ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
چند سال پیش، موسسه گالوپ در یک طرح تحقیقاتی جالب به سراغ دو شرکت بزرگ کارگزاری بورس در آمریکا رفت و روی عملکرد آنها در زمینه استخدام نیروهای جدید و ارتباط آن با موفقیتهای آتیشان متمرکز شد. نتایج این تحقیقات نشان داد که عملکرد این شرکتها در زمان استخدام نیروهای جدید، تاثیر زیادی بر عملکرد کلی و موفقیت آنها در رقابت با سایر شرکتها داشته است. هر دوی این کارگزاریها بهدنبال کسانی میگشتند که نه یک مدیر مالی یا تحلیلگر، بلکه یک «جمعکننده پول» باشند، کسانی که دارای استعداد شناسایی زمینههای مستعد رشد و ترقی، با پتانسیلهای بالای پیشرفت باشند. چنین افرادی باید میتوانستند سرمایهگذاران را متقاعد کنند پولهایشان را در اختیار شرکت متبوع آنها قرار دهند.
اگرچه عنوان شغلی که در هر دوی این شرکتها وجود داشت و شرکتها دنبال نفرگیری برای آن بودند مشابه و یکسان بود، اما استراتژی و روش یافتن استعدادهای برتر برای تصدی این شغلها در هر کدام از این دو شرکت، با دیگری متفاوت بود: یکی از شرکتها در این زمینه به شدت ساختارمند و منظم عمل میکرد و برای هر نیروی تازهوارد، دورههای آموزشی چندماهه برگزار میشد و افراد پس از شرکت در این دورهها اهداف و خواستههای شرکت را فرامیگرفتند. شرکت دیگر اما، همین کار را با ریسکپذیری بالایی انجام میداد و به افراد آزادی عمل بیشتری برای جلب نظر سرمایهگذاران داده میشد. در این شرکت فرهنگ متفاوتی حاکم بود که در آن به افراد امکانات اولیه انجام کار داده و اهداف کلی مدنظر شرکت تبیین و باقی قضایا به اختیار خود فرد واگذار میشد. مثلا به کارگزار گفته میشد: «این تلفن شما، این هم دفترچه تلفن. ما میخواهیم تا سال دیگر همین روز، شما ۵۰۰ هزار دلار سرمایه تحت مدیریتتان داشته باشید. موفق باشید.»