بازاریابی

مجموعه نوشتارهای عمومی با محوریت موضوعات بازار

بازاریابی

مجموعه نوشتارهای عمومی با محوریت موضوعات بازار

نتایج نظرسنجی جهانی ادراک رفتار مصرف‌کنندگان ۲۰۲۰ نشان می‌دهد : انقلاب در الگوی مصرف جهانی

 شرکت خدمات مشاوره‌ای «پی‌دبلیوسی» تازه‌ترین گزارش خود را با عنوان «نظرسنجی جهانی ادراک رفتار مصرف‌کنندگان ۲۰۲۰» منتشر کرد. این گزارش که یازدهمین نظرسنجی از این دست را شامل می‌شود، نشان می‌دهد چطور رفتار خرید مصرف‌کنندگان در پی شیوع بیماری «کووید-۱۹» تغییر کرده است. بر این اساس به چهار پرسش اصلی کسب‌وکارها پیرامون تغییر رفتار مصرف‌کنندگان در پی شیوع کرونا پاسخ داده شده است. به اعتقاد این شرکت،

کسب‌وکارها باید بازارهای پرنوسان‌تر و حساس‌تری را نسبت به قیمت‌ها در آینده انتظار داشته باشند.

بیماری «کووید-۱۹» عمیقا نظر مصرف‌کنندگان را پیرامون مخارج تحت‌تاثیر قرار داده است.

پیش از شیوع این بیماری، اعتماد مصرف‌کنندگان در سطح بسیار بالایی قرار داشت؛ جایی که ۴۶ درصد از مشارکت‌کنندگان در نظرسنجی این شرکت، گفتند مخارج خود را در ۱۲ ماه آتی افزایش خواهند داد. پس از شیوع بیماری و زمانی که دوباره نظر مصاحبه‌شوندگان در این خصوص پرسیده شد، ۴۰ درصد گفتند به دلیل از دست دادن شغل خود، درآمدشان کاهش یافته است. به علاوه، درصد کسانی که اعلام کردند مخارج خود را در ۱۲ ماه آتی کاهش می‌دهند در نظرسنجی پس از بیماری بیش از دو برابر شد؛ در حالی که شمار افرادی که تصمیم داشتند مخارج خود را افزایش دهند، بیش از ۱۰ درصد کاهش یافت.

  ادامه مطلب ...

رازهایی درباره مارک زاکربرگ و شرکت فیس‌بوک

  مارک زاکربرگ، بنیان‌گذار، رئیس و مدیرعامل شرکت فیس‌بوک با بیش از ۷.۱ میلیارد کاربر فعال و ثروتی معادل 55.3 میلیارد دلار، جزو نامداران دنیای کسب‌وکار امروز محسوب می‌شود. او شرکت فیس‌بوک را با سرمایه‌ای اندک و فقط با ۷ کارمند که همگی از دوستان و هم اتاقی‌های دوران دانشگاهش بودند، روی یک قایق تفریحی تاسیس کرد و توانست تا سال ۲۰۱۵، این شرکت را به غول دنیای رسانه‌های اجتماعی با بیش از ۱۲۶۹۱ کارمند تبدیل کند؛ شرکتی که ارزش سهام آن در پایان سال ۲۰۱۹، بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار بود. اما زاکربرگ از چه ویژگی‌های ممتازی برخوردار بود که از او یک رهبر تاثیرگذار و از شرکت تحت رهبری‌اش یک غول رسانه‌های اجتماعی ساخته است؟ در این مطلب به برخی از رازها و واقعیت‌های جالب در مورد این چهره ماندگار دنیای امروز اشاره خواهد شد.

  ادامه مطلب ...

کرونا و ماندن نام نیک و بد از برندها

خیلی از برندها میلیون‌ها دلار برای بازاریابی خرج می‌کنند تا به مشتریان خود بگویند که چقدر به آنها و زندگی‌شان، به محیط‌زیست و به کیفیت اهمیت می‌دهند. اما چه تعداد از این برندها واقعا دغدغه‌مند هستند؟

ما به‌عنوان مشتری، قطعا دوست داریم برندها به ما اهمیت بدهند. مثلا تحقیقات نشان می‌دهد برای خیلی از مشتریان، هنگامی که می‌خواهند یک برند را انتخاب کنند، مسوولیت اجتماعی اولویت اول است، به‌طوری که ۴۲ درصد افرادی که از آنها نظرسنجی شده، گفته‌اند حمایت یک برند از اهداف زیست محیطی، اجتماعی یا سیاسی، نقش مهمی در تصمیم‌گیری‌های خرید آنها دارد.

