتبط با آن و استراتژی Buzz (استراتژی ایجاد همهمه و آوازه ) به عنوان استراتژی اصلی بود.بسته بندی محصول بسیار ساده بوده و بارنگ آبی آسمانی، سفید و قرمز کم رنگ تزیین شده و در لوگویش از علایم و نشانههای ورزشی استفاده کرده و علامت المپیک آمریکا در بالای لوگویش طوری قرار داده که اطمینان و اعتبار را برای برند در ذهن تداعی کند. اگرچه در بستهبندی برند هیچ نوع نوآوری و خلاقیتی به چشم نمیخورد اما سادگی و شفافیت موجود در برند را میتوان در واقع بخشی از پیام تبلیغاتی منحصر به فرد آن دانست.علاوه بر المپیک، وین پشتوانه حمایت نایک را نیز به همراه دارد زیرا این شرکت در بخش خدمات مشتری, استفاده از وین را راه حل برطرف کردن بوی نامطبوع لباسهایش عنوان میکند. علاوه بر این حمایتها، و همچنین استفاده از استراتژی Buzz تقاضای فزاینده هم آینده پرباری برای محصول نوید میداد. مضافاً این که وال استریت ژورنال فروش لباسهای ساخته شده از الیاف مصنوعی با تکنولوژی بالا از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ را با ۳۹ درصد افزایش بالغ بر ۵ میلیارد دلار برآورد کرده بود که بر این اساس میشد نتیجهگیری کرد که وین در آیندهای نزدیک به موفقیتی خیره کننده دست خواهد یافت.
منبع : www.brandmagazine.ir
درآمد سالانه بانکداری جهانی بیش از ۲۵۰۰ میلیارد دلار است که پنج برابر بخش بانکداری سنتی است. این صنعت به مرور زمان دستخوش تحولات عظیمی شده، به گونهای که صنعت خدمات مالی در جرگه بزرگترین و رشدیابندهترین صنایع دنیا قرار گرفته است.بانک ولز فارگو با قدمت 1.5 قرن، از معدود موسسات و شرکتهایی است که اولا نام اولیه خود را حفظ کرده است و ثانیا با وجود تغییرات شتابناک در این صنعت، هنوز به خوبی در صدر بهترینهای این حوزه میدرخشد و رویکرد حرکت از خوب به عالی را در سر دارد. ولز فارگو خود را بیشتر از یک بانک میداند؛ یک کسب و کار که محصولش خدمت است و ارزش افزودهاش مشاوره مالی و مزیت رقابتیاش کارکنانش. توجه خاص به منابع انسانی، بویژه در مرحله جذب و استخدام بهترینها که در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ رویکرد اصلی شرکت را تشکیل میداد، باعث شد تا زیرساختهای انسانی مناسب برای مواجهه با بحرانهای ناشی از برداشته شدن محدودیت نرخ بهره بانکی و ورود به دنیای بانکداری الکترونیکی و اجرای شیوه سود به ازای کارمند فراهم شود و ولز فارگو را به عنوان بانکی متمایز و ممتاز به جهانیان بشناساند. شاید به همین دلیل است که کواسویچ مدیرعامل بانک به عنوان مرحله بعد حرکت کسب و کار، رفتن از خوب به عالی را سرلوحه کار خود قرار داده است.
تاریخچه
در عصر هجوم افراد برای یافتن طلا در غرب ایالات متحده آمریکا، هنری ولز و ویلیام فارگو در سال ۱۸۵۲ موسسهای را مشترکا تاسیس کردند که عملیات بانکی را در مورد خرید طلا و فروش اوراق بانکی و حمل و نقل طلا و اشیای ارزشمند در آن محدوده جغرافیایی کشور انجام میداد. در آن دهه که رشد انفجارآمیز اقتصادی غرب آمریکا رقم زده میشد، ولز فارگو به شهرت و ثروت سرشاری دست یافت. در دهه ۱۸۶۰، شرکت، سریعترین وسایل را برای جابهجایی اشیا قیمتی بهکار گرفت. گسترش فعالیت بانک تا سال ۱۹۱۰ بسیاری از نقاط غرب آمریکا را دربر گرفت. در سال ۱۹۰۵ به صورت رسمی، بانک ولز فارگو از بطن موسسه اولیه جدا شد و بر ارائه خدمات بانکی تمرکز کرد. در دهه ۱۹۸۰، ولز فارگو جهش عظیمی انجام داد و به هفتمین بانک بزرگ آمریکا تبدیل شد. این جهش حاصل درایت و رویکرد مدیریت ارشد وقت بانک بود. در دهه ۱۹۹۰، ولز فارگو ایالتهای شرقی را نیز در آمریکا تحت پوشش قرار داد. امروز، بانک ولز فارگو با ارائه خدمات متنوع مالی در همه جای آمریکا حضور دارد.
