برند پرسیل همیشه بعنوان یک پرچم دار در میان برندهای تجاری مواد شوینده قرار گرفته است و بنیان گذاری آن در کشور برندهای مشهور یعنی آلمان انجام شده ، تبلیغات پرسیل همیشه مخاطب پسند و جالب توجه بوده است. شرکت هنکل آلمان این برند را در اختیار دارد و بیش از یک قرن است که در این زمینه فعالیت دارد. پرسیل به خوبی توانسته از موقعیت های بسیار مناسب در تبلیغات استفاده کند، بعنوان مثال این برند تبلیغات گسترده ای در مسابقات سوپربول (فوتبال آمریکایی) انجام داد ، این مسابقات در آمریکا به شدت پرطرفدار هستند و مطمئنا تبلیغ در این بازی ها می تواند به نفع برند باشد. از طرفی این برند که تاکید بر قدرت در پاک کنندگی لکه ها دارد ، از کلمه قدرت استفاده کرده و آن را به خوبی با قدرت در فوتبال آمریکایی مرتبط کرده است و در انتهای تبلیغ بهترین بازیکنان این رشته را نمایش می دهد تا بر قدرت خود تاکید کند.
تغییر نگرش
پرسیل در بلند مدت توانسته تغییر نگرشی در والدین بوجود آورد درباره این که بگذارند تا فرزندانشان در محیط باز به تفریح و سرگرم شدن و بازی مشغول شوند و کثیف شدن لباس آن ها نباید امری ناراحت کننده برایشان باشد بلکه همه این موارد هستند که به رشد ذهنی و جسمی کودکان کمک می کنند. پرسیل در تبلیغاتش نشان می دهد که کودک هنگام بازی لباس هایش به شدت کثیف شده اما مادر بدون این که ناراحت شود لباس های فرزندش را درون ماشین لباسشویی می اندازد تا با پودر لباسشویی پرسیل تمیز شوند.
بازی برای کودکان
برند پرسیل در فضای مجازی نیز فعالیت های بسیار موثر و گسترده ای داشته است، این برند نوعی بازی طراحی کرده که در آن کودکان در محیط بیرون از منزل به بازی و ماجراجویی می پردازند و به طور غیر مستقیم هم برندش را در آن تبلیغ می کند.
تحقیق در سراسر جهان
پرسیل به طور عمده روی مخاطبانش در کشورهای مختلف تحقیق می کند ، در پژوهش های اخیر این برند این نتیجه به دست آمد که مردم آمریکا بیشتر به استفاده از مایع لباسشویی تمایل دارند و اروپایی ها بیشتر پودر لباسشویی استفاده می کنند، بنابراین تبلیغات مرتبط در هر کشور به طور موثر به نمایش درخواهد آمد.
از خانه خارج می شوید و قصد دارید شام را خارج از خانه بخورید. اما هنوز تصمیمی برای رستوران مقصد خود نگرفته اید. موبایل را برداشته و به عنوان مثال، «غذاهای ایرانی» با فاصله 5 کیلومتری خود را جست وجو می کنید. در این حالت، فهرستی از رستوران هایی را مشاهده خواهید کرد که آماده اند روی تصمیم آنی شما اثر گذاشته و یک وعده غذایی را در خدمت شما باشند. این تغییر در شیوه رفتاری، ناشی از پیشرفت های فناوری است. عصر دیجیتال است و هر روز پیشرفتی در ابزارها و دستگاه های موجود بازار دیده می شود. اکنون مردم در هر زمان و مکان می توانند از اخبار روز اطلاع یافته، نیازهای آنی خود را تامین کرده و ارتباط خود را با جامعه حفظ کنند. پیشرفت موبایل و تبلت و همچنین اینترنت در این سال ها شگفت انگیز بوده و بهترین شرایط را برای بازاریابی پدید آورده تا بتوان روی تصمیمات آنی خرید افراد اثر گذاشت. اما نکته آن است که بازاریابی آنی تنها برای صنایع غذایی و رستوران ها کاربرد ندارد. با اندکی خلاقیت می توان برای کالاها و خدمات دیگر هم استراتژی های نسبتا مشابهی به کار برد. سال 2013 بود. شرکت «آرک وردواید» که بازاریابی شامپوهای پنتن را بر عهده داشت، نسبت به وضعیت بازار آمریکا نگران بود.
