ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
نوآوری، آخرین جبهه باقیمانده برای شرکتهااست تا از این راه هزینهها را کاهش، عملکرد را بهبود و محصولات و خدمات جدیدی به بازار عرضه کنند. اما کسب مزیت رقابتی از راه نوآوری، فرآیندی بسیار پیچیده است.
اگر شرکتی بنا دارد محصولی جدید به بازار عرضه کند، آیا آن محصول حتما باید پیشرفتهترین باشد؟ آیا برای تولید محصول جدید ضرورتا باید از پیشرفتهترین فناوری موجود استفاده کرد؟
در گذشته گمان میشد که اگر شرکتی محصولی بهتر بسازد، حتما مشتریان برای خرید آن صف خواهند کشید. در صنعت ایران هم هنوز رگههای پررنگی از این باور وجود دارد. اما باید گفت که این برداشت همیشه درست نیست!
نمونهای از این موضوع را میتوان در صنعت خودرو ایران مشاهده کرد. زمانیکه موضوع طراحی خودرو ملی مطرح بود، گروهی از کارشناسان صنعت پلیمر پیشنهاد کردند که در طراحی قطعات و تزئینات داخلی این خودرو، از ترکیبات پلیپروپیلن به جای پلاستیکهای اِیبیاِس استفاده شود.
اگر چه ترکیبات پلیپروپیلن دارای مزایای آشکاری نسبت به پلاستیکهای ایبیاس بودند، اما مقاومت آنها در برابر خراش کمتر بود و این یک نقطه ضعف جدی بود. جمعی از پژوهشگران برجسته این حوزه در دانشگاه صنعتی شریف که بعدها شرکت پارسا پلیمر شریف را بنیان گذاشتند، در همان مقطع زمانی توانسته بودند با ساخت نوعی نانوکامپوزیت پیشرفته در حد نمونه اولیه، بر ضعف ذاتی پلیپروپیلن غلبه کرده و نوعی پلیپروپیلن مقاوم به خراش بسازند.
اما تلاش آنها برای فروش آن محصول پیشرفتهتر یا حتی فناوری ساختش بیحاصل بود. خودروسازها و حتی قطعهسازها ترجیح دادند که خطر نکنند و به استفاده از همان مواد قبلی (با علم به کاستیهای آنها) ادامه دهند. اما دلیل این رفتار چه بود؟ از جمله دلایل این تصمیم میتوان به چند مورد خاص اشاره کرد.
نخست اینکه صنعت خودرو ایران آنچنان رقابتی نبوده و نیست که خودروسازان (و به تبع آنها، قطعهسازان) برای بهبود کیفی محصولات خود و کاهش هزینه تولید آن محصولات، تلاش فراوان کرده و در این راه خطر کنند.
برخی شرکتها و کارخانههای ایرانی، بد یا خوب، به واسطه شرایط بومی، با روشهای «کلید در دست» متولد میشوند و پا میگیرند. به این معنا که شریک خارجی، خط تولید پیشرفتهای را تمام و کمال در اختیار آنها قرار میدهد، آن را راهاندازی میکند و حتی در جریان تولید نیز همکاری خود را با طرف ایرانی قطع نمیکند. این خطوط تولید، گرچه در موقع نصب، روزآمد و جزو پیشرفتهترینها هستند، اما دیر یا زود، اگر نگوییم منسوخ، نیازمند بهبودهای جزئی میشوند. بنابراین، طرف ایرانی باید آنها را روزآمد یا به کلی جایگزین کند.
اما بنیه نوآوری فناورانه یکشبه بهوجود نمیآید. همکاری، یکی از بهترین سازوکارهای افزایش توان نوآوری در شرکتها و کشورهای متاخر است که بارها و بارها در گوشه و کنار جهان با موفقیت آزموده شده و راه را برای توسعه درونزای فناوری باز کرده است. برای نمونه بسیاری از برندهای نامآشنای کرهای همچون هیوندا، نیز در سایه همکاریهای هوشمندانه موفق شدند. تجربه یکی از شرکتهای فعال ایرانی در زمینه الکترونیک و مخابرات، در این زمینه بسیار آموزنده است. این شرکت پس از سه تجربه ناموفق در نوآوری، با تغییر رویکرد خود به فرآیند نوآوری و بهرهگیری هوشمندانه از همکاری فناورانه، توانست در پروژه چهارم طعم موفقیت را بچشد. اما دلیل شکستهای اولیه چه بود و کدام رویکرد توانست شرکت را از این وضعیت نجات بخشد؟
ویـژگـیهـای جــوامع سازمانهایی که فرهنگ فروش دارند عبارتند از:
باور به منظور کردن بودجه کافی و هزینه برای فروش و تبلیغات
باور به تخصصی بودن فروش و تبلیغات و هنری بودن و جنبه حیاتی داشتن آن
باور به اهمیت داشتن مشتری
باور به شناخت بازار و تحقیق درآن
موفقیت یک حادثه نیست، شکست هم حادثه نیست در واقع موفقیت قابلپیشبینی است و از خود ردپایی به جا میگذارد.
یک قانون خیلی مهم در فروش، قانون ٨٠ به ٢٠ است؛ یعنی در فروش ٢٠ درصد از فروشندگان ٨٠ درصد از درآمد را به خود اختصاص میدهند و ٨٠ درصد بقیه تنها ٢٠ درصد درآمد ایجاد میکنند.
یکی از مهمترین مفاهیم در زمینه مدیریت و فروش در قرن ٢١ این است که تفاوتهای کوچک و جزءیی در توانمندیها و قابلیتها میتواند تفاوتهای عظیم در نتایج ایجاد کند. تفاوت میان اشخاص واقع در سطح بالا و اشخاص معمولی و متوسط تفاوت عظیم در استعدادها و توانمندیهای آنها نیست، اغلب اوقات تفاوت را باید در مواردی جزئی مشاهده کرد که پیوسته و به شکل مستمر بارها و بارها تکرار میشوند.