حوزههای کسب و کار
ولز فارگو با ارائه خدمت به ۶/۲۳ میلیون شاغل خانگی، ۳/۱ میلیون شرکت کسب و کار کوچک، ارائه ۱۵۰ خدمت مختلف و داشتن ۸۴ کسب و کار گوناگون در عرصه بانکداری و خدمات مالی حضوری فعال دارد. بانک در حوزه بانکداری اجتماعی، سوانح خانوادگی، بیمه و سرمایهگذاری، وامهای خاص، مالی و مسکن فعال است.
چشمانداز
چشمانداز بانک ولز فارگو چنین است: ما میخواهیم نیاز و رضایت همه مشتریان مالی را برآوریم و به آنها در رسیدن به موفقیتهای مالی کمک کنیم. خدمات عالی بانکی در بازارهایمان ارائه دهیم و به عنوان یکی از بزرگترین شرکتهای آمریکایی شناخته شویم.
شرکت 3Mاز معدود شرکتهای برتر و پایدار در سطح جهانی است که در حوزه ها و زمینه های متعددی به فعالیت مشغول است. شاید وجود پنج نفر صنعتگر با سلیقه های متنوع و مختلف به عنوان بنیانگذار، در این جهتگیری بی تاثیر نبوده است. بداقبالی آغاز راه در تولید ساینده ها از سنگ معدن کراندوم و توجه به نوآوری و روی آوردن به زمینه های دیگر کاری نیز در این میان نقش داشته است. به هر روی، آنچه امروز بنیان 3M را به عنوان شرکتی مبتنی بر علم و فناوری تشکیل می دهد، توجه به نوآوری و تحقیق و توسعه است. هزاران محصول مختلف از مواد ساینده و چسب تا محصولات اداری و بهداشتی و ایمنی و اطفای حریق و فیلمهای عکاسی و مدارهای الکترونیکی و محصولات دندانپزشکی و موادالکتریکی، همگی از توجه به خلاقیت و حضور در عرصه نوآوری و توسعه محصول پدید آمده است.
اما در پس این محصولات متنوع و حوزه های گوناگون فعالیت، از همان ابتدا، روح واحدی بر فلسفه رهبری شرکت حاکم بوده که توانسته است همچون ریسمانی، این حلقه های پراکنده را گرد آورد. حضور چهار دهه رهبری ویلیام مک نایت و عرضه اصول رهبری توسط او و توجه ژرف به کارکنان و تاثیر آنان در حرکت شرکت چنان بنیان مستحکمی برای 3M پدید آورده که هم اینک می تواند با تکیه بر آن، حضور خود را در جمع پانصد شرکت برتر جهانی تثبیت کند.
تاریخچه
در سال ۱۹۰۲، پنج صنعتگر با گرایشهای متنوع و مختلف، شرکت «معدن کاوی و ساخت مینسوتا» (MINNESOT MINING AND MANUFACTURING) را تأسیس کردند که بعدها به اختصار و براساس حروف اول اسم شرکت، به نام 3M معروف شد.
این پنج نفر: هنری برایان، اولین رئیس، هرمان کیبل، اولین مدیرعامل، جان دوان، ویلیام مک گوناگل و دانلی باد بودند. نیت اولیه بنیانگذاران شرکت، استفاده از سنگ معدن اکسید آلومینیم (کراندوم) برای تولید چرخهای آسیاب معادن بود. به دلیل پایین بودن عیار معدن و ارزش آن، پس از مدتی به سمت تولید کاغذ سمباده روی آوردند. بیم ورشکستگی آنان را بدین کار واداشت، اما آنان با جذب افراد موثری همچون ویلیام مک نایت این تهدید را به فرصت تبدیل کردند و ۱۲ سال بعد محصولات انحصاری خود نظیر کاغذ سمباده ضدآب و پوششهای نواری را برای رنگ کردن خودرو به بازار عرضه کردند. این محصولات به شدت مورداستقبال و استفاده خودروسازان و تعمیرگاهها قرار گرفت و رونق کار شرکت را به دنبال داشت. ویلیام مک نایت که در سال ۱۹۰۷ جذب شرکت شده بود از ۱۹۲۹ به عنوان مدیرعامل به کار مشغول شد و تحولات شگرفی در شرکت پدید آورد. فلسفه رهبری او هنوز در 3M مورداحترام و اقبال است. در سال ۱۹۲۹، 3M همراه با هشت شرکت تولیدکننده مواد ساینده یک شرکت مادر تشکیل داد و نخستین گام را در راه بینالمللی شدن فعالیتهای خود برداشت.