فروش کاهش یافته بود، ارتباط با مشتریان کمتر از پیش می شد و هر روز رقیبی جدید از راه می رسید. در این شرایط، آرک وردواید نیاز داشت کالاهای خود را دوباره در رادار مشتریان قرار داده و جایگاه قدیمی خود را در حمام آنها به دست آورد. در همین زمان، گسترش موبایل های هوشمند و افزایش زمان آنلاین بودن کاربران، فرصتی طلایی به آنها داد. مشکل فروش شامپوهای پنتن با تلاش برای حل یک مشکل واقعی بازار هدف آن ها، حل شد: موهایی که وضعیت هوا آنها را به هم ریخته و مانع از حالت گرفتنشان می شود. شرکت بازاریابی از این موضوع آگاه بود که یکی از دغدغه های مصرف کنندگان آمریکایی، این است که در برخی روزها، وضعیت هوا باعث می شود موهای آنها به هیچ وجه حالت مطلوب نگیرد و این موضوع باعث خراب شدن وضعیت روحی آنها می شود. به همین دلیل است که آنها در ادبیات خود، مفهومی به نام «روزهای بد موئی» دارند.
ادامه مطلب ...درخت بازاریابی اینترنتی دید مناسبی از اتفاقات عملی در بازاریابی اینترنتی به افراد می دهد که بسیار در بازدهی سایت موثر می باشد.
در قدم اول بازاریابی اینترنتی باید ریشه ها قوی را در عمق پژوهش، استراتژی، برند سازی و ایجاد محتوا کاشت. چرا که بازاریابی نمی تواند بر رشیه های سست و ضعیف اتکا کند و سرپا بایستد همچین درختی ثمره ای نخواهد داشت زیرا ریشه های درخت از یک تنه یا بدنه محکمی که از طراحی و توسعه ساخته شده است را باید پشتیبانی و حفاظت نماید.
طراحی وب سایت نیز مانند یک درخت در گذر زمان رشد می کند. همانطور که تنه هسته اصلی درخت است باید یک سایت خوب هسته اصلی بازاریابی باشد.
شاخه های درخت سمبل راهکار ها و روش ها بازاریابی اینترنتی برای گسترش تبلیغات است مانند بازاریابی موتور های جستجو، بازاریابی شبکه های اجتماعی، ایمیل مارکتینگ و تبلیغات آنلاین و… .
درخت بازاریابی چه در زیر تابش نور خورشید و چه در زیر بارش سیل آسا باید بتواند تغذیه کند تا به ثمر بنشید. برخی از بخشهای کلی که در درخت بازاریابی اینترنتی مطرح شده اند عبارتند از :
ریشه های درخت شامل:
· تحقیقات
· محتوا
· برندینگ
· استراتژی
بدنه درخت شامل:
· وب سایت (طراحی و توسعه)
شاخه های درخت شامل:
· بازاریابی موتورهای جستجو (سئو و تبلیغات کلیکی ppc)
· لیست کردن سایت و معرفی کردن در دایرکتوری ها
· بازاریابی ایمیلی
· شبکه های اجتماعی
· برقرار ارتباط
· تبلیغات آنلاین
برگرفته از سایت استودیو طراحی و برنامه نویسی پلاتین
داستانگویی در کسب و کار یعنی ایجاد تناسب بین داستان و مخاطب. ممکن است خودتان فکر کنید بهترین داستان دنیا را دارید، اما بیشتر مخاطبان شما موافق این موضوع نباشند. برعکس، ممکن است فکر کنید داستان شما پیش پا افتاده و خستهکننده است، اما مخاطب با همین داستان عمیقا ارتباط برقرار میکند. بنابراین بخشی از وظیفه شما به عنوان رهبر یک سازمان این است که اجزای مهم داستانتان، یعنی طرح، کیفیت احساسی و ایده اصلی را بررسی کنید. سپس این اجزا را با اطلاعاتی که از مخاطب هدف خود دارید، سازگار کنید. چهار نکته برای راهنمایی شما در این زمینه عبارتند از:
۱- تنها نیستید. همه نویسندهها و سخنرانها در وضعیت مشابهی قرار دارند. همه آنها باید دقیقا بدانند که چگونه با مخاطب خود ارتباط برقرار کنند. این اتفاقی ناگهانی نیست. کارشناسان نظرات مختلفی در مورد ارتباط با مخاطب دارند. چیپ هیث، فارغالتحصیل مدرسه کسب وکار استنفورد میگوید: برای اینکه ارتباطات اثربخشتری داشته باشیم، باید تفکرمان را از «باید چه اطلاعاتی را منتقل کنم؟» به «میخواهم مخاطب من چه سوالاتی بپرسد» تغییر دهیم. کارن آرمسترانگ، مورخ مذهبی میگوید: داستانگویی تا زمانی خوب است که بتوانید افراد را تشویق کنید طبق این داستانها عمل کنند. میشل دومونتین فیلسوف، هم میگوید: سخن گفتن نیمی متعلق به گوینده و نیمی متعلق به شنونده است.
