بازاریابی

مجموعه نوشتارهای عمومی با محوریت موضوعات بازار

بازاریابی

مجموعه نوشتارهای عمومی با محوریت موضوعات بازار

متمایز بودن به شیوه سواچ

به برخی از شرکت‌هایی فکر کنید که در یک دهه گذشته، بازار را متحول کرده و حتی نگاه مشتریان را هم به‌طور کامل تغییر داده‌اند. در بین این شرکت‌ها، می‌توان شرکت‌هایی مانند گوپرو را مشاهده کرد که دوربین‌های ورزشی را به بازار عرضه کرد؛ دوربین‌هایی که ممکن است حتی بسیاری از مشتریان بالقوه متوجه نبودند که نیازمند آن هستند. شرکت‌هایی مانند اپل، تصور مشتریان از محصولات موجود را به کلی تغییر داده‌اند و تاکسی‌های اینترنتی هم خدمت جدیدی ارائه می‌دهند که کارکرد بازارهای سنتی حمل‌ونقل را تغییر داده است. البته همیشه چنین شرکت‌های تغییرآفرینی در حوزه‌های فناوری بالا دست به نوآوری نمی‌زنند و گاهی حذف غذا و صندلی راحت از هواپیما برای کاهش قیمت پروازها و حتی تولید پیمانه‌های اندازه‌گیری جدیدی که خواندن درجه‌های اندازه‌گیری‌شان راحت‌تر است، باعث تمایز قابل توجه با رقبا می‌شود.

در نگاه نخست، به نظر نمی‌رسد این طیف گسترده از شرکت‌های تحول‌آفرین، شباهت چندانی با هم داشته باشند. آنها در بازارها و صنایع مختلف فعالند، ممکن است به جای تولید محصول به ارائه خدمات بپردازند، از فناوری‌های جدید یا راهکارهای ابتدایی استفاده ‌کنند و شیوه فروششان هم اینترنتی یا حضوری است. با وجود تمام این تفاوت‌های قابل توجه بین آنها، شباهت‌های بزرگی می‌توان بین آنها مشاهده کرد که عامل موفقیتشان شده است.

  ادامه مطلب ...

نقش و وظایف مدیر توسعه بازار

از آنجا که شرکت‌ها همواره محصولات جدیدی را معرفی می‏ کنند، به دنبال آن انواع معاملات جدیدی را نیز ارائه می‏ دهند که منجر به قراردادهای همکاری جدیدی می‏ شوند؛ در واقع می‏ توان گفت، ارتباطات دنیای کسب‏ و کار همواره در حال تغییر و تحول است. از این روی برای کمک به تسهیل ارتباطات کسب‏ و کار و ایجاد روابط جدید، شرکت‌ها به مدیران توسعه بازار نیاز پیدا می‏ کنند. مدیران توسعه بازار برای تضمین موفقیت آینده شرکت ‏باید ارتباط خود را با توزیع‏ کنندگان، مشتریان و افراد گروه فروش شرکت حفظ کنند و تمرکز اصلی کار خود را به مدیریت ارتباطات بین بخش‌ها، گروه‌ها و افراد گوناگونی که با آنها در ارتباط هستند، معطوف کنند. یک مدیر توسعه بازار با ورود به مسائل و نگرانی‌های همکاران خود، قطعا نقش بسزایی را در کاهش مشکلات آنها بازی می‏ کند. به این معنا که آنها در فرآیند مذاکرات کسب‏ و کار با پشتوانه‏ قوی از تحقیقات دقیق و اطلاعات مالی کافی و محرک‌های صنعتی که شرکت در آن فعالیت می‏کند، وارد جلسات بحث و گفت‏ و گو و مذاکرات می‏ شوند و برای به دست آوردن این مطالعات، آنها باید در شناخت سمت و سوی صنایع هدف خود به‏روز باشند. بنابراین آنها باید مقالات مربوط به صنعت خود را مطالعه کنند، در رویدادهای مرتبط با آن صنعت شرکت و تحقیق کنند که شرکت‌های رقیب چه کارهایی انجام می‏ دهند و چگونه می‏ توان آن خدمات را بهتر از رقبا انجام داد. مطالعه‏ مداوم صنایع برای این مدیران این فرصت را فراهم می‏ کند که قادر باشند طبقه‏ بندی‌های جدید بازار و بازارهای ناشناخته خاص را شناسایی کنند و برای ورود به این بازارها برنامه‏ ریزی‌های لازم را انجام دهند. بیشتر زمان مدیران توسعه بازار به جلسات و مذاکرات مرتبط با کسب ‏و کار شرکت می‏ گذرد که آنها را ملزم می‏کند همواره از مهارت‌های تحلیلی و تحقیقاتی قوی برخوردار باشند و این مهم آنها را به عضوی باارزش از هر گروه کسب‏ و کار تبدیل می‏ کند.

 

ادامه مطلب ...