یک نظرسنجی دیگر نشان داده دو سوم مصرف‌کنندگان گفته‌اند داشتن ارزش‌های مشترک با یک برند، نقش مهمی در وفاداری آنها به آن برند دارد، به‌طوری‌که اگر قیمت و کیفیت خدمات و محصولات دو برند یکسان باشد، ۸۹ درصد مشتریان به آن برندی روی می‌آورند که اهداف مثبت دنبال می‌کند.

اما حالا که مسوولیت اجتماعی شرکتی نقش تاثیرگذاری در تصمیم‌گیری‌های خرید و وفاداری مشتریان دارد، تشخیص اینکه این مسوولیت اجتماعی واقعا یک انتخاب اخلاقی است یا یک استراتژی برندسازی چشم پرکن، کار سختی است.

در دوران بحران کرونا، دنیا با مساله‌ای مواجه شده که حداقل یک نسل مثل آن را ندیده بود. در این شرایط، برندها هم چهره‌های واقعی خودشان را به نمایش گذاشته‌اند. مثلا بانک‌های استرالیایی وسپاک (Wespac) و NAB به مشتریان خود امکان دادند بازپرداخت وام‌های مسکن و کسب‌وکار خود را تا چند ماه به تعویق بیندازند. شبکه لینکداین برنامه‌های «یادگیری الکترونیک» رایگان برای افرادی که در قرنطینه خانگی گیر افتاده‌اند، راه‌اندازی کرد. و شرکت برندهای لوکس LVMH دو تا از کارخانه‌های لوازم آرایشی خود را تغییر کاربری داد و به تولید ضد عفونی‌کننده دست روی آورد.

اما اینها موارد استثنا هستند. خیلی از شرکت‌ها اقداماتی برای حفاظت کارکنان خود انجام دادند، اما هیچ کاری برای مشتریان خود نکردند. رفتار برخی از آنها به‌گونه‌ای است که انگار قرار نیست هیچ وقت دوباره با مشتریان خود روبه‌رو شوند. این در حالی است که کارشناسان بازاریابی توصیه می‌کنند برندها باید به مشتریان نشان دهند که چگونه برای رفاه آنها تلاش می‌کنند؛ حتی اگر این کار مستلزم آن باشد که در عادت‌ها و تاکتیک‌های تصمیم‌گیری کسب‌وکار خود تجدید نظر کنند.

در شرایط کرونا، فقط سوپرمارکت‌ها، پخش غذا و موسسات بهداشتی نیستند که می‌توانند تفاوت‌های بزرگ ایجاد کنند، بلکه کلیه رهبران کسب‌وکارها باید از خودشان بپرسند شرکت آنها چه منابعی در اختیار دارد که می‌تواند برای خدمت به جامعه به کار بگیرد؛ مثل کاری که برخی باشگاه‌های ورزشی انجام دادند و سالن‌های تعطیل شده خود را به‌صورت رایگان، برای بستری کردن بیماران در اختیار گذاشتند.

منبع: روزنامه دنیای اقتصاد شماره 4880

اینفلوئنسرها دنیای تبلیغات را تسخیر می‌کنند

در کل دنیا، دوری جوانان از رسانه‌های سنتی و روی آوردن آنها به محتواهای دست‌سازی که ستاره‌های آنلاین درست می‌کنند، بازاریابی از طریق اینفلوئنسرها را به‌شدت رونق داده است. دلیل اصلی این امر هم تا حد زیادی افزایش محبوبیت پلت‌فرم‌هایی همچون اینستاگرام است. نتیجه این است که آگهی‌دهندگان، دیگر فضاهایی مثل رسانه‌های چاپی و تلویزیون را رها می‌کنند و کمپین‌های خود را با سلبریتی‌های رسانه‌های اجتماعی پیش می‌برند. تیک‌توک، اسنپ‌چت و اینستاگرام که تحت مالکیت فیس‌بوک هستند، از جمله پلت‌فرم‌های رسانه‌های اجتماعی هستند که ارتش‌های در حال رشدی از «اینفلوئنسر‌ها» را که افراد زیادی آنها را دنبال می‌کنند، جذب کرده‌اند.