۲- میتوانید از پیش برنامهریزی کنید. صبر نکنید تا وقت ارتباط برقرار کردن با مخاطب فرا برسد. اقداماتی از قبل انجام دهید. یکی از سادهترین، اما قویترین تمرینهایی که میتوانم پیشنهاد دهم این است که یک تکه کاغذ بردارید و آن را به دو ستون تقسیم کنید. در ستون اول هر چه در مورد مخاطبتان میدانید بنویسید. در ستون دوم، هر چه در مورد مخاطب نمیدانید را بنویسید. این تمرین ساده به شما کمک میکند مخاطب خود را بهتر بشناسید و ارائه متمرکزتری داشته باشید.
۳- احساس ناخوشایندی داشته باشید. گاهی اوقات ارتباط گرفتن با مخاطب به این معنی است که از روتینهای خود بیرون بیایید و احساس ناخوشایندی را تجربه کنید تا بفهمید چطور نیازهای آنها را برطرف کنید.
۴- نظارهگر لحن خود باشید. لحن شما بر درکی که مخاطب از پیام شما دارد، تاثیر میگذارد. وقتی زمان ارائه کردن میرسد، بیشتر ما این سوال را از خودمان میپرسیم که «چه بگویم؟» اما در واقعیت، سوال مهمتر این است که «مخاطب من کیست؟» ممکن است با بیشترین تسلط و بدون هیچ تپقی، یک ارائه بدون نقص داشته باشیم، اما اگر مخاطبمان را نشناسیم، تلاش بیهودهای انجام دادهایم. هدف اصلی این است که در یک سطح انسانی با مخاطب ارتباط برقرار کنیم.
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد شاره 5433
در کل دنیا، دوری جوانان از رسانههای سنتی و روی آوردن آنها به محتواهای دستسازی که ستارههای آنلاین درست میکنند، بازاریابی از طریق اینفلوئنسرها را بهشدت رونق داده است. دلیل اصلی این امر هم تا حد زیادی افزایش محبوبیت پلتفرمهایی همچون اینستاگرام است. نتیجه این است که آگهیدهندگان، دیگر فضاهایی مثل رسانههای چاپی و تلویزیون را رها میکنند و کمپینهای خود را با سلبریتیهای رسانههای اجتماعی پیش میبرند. تیکتوک، اسنپچت و اینستاگرام که تحت مالکیت فیسبوک هستند، از جمله پلتفرمهای رسانههای اجتماعی هستند که ارتشهای در حال رشدی از «اینفلوئنسرها» را که افراد زیادی آنها را دنبال میکنند، جذب کردهاند.