داستان راننده تاکسی در سنگاپور

هشت سال پیش به یک راننده تاکسی در سنگاپور، یک بیزینس کارت دادم تا طبق آدرس، من را به جای خاصی برساند. راننده در آخرین نقطه، دور یک ساختمان پیچید. تاکسی متر یازده دلار نشون می داد اما او فقط ده دلار گرفت.  به او گفتم آقای هنری! تاکسی متر یازده تا نشان می دهد چرا ده دلار حساب کردی؟
او پاسخ داد: "آقا، من یک راننده تاکسی هستم، در واقع باید شما را مستقیم به مقصد می‌رساندم. از آنجا که محل دقیق را بلد نبودم، مجبور شدم دور ساختمان بگردم. اگر مستقیم آورده بودمت، می‌شد ده دلار."
سپس ادامه داد: "سنگاپور یک مقصد جهانی جهانگردی است و آدمهای زیادی برای سفر های سه چهار روزه به اینجا می آیند. بعد از رد شدن از بخش گمرک و مهاجرت، اولین تجربه معمولا راننده تاکسی است، و اگر این تجربه خوب نباشد، سه چهار روز باقیمانده هم دلچسب و شیرین نخواهد بود!"
او گفت: "جناب، من راننده تاکسی نیستم، من سفیر ملت سنگاپور هستم، یک سفیر بدون پاسپورت دیپلماتیک!"
ظاهرا او تا بیش از کلاس هشتم درس نخوانده بود، اما در نظر من یک آدم حرفه ای و رفتارش منعکس کننده سرافرازی و غرور در عملکرد و شخصیتش بود.
بنابر این، ما برای حرفه ای بودن به بیش از صلاحیت ها و مدارک حرفه ای نیاز داریم. و به عبارت دیگر؛ حرفه ای بودن همراه با رفتار و ارزش های انسانی است که تفاوت ها را مشخص می کند و دانش، مهارت، پول، تحصیلات، همه بعد از آن می آید. اول از همه، ملاک؛ ارزش های انسانی، صداقت و درستی است!
حرفه ای گری به کاری نیست که داریم انجام میدهیم، بلکه به این است که آن کار را چگونه انجام می دهیم!
این همان تبلور بعد سوم هوش است که جک ما؛ موسس و رئیس علی بابا از آن می گوید. این نه آی کیو و هوش هیجانی، بلکه هوش عشقی یا ال کیو است که بکار بردن آن؛ متمایز کننده یک فرد یا شرکت از سایرین خواهد بود! هوشی که فراتر از دو دو تا چهارتا رفته و انسانیت و اخلاق محور آن است! بشر با دو هوش آی کیو و ای کیو منهای ال کیو نشان داده که می تواند جهان را ویران کند!
بزرگی یک ملت تنها به اندازه جغرافیایی آن نیست. اراده، انسجام، استقامت، انضباط مردم و کیفیت رهبرانش است که آنرا به سرزمینی لایق احترام در تاریخ تبدیل می کند!
شیو کِرا، نویسنده و مربی مدیریت

کسب هویت با نوشیدن یک برند خاص

برای بسیاری از مصرف‌کنندگان، خرید یا مالکیت محصولی که نشان تجاری خاصی روی آن حک شده، به مفهوم عضویت در یک گروه اجتماعی مطلوب است. این موضوع به ویژه در مورد کالاها و محصولاتی مصداق پیدا می‌کند که تمایز ملموسی نسبت به سایر محصولات موجود در بازار ندارند، اما باز هم مصرف‌کنندگان آنها وفاداری شدیدی از خود نشان می‌دهند تا به این صورت ارزش‌ها و جایگاه اجتماعی خود را تقویت کنند. به‌صورت خلاصه، بسیاری از مصرف‌کنندگان آن نشان‌های تجاری را ترجیح می‌دهند که محبوب «هم‌کیشان» آنها است.

مدیران بازاریابی و برندسازی، از اهمیت این «هویت نمادین» آگاه هستند و اغلب پس‌زمینه تبلیغات خود را به سبک‌های زندگی اختصاص می‌دهند و نه ویژگی‌های ملموس محصولاتشان. برخی از موفق‌ترین هویت‌های نمادین ساخته شده به وسیله تبلیغات کل دوران، متعلق به شرکت‌های مارلبورو، پپسی و لوریلز بوده است. مارلبورو تا دهه ۵۰۰ میلادی سیگاری زنانه به شمار می‌رفت و علاوه بر فروش پایین، کمتر مردی آن را خریداری می‌کرد. در آن زمان، شخصیتی تبلیغاتی با نام «مرد مارلبورو» یا «مرد مارلبورویی» برای آن ساخته شد که یک گاوچران قوی و مستحکم بود.

به این صورت، به مصرف‌کنندگان تلقین شد که با خرید این سیگار، احساس قدرت و مردانگی کرده و به گروه مردان موفق می‌پیوندند. شرکت پپسی در دهه ۸۰۰ میلادی با تبلیغات «نسل‌پپسی» توانست یک هویت جدید برای مصرف‌کنندگان جوان ایجاد کند که با مصرف نوشابه خاص خود،  مدرن‌بودنشان را به رخ کشیده و خود را از نیاکانشان متمایز نشان دهند. شرکت لوازم‌بهداشتی و آرایشی لوریلز نیز در دهه ۷۰ میلادی با شعار «به این دلیل که تو ارزشش را داری» موفق شد تا زنان را به استفاده از محصولات خود برای کسب اعتماد ‌به ‌نفس و قدرت متقاعد کندآنها همچنین به این صورت، احساس حمایت از همجنس‌های خود را به دست می‌آوردند.