دردهه ۱۹۵۰ این روند به سرعت ادامه یافت و شعب شرکت در کشورهای کانادا، مکزیک، فرانسه، آلمان، استرالیا و انگلیس دایر شد. با افتتاح آزمایشگاهها و مراکز تحقیقاتی متعدد و تاکید بر نوآوری محصولات جدید، روند عرضه محصولات نوی شرکت ادامه یافت. عرضه مبتکرانه چسب نواری سلوفان از آن جمله بود. در دهه ۱۹۴۰ شرکت به سمت تولید مواد دفاعی رفت. درهمین دوره عرضه محصولاتی، مانند: مواد منعکس کننده (شبرنگ) مورداستفاده در علائم راهنمایی و اتوبانها را در دستور کار قرار داد. در دهه ۱۹۶۰ میکروفیلم خشک نقرهای، کاغذ کپی، سیستمهای اورهد و محصولات عکاسی و بهداشتی و دندانپزشکی و پزشکی به بازار عرضه شد. توسعه 3M در دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ درجهت حوزههای رادیوگرافی، دارویی و کنترل انرژی بود. در ۱۹۶۹ که نیل آرمسترانگ بر کره ماه گام نهاد، جنس مواد مصنوعی کفش او توسط 3M تهیه شده بود.
امروزه پس از صد و ده سال، 3M همین مدل کسب و کار را دنبال می کند: توانایی توسعه محصولات ویژه.
موفقیت شرکت پس از این دوره طولانی، توانایی ترکیب فناوریها در برآورده ساختن نیازهای مشتریان است تا بتوان زندگی آسانتر و بهتری برای مردم سراسر دنیا تامین کرد.
معلوم نیست کسانی که محل زندگی آنها در نزدیکی دره سیلیکون واقع شده است تا چه اندازه تحت تاثیر فضای حاکم بر آن منطقه اقتصادی و علمی و فناوری و کارآفرینی قرار گرفته باشند، اما در مورد استیو جابز بنیانگذار و رهبر شرکت اپل، این تاثیر بسیار حیاتی و سرنوشتساز بود. اول بار، رفت و آمد به شرکت HP واقع در آن دره او را مجذوب هیولت و پاکارد کرد، زمینههای آشنایی و همکاری با استیو وزنیاک را برایش فراهم ساخت و خیلی سریع او را به دنیای الکترونیک و رایانه وارد کرد. سرگذشت و سرنوشت اپل، با شخصیت و افکار استیو جابز گره خورده است. جابز از همان ابتدا درصدد بود رایانه را برای تغییر جهان، دوستداشتنیتر کند. عرضه اپل مکینتاش که نویددهنده استفادههای گسترده و دوستداشتنی از رایانه بود، در همین جهت صورت گرفت. اما او به همین اندازه قانع نماند. گرچه در تلاطماتی که در شرکت رخ داد، مجبور به ترک اپل شد، اما بیکار ننشست و دو شرکت نکست و پیکسار را پدید آورد و در عرصههای جدید نرمافزاری و فیلمسازی و پویانمایی وارد شد و سرافراز بیرون آمد. پس از پیوستن دوباره به اپل و در دست گرفتن سکان رهبری آن، ایدههای بسیاری در کار وارد کرد و با عرضه سری رایانههای Mac ، رایانههای کیفی نازک، دستگاه موسیقیخوان دیجیتالی جذاب و نوآورانه Ipod، تلفن همراه متفاوت Iphone و بسیاری کارهای متفاوت دیگر، نام اپل را بر سر زبانها انداخت. گویی همه عادت کرده بودند که در فواصل کوتاهی، نوآوریهای فناورانه جابز را در اپل بشنوند و ببینند.