این افراد یا از صاحبان کسبوکارها بهطور مستقیم پول میگیرند یا اسپانسر برندها میشوند تا محصولات آنها را که عمدتا در حوزه مد و لباس یا لوازم آرایشی و بهداشتی است، تبلیغ کنند. تحقیقات تخصصی پیشبینی میکنند پولی که امسال در سطح دنیا صرف بازاریابی از طریق اینفلوئنسرها میشود، ۵/ ۶ میلیارد دلار خواهد بود که در سال ۲۰۱۶ این رقم ۷/ ۱ میلیارد دلار بوده است. در ضمن، تعداد آژانسها و پلتفرمهای موجود در این بازار تقریبا دوبرابر شده و از ۳۳۵ عدد در سال ۲۰۱۶ به ۷۴۰۰ عدد در پایان سال ۲۰۱۸ رسیده است. اپلیکیشنهای رسانههای اجتماعی حتی جایی برای تبلیغات پولی سنتی هم دارند. اما برندها ترجیح میدهند برای بازاریابی محصولات خود از اینفلوئنسرها استفاده کنند، چون میتوانند محتوای دلخواه خود را با قیمتی بسیار کمتر از رسانههای عمومی تبلیغ کنند؛ درحالیکه مخاطب قابلتوجهی هم دارند. حالا آژانسهای تبلیغاتی که این فرصت را شناسایی کردهاند، برای ورود به این بخش سر و دست میشکنند. آنها با ابرسلبریتیهایی که بین ۱۰ میلیون تا ۵۰ میلیون طرفدار دارند، وارد همکاری میشوند. اما این تحول، برای آژانسهای تبلیغاتی بزرگی که میخواهند در این فضا کار کنند، چالشهایی بهدنبال دارد. آنها باید دنیایی بدون هیچگونه استاندارد خاص، معیارهای متقلبانه در جذب فالوور و ستارههایی که گاهی رفتارهای نادرستی دارند را هدایت کنند. قانونگذاران هم وارد معرکه شدهاند. هم «کمیسیون تجارت فدرال آمریکا» و هم «مرجع رقابت و بازارهای»بریتانیا دستورالعملهایی صادر کردهاند که به اینفلوئنسرها میگوید روابط آشکارتری با برندها داشته باشند.
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد شماره ۴۷۱۰
چندین سال قبل و در دوران رکود اقتصادی جهانی، مدیر یکی از نمایندگیهای
فروش خودروی لکسوس ، اعتقاد داشت اوضاع اقتصادی مهم نیست، بلکه واکنش او مهم است.
این مدیر خلاق تصمیم گرفت
کار متفاوتی بکند. اگر همان واکنش همیشگی را نسبت به رکود نشان میداد، مردم دیگر
از او خرید نمیکردند و ورشکست میشد. البته طبیعی هم بود که به علت گرانبودن
قیمت خودروهای لکسوس و اوضاع بد اقتصادی، مردم توان خرید آنها را نداشته باشند.
کاری که این مدیر توانا
انجام داد این بود که از خودش پرسید: کسانی که پول خرید خودروهای من را دارند کجا
هستند؟
جوابی که گرفت این بود: در زمینهای گلف، در
باشگاههای تفریحی، در اسکلههای قایقرانی.
سپس پنج نفر از
فروشندگانش را برداشت و یک ناوگان کوچک از خودروها را به راه انداختند و به باشگاههای
تفریحی آن اطراف رفتند و گفتند: چه کسی میخواهد با یک لکسوس LS 400 رانندگی کند؟
همه گفتند: عیبی که
ندارد، کمی رانندگی میکنیم.
بعد او گفت: چرا خودرو را
به مدت یک هفته قرض نمیگیرید؟ خودروتان را در نمایندگی ما بگذارید و یکی از
خودروهای ما را بردارید و ببرید. ما هم از گواهینامهتان یک فتوکپی میگیریم که
بتوانیم پیدایتان کنیم.
کسانی که خودرو را برده
بودند، بعد از یک هفته که وقتشان تمام میشد برمیگشتند. حدس میزنید اغلب آنها
چه میگفتند؟
نمیخواهم از راندن آن
دست بکشم. این خودروی جدید را دوست دارم.
بدون شک اگر شما هم این
تجربه را داشته باشید که از خودروی قدیمیتان پیاده شوید، در یک نمایندگی مجاز
داخل یک خودروی جدید بنشیند، آن را بهطور آزمایشی برانید و بعد پشت فرمان خودروی
قدیمیتان برگردید، ناگهان خودرو قدیمیتان دیگر به خوبیِ قبل به نظر نخواهد رسید.
چون اکنون میدانید که رانندگی با خودرویی بهتر چطور است.
در نتیجهی این کار،
مجموعهی تحت مدیریت او در دوران رکود خیلی بیشتر از زمانی فروش کرد که منتظر میماند
تا مردم به نمایندگی فروش بیایند. این مدیر باهوش توانست تعداد زیادی از این
خودروهای لوکس و گرانقیمت را بفروشد، زیرا کار متفاوتی انجام داد.
بنابراین مهم نیست که
دیگران به شما چه میگویند و با شما چه رفتاری دارند.
مهم این است که شما در
پاسخ به اوضاع کسبوکار چه واکنشی نشان میدهید و چه کار خلاقانه و متفاوتی میکنید.
نباید تحت تأثیر اوضاع و احوال نامناسب قرار گیرید. همین رویکرد است که نتیجه را
به نفع شما رقم میزند.