این افراد یا از صاحبان کسب‌وکارها به‌طور مستقیم پول می‌گیرند یا اسپانسر برندها می‌شوند تا محصولات آنها را که عمدتا در حوزه مد و لباس یا لوازم آرایشی و بهداشتی است، تبلیغ کنند. تحقیقات تخصصی پیش‌بینی می‌کنند پولی که امسال در سطح دنیا صرف بازاریابی از طریق اینفلوئنسرها می‌شود، ۵/ ۶ میلیارد دلار خواهد بود که در سال ۲۰۱۶ این رقم ۷/ ۱ میلیارد دلار بوده است. در ضمن، تعداد آژانس‌ها و پلت‌فرم‌های موجود در این بازار تقریبا دوبرابر شده و از ۳۳۵ عدد در سال ۲۰۱۶ به ۷۴۰۰ عدد در پایان سال ۲۰۱۸ رسیده است. اپلیکیشن‌های رسانه‌های اجتماعی حتی جایی برای تبلیغات پولی سنتی هم دارند. اما برندها ترجیح می‌دهند  برای بازاریابی محصولات خود از اینفلوئنسرها استفاده کنند، چون می‌توانند محتوای دلخواه خود را با قیمتی بسیار کمتر از رسانه‌های عمومی تبلیغ کنند؛ در‌حالی‌که مخاطب قابل‌توجهی هم دارند. حالا آژانس‌های تبلیغاتی که این فرصت را شناسایی کرده‌اند، برای ورود به این بخش سر و دست می‌شکنند. آنها با ابرسلبریتی‌هایی که بین ۱۰ میلیون تا ۵۰ میلیون  طرفدار دارند، وارد همکاری می‌شوند. اما این تحول، برای آژانس‌های تبلیغاتی بزرگی که می‌خواهند در این فضا کار کنند، چالش‌هایی به‌دنبال دارد. آنها باید دنیایی بدون هیچ‌گونه استاندارد خاص، معیارهای متقلبانه در جذب فالوور و ستاره‌هایی که گاهی رفتارهای نادرستی دارند را هدایت کنند. قانون‌گذاران هم وارد معرکه شده‌اند. هم «کمیسیون تجارت فدرال آمریکا» و هم «مرجع رقابت و بازارهای»بریتانیا دستورالعمل‌هایی صادر کرده‌اند که به اینفلوئنسرها می‌گوید روابط آشکارتری با برندها داشته باشند.

 منبع : روزنامه دنیای اقتصاد شماره ۴۷۱۰ 

محبوب‌ترین برندها نیازهای احساسی مشتریان را می‌شناسند

تحقیقات جدید نشان می‌دهد برندهایی که قوی‌ترین رابطه را با مشتریان خود برقرار می‌کنند، شناخت عمیقی از نیازهای احساسی فعلی مخاطب هدف خود دارند. ما هر روز راه‌های میانبری ایجاد می‌کنیم که بتوانیم بر اساس نیازها و ارزش‌های اساسی خود تصمیم‌گیری کنیم. هر یک از ما مجموعه‌ای از این نیازها و ارزش‌ها را داریم که پیوسته وجود دارند؛ اما DNA جزئی شده آنها می‌تواند در طول زمان و متناسب با تجربیات و اثرگذاری‌های ما تغییر کند.

به‌عنوان یک بازاریاب، اگر بتوانید نیازهایی را تشخیص دهید که در یک زمان خاص برای مخاطب شما بیشترین اهمیت را دارد، می‌توانید تصمیم‌های بهتری در مورد نوآوری محصول و خدمات، استراتژی برند و ارتباطات اتخاذ کنید و تلاش‌های خود را در جایی متمرکز کنید که بیشترین اثر را دارد. شش ارزش کلیدی که نیازهای احساسی مخاطب هستند و برندها باید متناسب با آن تصمیم‌گیری کنند، عبارتند از:   اطمینان؛ ‌تنوع؛ اهمیت؛ مشارکت؛ رشد؛  و عشق. نظرسنجی از یک نمونه ۱۰ هزار نفری در بریتانیا برای شناسایی برندهایی که بیشترین رابطه احساسی را با مشتری دارند، نشان می‌دهد در میان ۴۲۲ برند، شرکت‌های نت‌فلیکس و داو بالاترین رتبه را دارند و با پی‌پال، سامسونگ و لگو پنج برند برتر را تشکیل می‌دهند. شرکت‌های کدبری (Cadburyy)، آمازون، اسپاتیفای، پلی‌استیشن و نیشن‌واید (Nationwidee) هم رتبه‌های ششم تا دهم را دارند.