تاریخچه
در سال ۱۹۷۲، چند ماهی از رفتن استیو جابز به دانشگاه نگذشته بود که به مذاقش خوش نیامد و آنجا را ترک کرد و به کار در شرکت آتاری پرداخت. دو سال بعد، با هوس تصفیه نفس، راهی هندوستان شد و در بازگشت به آمریکا، به همراه دوست صمیمی خود، استیو وزنیاک، در سال ۱۹۷۶ شرکت اپل را تاسیس کرد. وزنیاک بر روی ساخت رایانهای ابتدایی کار کرده بود و ایده جابز، تاسیس شرکت و عرضه آن رایانه بود. سرانجام با مجموع ۱۰۰۰ دلار دارایی از سوی آنها، اپل با نیت تولید آن رایانه تاسیس شد. این رایانه اپل I نام گرفت و در بازار با اقبال عمومی روبه رو شد. در سال بعد، مدل اپل II به بازار عرضه شد. این مدل اپل مکینتاش، نخستین رایانه موفق از لحاظ تجاری از آب درآمد که رابط کاربری گرافیکی داشت. در طراحی آن از رایانههای مرکز پژوهشهای شرکت زیراکس الگوگیری شده بود. در این رایانه، برای نخستین بار از موس و فلاپی دیسک پنج و یک چهارم اینچ استفاده شده بود. گرچه قیمت اپل I، 667 دلار بود اما به کارگیری این تجهیزات در اپل II قیمت را به ۱۲۵۰ دلار رسانده بود. اپل از مدل اولیه تنها ۲۰۰ رایانه دستساز را به فروش رساند، اما موفقیت مکینتاش در بازار سبب شد تا سال ۱۹۸۵ تعداد ۵۰۰ هزار دستگاه از آن به فروش برسد. در سال ۱۹۸۳ با بزرگ شدن شرکت، استیو جابز از جان اسکالی مدیر فروش شرکت پپسی دعوت کرد تا مدیریت شرکت را بر عهده گیرد. اما بیش از سه سال نپایید که اختلاف سلیقه و جنگ قدرت باعث شد که جابز شرکتی را که خود تاسیس کرده بود، ترک گوید. روحیه کارآفرینی او چنان بود که بلافاصله به بنیان گذاشتن شرکت نرمافزاری Next پرداخت که گرچه رقیبی برای اپل محسوب میشد، اما هیچگاه توفیق نیافت که در برابر اپل عرض اندام کند و بعدها نیز شرکت اپل آن را خرید. جابز در این شرکت، چند نرمافزار رایانهای ساخت و رایانه مدل Next cube را که نمایشگری مکعب شکل داشت، به بازار عرضه کرد. پس از آن شرکت استودیوی پویانمایی Pixar را تشکیل داد و موفق شد نخستین فیلم سینمایی بلند پویانمایی به نام داستان عروسکها را با موفقیت عرضه کند. این فیلم با همکاری شرکت والت دیسنی ساخته شد. در سال ۱۹۹۵ که اپل با دشواریهایی در عرصه بازار رقابت روبه رو شده بود، از جابز دعوت کرد که به شرکت برگردد.
شاید اگر ویلیام پروکتر و جیمز گمبل با خواهران نوریس (اولیویا و الیزابت) ازدواج نمی کردند، نه تنها شرکت پروکتر و گمبل تأسیس نمی شد، بلکه این دو حتی یکدیگر را نیز ملاقات نمی کردند. این ازدواج باعث شد تا پدر زن آنها، پروکتر و گمبل را شریک تجاری کسب و کار خود کند و بدین ترتیب پروکتر مهاجر انگلیسی شمعساز و گمبل مهاجر ایرلندی صابونساز شرکتی را تأسیس کنند که بیش از 150 سال دوام بیاورد و در رتبههای بالای شرکتهای برتر جهانی بدرخشد و عنوان بزرگترین فروشنده و توزیعکننده کالاهای مصرفی را به خود اختصاص دهد. در این زمان طولانی، شرکت پروکتر و گمبل بخوبی در راستای تغییرات شتابناک کسب و کار و نیازهای مشتریان خود حرکت کرد و محصولاتی به بازار عرضه داشت که نشان تجاری برخی از آنان در سراسر جهان شناخته شده است. شرکت به خوبی در زمینه اصول و اخلاق کسب و کار و مسؤولیت اجتماعی و توجه به کارکنان و حفظ نشان تجاری به پیش رفته و اکنون یک شرکت با درآمد 76.5 میلیارد دلار و ۱۳۸ هزار نفر شاغل است.
تاریخچه
شرکت پروکتر و گمبل در سال ۱۸۳۷ با همکاری ویلیام پروکتر یک سازنده شمع و جیمز گمبل یک سازنده صابون تأسیس شد. رقابت شدید بین این دو نفر، در خانوادهای که با آن وصلت کرده بودند، باعث ناسازگاری شد و پدر زن آنها تصمیم گرفت آنها را به کسب و کار خود دعوت کند.