برای موفقیت در هر کار،
اوضاع اقتصادی مهم نیست، بلکه واکنش شما مهم است.
فرد خلاق و باهوش در
اوضاع بد و رکود اقتصادی، کاری متفاوت انجام میدهد و اوضاع را به نفع خود تغییر
میدهد.
چندین سال قبل و در دوران
رکود اقتصادی جهانی، مدیر یکی از نمایندگیهای فروش خودروی لکسوس ،
اعتقاد داشت اوضاع اقتصادی مهم نیست، بلکه واکنش او مهم است.
این مدیر خلاق تصمیم گرفت
کار متفاوتی بکند. اگر همان واکنش همیشگی را نسبت به رکود نشان میداد، مردم دیگر
از او خرید نمیکردند و ورشکست میشد. البته طبیعی هم بود که به علت گرانبودن
قیمت خودروهای لکسوس و اوضاع بد اقتصادی، مردم توان خرید آنها را نداشته باشند.
کاری که این مدیر توانا
انجام داد این بود که از خودش پرسید: کسانی که پول خرید خودروهای من را دارند کجا
هستند؟
جوابی که گرفت این بود: در زمینهای گلف، در
باشگاههای تفریحی، در اسکلههای قایقرانی.
سپس پنج نفر از
فروشندگانش را برداشت و یک ناوگان کوچک از خودروها را به راه انداختند و به باشگاههای
تفریحی آن اطراف رفتند و گفتند: چه کسی میخواهد با یک لکسوس LS 400 رانندگی کند؟
همه گفتند: عیبی که
ندارد، کمی رانندگی میکنیم.
بعد او گفت: چرا خودرو را
به مدت یک هفته قرض نمیگیرید؟ خودروتان را در نمایندگی ما بگذارید و یکی از
خودروهای ما را بردارید و ببرید. ما هم از گواهینامهتان یک فتوکپی میگیریم که
بتوانیم پیدایتان کنیم.
کسانی که خودرو را برده
بودند، بعد از یک هفته که وقتشان تمام میشد برمیگشتند. حدس میزنید اغلب آنها
چه میگفتند؟
نمیخواهم از راندن آن
دست بکشم. این خودروی جدید را دوست دارم.
بدون شک اگر شما هم این
تجربه را داشته باشید که از خودروی قدیمیتان پیاده شوید، در یک نمایندگی مجاز
داخل یک خودروی جدید بنشیند، آن را بهطور آزمایشی برانید و بعد پشت فرمان خودروی
قدیمیتان برگردید، ناگهان خودرو قدیمیتان دیگر به خوبیِ قبل به نظر نخواهد رسید.
چون اکنون میدانید که رانندگی با خودرویی بهتر چطور است.
در نتیجهی این کار،
مجموعهی تحت مدیریت او در دوران رکود خیلی بیشتر از زمانی فروش کرد که منتظر میماند
تا مردم به نمایندگی فروش بیایند. این مدیر باهوش توانست تعداد زیادی از این
خودروهای لوکس و گرانقیمت را بفروشد، زیرا کار متفاوتی انجام داد.
بنابراین مهم نیست که
دیگران به شما چه میگویند و با شما چه رفتاری دارند.
مهم این است که شما در
پاسخ به اوضاع کسبوکار چه واکنشی نشان میدهید و چه کار خلاقانه و متفاوتی میکنید.
نباید تحت تأثیر اوضاع و احوال نامناسب قرار گیرید. همین رویکرد است که نتیجه را
به نفع شما رقم میزند.
برای موفقیت در هر کار،
اوضاع اقتصادی مهم نیست، بلکه واکنش شما مهم است.
فرد خلاق و باهوش در
اوضاع بد و رکود اقتصادی، کاری متفاوت انجام میدهد و اوضاع را به نفع خود تغییر
میدهد.
برای بسیاری از مصرفکنندگان، خرید یا مالکیت محصولی که نشان تجاری خاصی روی آن حک شده، به مفهوم عضویت در یک گروه اجتماعی مطلوب است. این موضوع به ویژه در مورد کالاها و محصولاتی مصداق پیدا میکند که تمایز ملموسی نسبت به سایر محصولات موجود در بازار ندارند، اما باز هم مصرفکنندگان آنها وفاداری شدیدی از خود نشان میدهند تا به این صورت ارزشها و جایگاه اجتماعی خود را تقویت کنند. بهصورت خلاصه، بسیاری از مصرفکنندگان آن نشانهای تجاری را ترجیح میدهند که محبوب «همکیشان» آنها است.