  ادامه مطلب ...

داستان موفقیت تصادفی هوندا

استراتژی‌های کسب‌وکار معمولا به‌صورت مطلق و با مثال از گذشته، آموزش داده می‌شوند. زمانی هم که از موفقیت یک شرکت در تدوین استراتژی و اجرای آن صحبت می‌شود، مانند آن است که یک داستان تخیلی نوشته شده که شخصیت مثبت داستان، با تمام مشکلات و اتفاقاتی که بر سر راهش پیش می‌آید، می‌داند که در نهایت، اوضاع تغییر خواهد کرد و همه چیز بر وفق مرادش خواهد شد. اما واقعیت این‌گونه نیست و در بسیاری از مواقع، شرکتی که در آینده موفق خواهد شد، در حقیقت هیچ نمی‌داند که چه کار دارد می‌کند. او فقط آزمون و خطا می‌کند و پس از هر شکست، راهی دیگر را امتحان می‌کند.

موفقیت تصادفی شرکت موتورسیکلت‌سازی هوندا، یکی از این موارد است. تصویری که از سرگذشت هوندا ترسیم می‌شود، مربوط به دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی است؛ زمانی که هوندا در نهایت توانست با استراتژی «ساده‌سازی قیمتی» موتورسیکلت‌ساز افسانه‌ای یعنی هارلی‌دیویدسون را شکست دهد. آنها موتورسیکلت‌هایی به بازار عرضه کردند که از هر نظر پایین‌تر از محصولات رقیب بود؛ هم قدرت کمتری داشتند و هم اندازه‌شان کوچک‌تر بود، اما تفاوت قیمتی فاحش آنها باعث توانایی رقابت شده بود. براساس  کنکاش‌هایی که گروه مشاوره مدیریتی بوستون در داستان هوندا انجام داد (به سفارش وزیر تجارت و صنعت بریتانیا در سال ۱۹۷۵۵ که قصد داشت  موتورسیکلت‌سازی بیمار این کشور را احیا کند)، رمز موفقیت شرکت ژاپنی و کاربردهایش برای بریتانیا این‌گونه به تصویر کشیده شد: «هوندا پیروز شد؛  چرا که یک مدل کسب‌وکار متفاوت با هزینه‌هایی بسیار کمتر نسبت به هارلی در پیش گرفت.

  ادامه مطلب ...

وفاداری مشتریان نمرده است

بازاریابان از دیرباز به دنبال آن بوده‌اند که بتوانند مشتریانی وفادار برای خود و سازمان‌شان پرورش دهند. یک نکته میان بازاریابی که می‌تواند مشتری احتمالی را به مشتری قطعی تبدیل کند و تیمی که موفق می‌شود به مقام قهرمانی دست یابد، مشترک است. همه ما شنیده‌ایم که وقتی تیمی به مقام قهرمانی دست می‌یابد، بازیکنان و مربیان آن تیم می‌گویند سخت‌تر از کسب قهرمانی، حفظ آن است.در مورد فروش نیز اوضاع به همین منوال است. زمانی که به مشتری می‌فروشیم، همواره باید این دغدغه را داشته باشیم که آن مشتری باز هم سراغ ما بیاید.  

ادامه مطلب ...

اثر رومئو و ژولیت

ضمن پژوهشی از دانشجویان خواسته بودند ده پوستر را به ترتیب جذابیت رده‌بندی کنند و به آن‌ها گفتند در پایان می‌توانند به‌عنوان هدیه یکی از پوسترها را برای خود نگه ‌دارند. پنج دقیقه‌ی بعد اعلام کردند پوستری که در رده‌بندی آن‌ها سوم شده بود دیگر موجود نیست. سپس، از آن‌ها خواستند مجددا رده‌بندی را انجام دهند. پوستری که دیگر موجود نبود ناگهان رتبه‌ی اول را کسب کرد.