این ماجرا باعث شکلگیری شرکت P&G شد. ۲۰ سال بعد تعداد کارکنان شرکت به ۸۰ نفر و فروش آن به یک میلیون دلار رسید. در دهه ۱۸۸۰ محصول جدیدی از سوی شرکت به بازار عرضه شد که بسیار مورد استقبال قرار گرفت. این محصول، صابون ارزان بهایی بود که در آب شناور می ماند (صابونIVORY ). در سال ۱۸۸۷، پسر پروکتر، یک برنامه شراکت در سود را برای کارکنان شرکت دایر کرد. او امیدوار بود با دادن بخشی از سهام شرکت به کارکنان، آنها کمتر به سمت اعتصاب کارگری بروند. شرکت در دهه ۱۸۹۰ بیشتر بر تولید صابون تمرکز کرد و بیش از ۳۰ نوع مختلف صابون روانه بازار کرد. با توسعه برق، نیاز به شمع کمتر می شد. شرکت در ۱۹۲۰ تولید شمع را متوقف ساخت.
در آغاز سده بیستم، کارخانهها و تولید محصولات شرکت، گسترش یافت. در این هنگام، P&G به دلیل داشتن آزمایشگاههای پژوهشی متعدد برای تولید محصول جدید، شهره بود. در ۱۹۱۱ از روغنهای گیاهی به جای روغنهای حیوانی در عرضه محصولات خود استفاده کرد. درهمین سالها بود که شعبههای مختلف شرکت در خارج از آمریکا تأسیس و P&G به یک شرکت بین المللی تبدیل شد. در سال ۱۹۱۵ پسر بنیانگذار، جیمز گمبل، مؤسسه خیریهای را دایر کرد که امروزه نیز در آمریکا از شهرت ویژهای برخوردار است. در ۱۹۲۴، پروکتر و گمبل به عنوان نخستین شرکت پیشتاز، تحقیقات بازار را انجام داد. این رویکرد متفکرانه، شرکت را قادر ساخت که درک از مشتری را بهبود بخشد و نیازهای او را پیش بینی کند و با عرضه محصولات خود، پاسخ مناسبی به آن بدهد.
در۱۹۴۱، پروکتر و گمبل یکی از نخستین شرکتهایی بود که با ایجاد واحد ارتباط با مشتری، به طور رسمی به مکاتبههای مصرفکنندگان پاسخ داد. در سال ۱۹۷۳ با افزودن شماره تلفنهای آزاد و در ۱۹۸۰ با استفاده از پست الکترونیکی، راههای ارتباطی با مشتریان گسترش یافت و مشتری همچنان در قلب فعالیتهای شرکت باقی ماند.
در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، محصول تاید از سوی شرکت به عنوان: معجزه شویندگی عرضه شد و مدل جدید این محصول بسیار بهتر از محصولات مشابه بازار بود. نخستین خمیردندان حاوی فلوراید با همکاری دانشگاه ایندیانا به نام کرست در ۱۹۵۵ به بازار آمد. پس از آن دستمال توالت و سایر محصولات کاغذی تولید و عرضه شد. در ۱۹۶۱ پوشک بچه با نام پمپرز روانه بازار شد.
گرچه تا آن زمان شرکت جانسن اند جانسن کهنه بچه را ارائه داده بود که باید شسته می شد، اما عرضه پمپرز کار نگهداری کودک را بسیار آسان ساخت. در سال ۱۹۸۴ برای نخستینبار نام شرکت در فهرست ۱۰۰ شرکت برتر جهان قرار گرفت. در ۱۹۸۵، P&G شرکت ریچاردسون – ویکز سازنده محصولات بهداشتی شخصی را خرید. در ۱۹۹۶ پروکتر و گمبل به دلیل ایجاد و توسعه فناوریها در محصولات مصرفی که به ارتقای زندگی میلیاردها مصرفکننده در سراسر جهان کمک می کرد به کسب مدال ملی فناوری نائل آمد. در سال ۲۰۰۲ نخستین مرکز درمان مجهز به MRI برای تشخیص و درمان سریع عارضههای حیوانات خانگی راهاندازی شد. در سال ۲۰۰۵، P&G شرکت ژیلت را خریداری کرد. کینگ ژیلت در سال ۱۹۰۱ اختراع تیغتراش دولبه را به ثبت رسانده بود. در سال ۲۰۰۶ درراستای رویکرد انجام کار درست در درازمدت، برنامه تأمین آب آشامیدنی سالم برای کودکان در برخی از فقیرترین کشورها، به اجرا درآمد.