مدیران بازاریابی و برندسازی، از اهمیت این «هویت نمادین» آگاه هستند و اغلب پسزمینه تبلیغات خود را به سبکهای زندگی اختصاص میدهند و نه ویژگیهای ملموس محصولاتشان. برخی از موفقترین هویتهای نمادین ساخته شده به وسیله تبلیغات کل دوران، متعلق به شرکتهای مارلبورو، پپسی و لوریلز بوده است. مارلبورو تا دهه ۵۰۰ میلادی سیگاری زنانه به شمار میرفت و علاوه بر فروش پایین، کمتر مردی آن را خریداری میکرد. در آن زمان، شخصیتی تبلیغاتی با نام «مرد مارلبورو» یا «مرد مارلبورویی» برای آن ساخته شد که یک گاوچران قوی و مستحکم بود.
به این صورت، به مصرفکنندگان تلقین شد که با خرید این سیگار، احساس قدرت و مردانگی کرده و به گروه مردان موفق میپیوندند. شرکت پپسی در دهه ۸۰۰ میلادی با تبلیغات «نسلپپسی» توانست یک هویت جدید برای مصرفکنندگان جوان ایجاد کند که با مصرف نوشابه خاص خود، مدرنبودنشان را به رخ کشیده و خود را از نیاکانشان متمایز نشان دهند. شرکت لوازمبهداشتی و آرایشی لوریلز نیز در دهه ۷۰ میلادی با شعار «به این دلیل که تو ارزشش را داری» موفق شد تا زنان را به استفاده از محصولات خود برای کسب اعتماد به نفس و قدرت متقاعد کند. آنها همچنین به این صورت، احساس حمایت از همجنسهای خود را به دست میآوردند.
اپلیکیشنها یکی از مهمترین ابزارهای بازاریابی با موبایل در عصرکنونی هستند. با توجه به آنکه که اکثر افراد جامعه از گوشیهای هوشمند برخوردارند، این استراتژی میتواند کسبوکارها را در رسیدن به اهداف خود کمک کند. البته باید به این موضوع توجه کرد که اپلیکیشنها باید بتوانند خدمت یا مزیتی خاص برای مشتریان فراهم کنند که غالبا به وسیله ابزارهای دیگر تامین نمیشوند.
در غیر اینصورت، طبیعی است که کاربران برای خلوت کردن محیط موبایل خود، اپلیکیشن شما را حذف کنند و در این رقابت، جای خود را به اپلیکیشنهای کاربردیتر خواهید داد. با این حال، نکته روشن آنجا است که به طور معمول، هر کاربر موبایل ۵ یا 6 اپلیکیشن پرکاربرد را حفظ میکند که شاید با اندکی خلاقیت، شما هم بتوانید صاحب یکی از آن اپلیکیشنها باشید. تیم هاکی آمریکایی «کارولینا هاریکینز» به خوبی این خلاقیتها را به خرج داد و توانست با ارائه خدمات منحصربهفرد در اپلیکیشن خود، رضایت مخاطبانش را فراهم کرده و کسب درآمدهای خود را هم سرعت ببخشد.
هاریکینز، یک وبسایت بهینهسازی شده برای استفاده با موبایل داشت. به دلیل ماهیت مسابقات ورزشی و زمانهای برگزاری مختلف آنها و علاقه هواداران به اطلاع یافتن آنی از نتایج و شرایط تیم، لازم بود که بتوان با موبایل هم وارد وبسایت این تیم شد و فارغ از زمان و مکان به بررسی اطلاعات مدنظر پرداخت. با این حال، این تیم، هنوز اپلیکیشنی برای موبایل ارائه نداده بود. به آنها این امکان داده شده بود تا در اپلیکیشن رایگان «لیگ ملی هاکی» آمریکا مشارکت کنند.