در روان‌شناسی، این پدیده را واکنش می‌نامند؛ وقتی از یک انتخاب محروم‌ایم، ناگهان به‌نظر جذاب‌تر می‌رسد. این کار مثل طغیان است. به آن «اثر رومئو و ژولیت» هم می‌گویند؛ چون عشق بین این دو نوجوان داستان شکسپیر ممنوع بود، هیچ حدومرزی نمی‌شناخت. این تمایل حتما نباید درباره‌ی عشق باشد. در امریکا، مهمانی‌های دانش‌آموزی به‌خاطر مصرف بیش از حد مشروبات الکلی معمولا به‌هم می‌خورد، صرفا به این خاطر که مصرف آن‌ها قبل از سن ۲۱ سالگی مجاز نیست.

در نتیجه، پاسخ معمول به کمبود باعث ایجاد خلل در شفاف‌اندیشی می‌شود. ارزش محصولات و خدمات را صرفا بر اساس قیمت و مزایای آن‌ها بسنجید. اینکه یک محصول در حال اتمام است یا پزشکان لندن به آن علاقه‌مند شده‌اند نباید در ارزشش اثرگذار تلقی شود!

منبع: کتاب هنر شفاف اندیشیدن اثر رولف دوبلی

شیوه محاسبه پورسانت بخش فروش

یکی از مهمترین کارهایی که مدیر یک مجموعه و یا مدیر فروش باید انجام دهد مشخص کردن الگو و شیوه پرداخت پورسانت است. این الگو باید طوری پیاده سازی شود که نه تنها در دراز مدت باعث کم شدن انگیزه بخش فروش نشود بلکه منافع بلند مدت سازمان نیز در نظر گرفته شده باشد.


۱- الگوی پرداخت پورسانت در یک سازمان باید به گونه ای باشد که به صورت فراگیر تمام افرادی را که به نوعی درگیر موضوعات مربوط به فروش هستند را منتفع سازد و کاملا افراد فعال و غیر فعال را از هم تمایز دهد.
۲ – بعضی از شرکتها به همکاران بخش فروش حقوق ثابت پرداخت می نمایند و بعضی دیگر تمامی درآمد یک فروشنده را به پورسانتهای فروش وابسته می کنند که هیچ کدام از اینها راههای درستی در برخورد با فروشنده ها نخواهند بود. به نظر می رسد شیوه ترکیبی حقوق ثابت به همراه درصدی از مبلغ فروش رفتاری مناسب در قبال پرداخت دستمزد بخش فروش است و می تواند از نصف به نصف و یا ۶۰ تا ۷۰ درصد حقوق از پورسانت و بقیه به وسیله حقوق ثابت تامین شود. البته این امر بستگی به عوامل متعددی از جمله نوع محصول، میزان شهرت شرکت نیز دارند مثلا محصولی را که فروش خوبی در بازار دارد فروشنده ها راحت تر خواهند فروخت و بنابراین شما با پرداخت درصد بیشتری از حقوق تحت عنوان حقوق ثابت منافع شرکت را نیز بهتر تامین خواهید کرد و در صورتی که محصولی ناشناخته تر باشد می شود با در نظر گرفتن پورسانت بیشتر، نیروهای فروش را تشویق نمود.
۳- برای نیروهای فروش، کف فروش تعیین کنید تا در صورتی که کمتر از آن میزان فروش داشتند با فرمول جدیدی حقوقشان محاسبه شود.
۴- برای نیروهای فروش، سقف فروش تعیین نمایید و زمانیکه سقف فروش را گذراندند شرایطی برای دریافت پاداش برای آنها مشخص نمایید.
۵- محصولات شرکت را به دسته های مختلف تقسیم کنید مثلا زود بازده یا دیر بازده و یا میزان فروش بالا، پایین و یا متوسط و برای هر کدام درصدهای فروش متفاوت و حتی انگیزشی تعیین نمایید.
۶- می توانید پورسانت فروش را به صورت پلکانی تنظیم نمایید تا هرچه میزان فروش یک فروشنده بالاتر رفت میزان درآمدش نیز بیشتر شود.
۷- برای نیروهایی که فروش را به صورت حضوری انجام می دهند پورسانت بیشتری در نظر بگیرید.
۸- پرداخت پورسانت فروش را منوط به تسویه حساب کالای فروخته شده با خریدار نمایید تا هم انگیزه تیم فروش برای دریافت وجوه کالاها بیشتر شود و هم شرکت از سرگردانی وجوه خود متضرر نشود.
۹- برای فروشندگانی که فروش نقدی انجام می دهند پورسانت بیشتری در نظر بگیرید.
۱۰- درصد تخفیف مجاز را که فروشندگان قرار است به خریداران بدهند از قبل مشخص نمایید و به آنهاآموزش دهید یکباره سقف تخفیف را به خریدار اعلام نکنند.
۱۱- برای فروشندگانی که برای فروش محصولات به شهرهای دیگر سفر می کنند حق ماموریت در نظر بگیرید.
۱۲- اگر فروش کالای شما فصلی است پورسانتی را که قرار است پرداخت نمایید بر اساس آن تنظیم نمایید و سعی کنید در زمانهایی که فروش کمتر است ایجاد انگیزه نمایید.
۱۳- اگر چند سطح تیم فروش دارید مانند کارشناسان، سوپروایزرها و مدیریت فروش سعی نمایید پورسانت یک فروش به تمام آنها تعلق گیرد چون بدین گونه همه با هم در یک راستا همکاری خواهند کرد.
۱۴- برای جذب مشتری جدید پاداش در نظر بگیرید.
۱۵- در داخل سازمان برنامه های آموزشی و انگیزشی همراه با پاداش برای بخش فروش در نظر بگیرید.