در فروش کافی است اندکی بهتر شوید و در زمینههای کلیدی و حساس تفاوت اندکی ایجاد کنید، همین تفاوت اندک میتواند درآمد شما را به مقدار زیاد افزایش بدهد.
کمپینهای تبلیغاتی زیر توانستند با تلفیق بهترین مفهوم و بهترین طراحی عنوان تبلیغ برتر سال 2013 را به خود اختصاص دهند.
نام برند: داو
نام کمپین: طراحی زیبایی واقعی
آژانس تبلیغاتی: اوگیلوی و ماتر، برزیل
کارگردان: جان اکس کری
شرح کمپین: تنها چهار درصد از خانمها در سراسر جهان فکر میکنند که زیبا هستند. هدف این کمپین تبلیغاتی این بود که خانمها تصویر زیباتری از خود در ذهنشان داشته باشند. به همین منظور از تعدادی از خانمها خواسته شد تصویر چهره خود را توصیف کنند.
در همین حال که فرد مورد نظر در حال توصیف چهرهاش بود، هنرمندی تصویر او را براساس توصیفاتش طراحی میکرد. سپس از یکی از آشنایان آن خانم خواسته میشد که وی را توصیف کند و این بار هم همان هنرمند تصویر او را نقاشی میکرد. در پایان این دو تصویر به فرد نشان داده میشدند و تقریبا تمام آنها معتقد بودند از آنچه توصیف کردهاند زیباتر هستند.
داو با این کمپین به خانمهای سراسر جهان این پیام را داد که باید تصویر زیباتری از خود در ذهن داشته باشند و قدر داشتههای خود را بیشتر بدانند.
نام برند: ولوو
نام کمپین: شاهکاری حماسی به نام شکاف
آژانس تبلیغاتی: فورسمن اند بودنفرس
کارگردان: آندرئاس نیلسون
شرح کمپین: یکی از مهیجترین کمپینهای سال 2013، کمپین «شاهکاری حماسی به نام شکاف» بود که به وسیله آژانس سوئدی فورسمن اند بودنفرس برای شرکت ولوو اجرا شد. در این کمپین، ستاره فیلمهای اکشن، جان کلود، دست به اقدامی خطرناک زد و با قرار گرفتن میان دو کامیون، دو پای خود را روی آینههای بغل کامیونها قرار داد، در حالی که دو کامیون در حال عقب رفتن از یکدیگر دور میشدند. در نهایت فاصله کامیونها به حدی رسید که دو پای کلود در یک راستا قرار گرفتند و زاویه 180 درجه تشکیل دادند. با توجه به مشتریان اصلی ولوو که رانندگان کامیون و تریلی هستند، این کمپین مهیج ارتباط خوبی با بازار هدف این تولیدکننده سوئدی برقرار کرد.
ادامه مطلب ...
بسیاری گمان میکنند که اگر شرکتی بنا است نوآوری کند و محصولات و خدماتی جدید را با موفقیت به بازار عرضه کند، حتما باید کار را از پژوهش و توسعه فنی شروع کند.
یعنی آزمایشگاه و کارگاهی راهبیندازد و چندین نیروی کارشناس ارشد و دکترا در زمینه کاری شرکت بهعنوان پژوهشگر استخدام کند و هر ساله هزینه زیادی را صرف انجام پروژههای پژوهشی بکند و انتظار داشته باشد که پس از چند سال این سرمایهگذاریها به خلق و عرضه محصولات و خدمات جدید در بازار بینجامند. از قضا همین برداشت از هزینه و زمانبری فراوان پژوهش و توسعه، باعث میشود که برخی شرکتها بهکلی قید نوآوری را بزنند و به همان کار بازرگانی و خرید و فروش سنتی بسنده کنند.
اما سرعت تحولات فناوری زیاد شده و هر روز، محصول و خدمت جدیدی از راه میرسد و قدیمیترها را از بازار بیرون میراند. درنتیجه کسبوکار شرکتهایی که نوآوری نکنند، آنچنان پررونق و پایدار نخواهد ماند. بنابراین باید پرسید: آیا راهی آسانتر برای ورود به جرگه نوآوران وجود دارد؟
گاهی جواب به پرسش بالا مثبت است.
امروزه به لطف گسترش نظام دانشگاهی و پژوهشی، در گوشه و کنار ایران فعالیتهای اختراعی و نوآورانه زیادی جریان دارد. تعداد فارغالتحصیلان خلاق رشتههای علوم و مهندسی بسیار زیاد شده و بسیاری از آنها تمایل به نوآوری دارند. شرکتهای کوچک و متوسط زیادی با محوریت یک ایده اختراعی و نوآورانه شکل گرفتهاند و تجاریسازی آن ایده را با تمام وجود دنبال میکنند.
امروزه، فضای رسانهای کشور شدیدا ابتکار و نوآوری را تشویق میکند. سالانه هزاران اختراع در ایران ثبت میشوند که بزرگترین آرزوی مالکان آنها، تولید و فروش محصولات و خدمات مبتنی بر آن اختراعات در بازار است. متاسفانه تا به امروز، بیشتر این تلاشهای نوآورانه ره به جایی نبردهاند و در راهیابی به بازار ناکام بودهاند. مهمترین دلیل این ناکامی هم ناآشنایی مخترعان عمدتا جوان ایران با بازار و قواعد حاکم بر آن و نداشتن برخی الزامات فعالیت در بازار رقابتی است. با ذکر یک مثال میتوان این شرایط را بهتر درک کرد.