بسیاری از کسبوکارها و برندهای امروزی، برنامههای بازاریابی خود را با تمرکز بر کاربران موبایل و کسانی که همیشه آنلاین بوده و در حال کسب اطلاعات و سرگرم کردن خود در محیط موبایل هستند، قرار میدهند. برای جذب آنها راههای زیادی وجود دارد که یک دسته از آنها تاکتیکهای بازاریابی «کششی» است که برای مخاطبان فعال استفاده میشود. دسته دیگر که در این مطلب به آن میپردازیم، تاکتیکهای «فشاری» هستند. بازاریابی فشاری برای مخاطبان «منفعل» استفاده میشود؛ یعنی کسانی که خودشان به دنبال محتوا و فعالیتهای بازاریابی شما نمیآیند و این شما هستید که در خواسته یا فعالیت کنونی آنها خللی ایجاد میکنید تا محصول یا خدمت خود را تبلیغ کنید.این نوع از تاکتیکها را بدون شک بارها دیدهاید. پیامی تبلیغاتی که در بین یک بازی موبایل، پیدا میشود و برای ادامه بازی مجبورید آن را ببندید. همچنین کلیپ کوتاهی که پیش از فیلم جستوجو کرده خود در یوتیوب باید آن را ببینید. در هیچکدام از این موارد، شما به دنبال جستوجوی یک محصول یا خدمت خاص نبودهاید و این تبلیغ بوده که مدتی از وقت شما را تقریبا به اجبار میگیرد تا پیامش را برساند. این نوع از تاکتیکهای بازاریابی، انواع مرسومی دارند که عبارتند از:
• پیامها (اساماس، اماماس)
• پیغامهای فشاری در اپلیکیشنها
• پیامهای آیبیکون (iBeacon)
صبح یک روز تعطیل است. با یک لیوان چای بزرگ در دست، گوشیتان را برمیدارید تا ایمیلهایتان را چک کنید. لابهلای تمام ایمیلهایی که رسیده است یک تیتر جذاب میخکوبتان میکند. چای را روی میز میگذارید و ایمیل را باز میکنید. ایمیل درباره یک برنامه سفر به مقصدی است که حتی نامش را هم نشنیدهاید اما تصاویر و شرحی که در ایمیل آمده حسابی وسوسهتان میکند تا بیشتر درباره آن مقصد بدانید. لینکی در ایمیل وجود دارد که شما را به وبسایت آژانس گردشگری میرساند. با لمس لینک، ناگهان احساس میکنید درِ کمد جادویی باز شده و شما وارد سرزمینی پر از شگفتی و جذابیت شدهاید. همان سفر، با جزئیات بیشتر روی وبسایت هم وجود دارد.
اگرچه از این سفر خوشتان آمده اما یک روز تعطیل است و حتما کسی در دفتر آن آژانس گردشگری پاسخگوی شما نیست. چیزی نمانده که سفر را فراموش کنید و از وبسایت خارج شوید که متوجه میشوید امکان خرید آنلاین هم روی سایت آژانس مهیاست. هرچه فکر میکنید دیگر بهانهای برای دست کشیدن از این سفر ندارید. چند دقیقه بعد لیوان چایتان را درحالی از روی میز برمیدارید که هنوز گرم است. حالا چای مینوشید و با خیالی آسوده فکر میکنید که کدام چمدان را برای سفرتان بردارید؟ این داستان جذاب «آسوده سفر کردن» است؛ آسودگی و آرامشی که از موهبت ارتباطات بین دنیای دیجیتال و صنعت گردشگری بهوجود آمده است؛ ارتباطاتی که «ایمیل مارکتینگ» یکی از اجزای کلیدی آن است و بازیگری که داستان سفرها را شروع میکند، آنها را جهت میدهد و پیش میبرد.