 

باید‌ها و نبایدهای توسعه صنعت پخش

محمد اسماعیل قدس مدیرعامل شرکت پخش پگاه

صنعت پخش یکی از اهرم‌های قدرتمند برای واحدهای تولیدی، بهبود کیفیت و تعدیل و ثبات قیمتی بازار در شرایط مختلف است. این صنعت در دهه‌های اخیر نقش قابل‌توجه و کلیدی در توسعه صنایع تولیدی کشور ایفا کرده است. زمانی که می‌گوییم صنعت پخش، اصولا ذهنمان به این سمت می‌رود که ماموریت این صنعت استراتژیک یعنی در دسترس بودن کالاهایی که با قیمت متعادل و منطقی در اقصی‌نقاط کشور وجود داشته باشد. توسعه صنعت پخش به این معناست که در کنار اینکه قیمت‌ کالاها در همه جا یکسان باشد، مصرف‌کننده نهایی نیز بتواند به‌راحتی هر آنچه که نیاز دارد را انتخاب و خریداری کند. اگر این چرخه به درستی انجام شود، دست واسطه‌ها و بنکداران اصلی کوتاه و در نتیجه آنها نمی‌توانند با ارقام درشت و پولی که در اختیار دارند، کالاها را جابه‌جا و سیاست‌گذار نهایی پخش کالا در کشور شوند ادامه مطلب ...

صنعت پخش و غذا؛ دو حلقه انکارناپذیر

مهدی بهمن‌آبادی‌مدیرعامل شرکت پخش سراسری بانی‌چاو ایرانیان

جهت دستیابی به سیستم یکپارچه در حوزه‌ توزیع و پخش، ضروری است که چارچوب‌مند فکر کنیم، بنابراین یکی از مهم‌ترین کارها برای توسعه‌ متوازن در این صنعت، استانداردسازی فرآیندها و اجرای دقیق آنها در همه نقاطی است که یک شرکت توزیع در آنها فعالیت می‌کند؛ اگرچه این امر نباید مانع از درنظر گرفتن نیازهای محلی شود.

بدیهی است که در حوزه توزیع، مکان و فرهنگ نواحی مختلف باید لحاظ شود. به این منظور، استفاده از نرم‌افزارهای جدید به‌شدت توصیه می‌شود که هم استاندارد هستند و هم قابلیت تعریف برخی نیازها براساس شرایط محلی را دارند. در این راستا تقریبا از ۶ ماه گذشته استقرار سیستم SAPP در مجموعه بانی‌چاو آغاز شده است. ضمنا جهت یکسان‌سازی ذهن افراد، ارائه  آموزش‌های یکپارچه به پرسنل، کمک شایانی در ایجاد سازمان یکپارچه خواهد کرد. درخصوص تاثیر و نقش صنعت پخش بر صنعت غذا، اشاره به این نکته حائز اهمیت است که صنعت غذا بدون توزیع، مفهومی نخواهد داشت بنابراین نمی‌توان این دو مقوله غیرقابل انکار را از هم تفکیک کرد. از طرف دیگر، صنعت توزیع به عدالت توزیع غذا و دسترسی همگانی مردم به انواع  محصولات کمک می‌کند.  به هر روی، کارخانه‌های تولیدی برای دستیابی به یک اشل و اندازه‌ای از تولید، مجبور به تولید متمرکز هستند و فقط در صورت وجود زیرساخت جهت توزیع محصولات، همه مردم توانایی دسترسی به محصولات را خواهند داشت که فراهم کردن این دسترسی‌ گامی در راستای توسعه عدالت است ادامه مطلب ...

۶ مانع صنعت پخش ایران

صنعت پخش در ایران هنوز اول راه است. در حالی که دنیا به سمت مدرنیزه شدن در بخش توزیع کالا پیش رفته، اما در ایران همچنان نظام توزیع با ساختاری سنتی در حال فعالیت است. این در حالی است که صنعت پخش یکی از ارکان اصلی در بهبود فضای کسب وکار است و بهبود وضعیت صنعت پخش موجب ظهور تکنولوژی‌های پیشرفته در توزیع محصولات می‌شود. کاهش هزینه‌های مبادلاتی، بهبود کیفیت و کاهش قیمت، افزایش رقابت، ورود محصولات جدید به سیستم اقتصادی، شناسایی فرصت‌های موجود در بازارهای مختلف و بهبود فضای سرمایه‌گذاری در راستای ارتقای صنعت پخش قابل دسترسی خواهد بود.

 اشتغال‌زایی نیز از دیگر مزیت‌های غیرقابل انکار این صنعت است؛ چراکه منابع انسانی حرف اول را در این صنعت می‌زند. طرح جامع نظام توزیع اگرچه در دولت هشتم کلید خورد اما نه تنها اجرا نشد، بلکه تکمیل آن نیز به  دست فراموشی سپرده شد. از این رو صنعت پخش در ایران با ساختار قدیمی و سنتی همچنان به کار خود ادامه می‌دهد. ساختاری که به باور فعالان این حوزه، موجب افزایش هزینه و استهلاک در این صنعت شده است. اگرچه صنعت پخش، در چند سال اخیر تغییراتی را در ساختار خود تجربه کرده است، اما نمی‌توان منکر آن شد که هنوز فاصله نظام توزیع در ایران با دنیا پابرجاست. عمده چالش‌هایی که گریبانگیر این صنعت در ایران است را می‌توان در ۶ سرفصل مورد بررسی قرار داد.  «عدم شناخت از صنعت پخش»، «هزینه‌های بالا و قیمت‌گذاری نامعقول»، «تکثر شبکه‌های توزیع»، «عدم تعامل سازنده با فعالان صنعت پخش»، «بی‌نظمی در زنجیره تامین» و «ظرفیت‌های خالی صنعت پخش» از عمده‌ترین مشکلاتی است که مانع از رسیدن این صنعت به جایگاه واقعی خود شده است

ادامه مطلب ...

چگونه بعد از ۱۰ سالگی هم رشد کنیم؟

عملا هر شرکتی یک ماموریت سازمانی و چشم‌انداز زیبا برای خود تصویر کرده و بیان می‌کند که به آن پایبند است. شرکتی مانند اچ‌پی که در سال‌های گذشته به شدت در حال افول بوده و به دلیل تمرکز محض بر سودآوری متحمل شکست شده است، همچنان از این سخن می‌گوید که به نوآوری معنادار، وفاداری مشتریان و سود و رشد بلندمدت می‌اندیشد. جنرال موتورز هم پیش از ورشکستگی‌اش روی کاغذ به دنبال «توسعه و طراحی محصولاتی متمایز و باکیفیت بود که به معنای واقعی مشتریان را راضی کند.» اما هیچ‌کدام از این ماموریت‌ها و چشم‌اندازهای زیبا عملیاتی نمی‌شدند. شما چطور؟ آیا برای کسب رشد بلندمدت، به ماموریت و چشم‌انداز خود جامه عمل می‌پوشانید یا گاهی آن را فراموش می‌کنید؟  ادامه مطلب ...