امروزه بسیاری از کسبوکارها و برندهای برجسته، برنامههای بازاریابی خود را با تمرکز بر کاربران موبایل به پیش میبرند. آنها کسانی را هدف قرار میدهند که همیشه آنلاین بوده و در حال کسب اطلاعات و سرگرم کردن خود در محیط موبایل هستند. اما برای جذب آنها راههای زیادی وجود دارد که یک دسته از آنها تاکتیکهای بازاریابی کششی است. بازاریابی کششی برای مخاطبان «فعال» استفاده میشود؛ یعنی کسانی که به طور فعالانه در حال جستوجو، گشتن در اینترنت و تعامل با کسبوکارها هستند. این دسته از مخاطبان، در صورت حضور کسبوکار مورد نظر در اینترنت و فضاهای مختلف موبایل، آنها را به تدریج جذب خواهند کرد. انواع متداول این دسته از تاکتیکها به صورت زیر هستند:
از خانه خارج میشوید و قصد دارید شام را خارج از خانه بخورید. اما هنوز تصمیمی برای رستوران مقصد خود نگرفتهاید. موبایل را برداشته و به عنوان مثال، «غذاهای ایرانی» با فاصله 5 کیلومتری خود را جستوجو میکنید. در این حالت، فهرستی از رستورانهایی را مشاهده خواهید کرد که آمادهاند روی تصمیم آنی شما اثر گذاشته و یک وعده غذایی را در خدمت شما باشند.این تغییر در شیوه رفتاری، ناشی از پیشرفتهای فناوری است. عصر دیجیتال است و هر روز پیشرفتی در ابزارها و دستگاههای موجود بازار دیده میشود. اکنون مردم در هر زمان و مکان میتوانند از اخبار روز اطلاع یافته، نیازهای آنی خود را تامین کرده و ارتباط خود را با جامعه حفظ کنند. پیشرفت موبایل و تبلت و همچنین اینترنت در این سالها شگفتانگیز بوده و بهترین شرایط را برای بازاریابی پدید آورده تا بتوان روی تصمیمات آنی خرید افراد اثر گذاشت. اما نکته آن است که بازاریابی آنی تنها برای صنایع غذایی و رستورانها کاربرد ندارد. با اندکی خلاقیت میتوان برای کالاها و خدمات دیگر هم استراتژیهای نسبتا مشابهی بهکار برد.سال 2013 بود. شرکت «آرک وردواید» که بازاریابی شامپوهای پنتن را بر عهده داشت، نسبت به وضعیت بازار آمریکا نگران بود.
پلانوگرام، شکل یا نموداری بصری است که نشان میدهد هر یک از کالاها در کدام نقطه از فروشگاه باید قرار بگیرد. این طرحوارهها نه تنها فلوچارتی را برای هر گروه از محصولات در بخشهای مختلف فروشگاه ارائه میکنند، بلکه بطور دقیق مشخص میکند که هر کالا در کدام ردیف و در کدام قفسه قرار گرفته است.
البته میزان پیچیدگی پلانوگرام بستگی به این دارد که فروشگاه چه وسعتی دارد، حجم کار و فروش در آن چقدر بالاست، از چه نرمافزاری برای تنظیم پلانوگرام استفاده میشود و نیازهای مدیر و پرسنل فروشگاه، چه حدی از پیچیدگی را برای پلانوگرام میطلبد.
پلانوگرام میتواند فقط تصویری ساده را تشکیل دهد که در آن فقط تصویر هر نوع از کالاها، به ترتیب و بر اساس بخشهایی که برای هر یک مشخص شده است مشاهده میشود و جزئیات دیگری ارائه نمیکند. اما در نوع پیچیدهتر آن، شماره راهرو، قفسه، ردیف قفسه و طبقهی آن، و شماره قلابی (رگال) که برای مثال نوع مشخصی از لباس از آن باید آویخته شود مشخص میشود. بدین ترتیب، بر اساس میزان پیچیدگی هر پلانوگرام، مشتری و پرسنل میتوانند دسترسی آسانتری به محل قرارگیری هر کالا داشته باشند.
رسانههای اجتماعی در چند سال گذشته، گسترش فراوانی در بین مردم داشته و اکنون دست کم بیش از 5 ساعت در روز به این رسانهها اختصاص مییابد. این حضور مستمر و پررنگ، بهترین فرصت برای بازاریابی و جذب مشتریان بیشتر است. شاید به این صورت، زمان آن رسیده باشد که تبلیغات تلویزیونی و خیابانی را به رسانههای اجتماعی برده و از حضور دائمی کاربران آن استفاده کافی را ببریم.زمانی که یک فعال بازاریابی یا مدیر کسبوکار، شروع به فعالیت در رسانههای اجتماعی (تلگرام، اینستاگرام، فیسبوک، لینکدین و...) مختلف میکند، ابتدا تبلیغات و محتوای تولیدی خود را برای دوستان و هواداران قبلی خود تهیه میکند. با این حال، همواره مخاطبان درجه دوم بسیاری وجود دارند که به محتوای تولیدی شما علاقهمند هستند. در صورتی که بتوانید، به آنها هم دست پیدا کنید، به سرعت جامعه هدف شما بزرگتر و بزرگتر شده و شانس موفقیتتان هم افزایش مییابد.