  ادامه مطلب ...

متمایزسازی واقعی به سبک جوراب تا‌به‌تا

تمایزسازی محصولات و ماهیت شرکت خود از رقبا، یکی از موضوعاتی است که همواره مشاوران مدیریت بر آن تاکید می‌کنند. با این حال، چندان به آن توجه نمی‌شود. به راستی، زمانی که محصولات شما در بین هزاران محصول مشابه دیگر قرار می‌گیرد، مشتریان چگونه باید به تفاوت‌ها پی ببرند. چه اقدامی انجام داده‌اند تا بین شرکت شما و رقبای بسیار، تمایزی جدی شکل گرفته و شما را با یک نام و صفت مشخص بشناسند؟

من در کلاس «استراتژی کسب‌وکار» خود در دانشگاه کلمبیا، اغلب یکی از تجربیات شخصی خود را بیان می‌کنم. این تجربه، مربوط به خرید یک بطری شامپو از یکی از فروشگاه‌های محلی است و به تازگی هم اتفاق افتاده است. من معمولا چندان خرید نمی‌کنم و با ظرافت‌های مو هم آشنایی چندانی ندارم. به همین دلایل، زمانی که وارد راهرو شامپوهای یک فروشگاه زنجیره‌ای بزرگ شدم، مبهوت و سردرگم ایستادم. من باید از بین هزاران شامپوی مختلف، یک شامپوی مناسب انتخاب می‌کردم. اما معیار من باید چه چیزی می‌بود؟ شامپوها در طرح‌ها، اندازه‌ها و رنگ‌های مختلفی بودند و هر کدام از آنها ادعا داشتند که یک مزیت قابل توجه دارند. یک شامپو، غلیظ‌تر بود، یک شامپو به صرفه بود، یک شامپو ادعا داشت که موها را شفافیت می‌بخشد و دیگری موها را نرم و لطیف می‌کرد. برای من که اطلاعات چندانی در زمینه شامپو و مو نداشتم، انتخاب از بین این همه گزینه، وظیفه بسیار دشواری  بود. در نهایت یک بطری پلاستیکی مشکی رنگ جذاب انتخاب کردم که نوشته‌های روی آن با رنگ سفید و طلایی بودند. با این حال، اکنون نام آن شامپو را فراموش کرده‌ام!دلیل دشواری انتخاب من و پس از آن، دلیل فراموشی نام شامپو، متمایز نشدن این محصولات بود. تمام این شرکت‌ها به‌طور دائم در حال تولید و ارائه محصولات جدیدتر و متفاوت به بازار بودند، همواره از روی دست هم کپی می‌کردند و هر ماده جدیدی را به شامپوهای خود اضافه می‌کردند. با این حال، این تفاوت‌ها و متمایزسازی‌ها بسیار جزئی هستند. تغییر رنگ بطری، تغییر شکل و اندازه یا رنگ شامپو، هیچ‌کدام مواردی نبودند که بتوانند در انتخاب من کمک کنند یا باعث شوند نام شامپو در خاطر من باقی بماند. این شرکت‌ها و محصولاتشان فاقد یک متمایزسازی اساسی و معنادار بودند. این وضعیت در بسیاری از محصولات مصرفی مردم مشاهده می‌شود و حجم انبوهی از تولیدات مشابه از سوی شرکت‌های مختلف به بازار عرضه می‌شوند.یانگوم مون، یکی از کسانی است که در کتاب خود با نام «متفاوت: فرار از گله رقابت»، مشکل متمایزسازی را به‌خوبی برجسته کرده است:

  ادامه مطلب ...

تاکتیک‌های فشاری در بازاریابی با موبایل

بسیاری از کسب‌وکارها و برندهای امروزی، برنامه‌های بازاریابی خود را با تمرکز بر کاربران موبایل و کسانی که همیشه آنلاین بوده و در حال کسب اطلاعات و سرگرم کردن خود در محیط موبایل هستند، قرار می‌دهند. برای جذب آنها راه‌های زیادی وجود دارد که یک دسته از آنها تاکتیک‌های بازاریابی «کششی» است که برای مخاطبان فعال استفاده می‌شود. دسته دیگر که در این مطلب به آن می‌پردازیم، تاکتیک‌های «فشاری» هستند. بازاریابی فشاری برای مخاطبان «منفعل» استفاده می‌شود؛ یعنی کسانی که خودشان به دنبال محتوا و فعالیت‌های بازاریابی شما نمی‌آیند و این شما هستید که در خواسته یا فعالیت کنونی آنها خللی ایجاد می‌کنید تا محصول یا خدمت خود را تبلیغ کنید.این نوع از تاکتیک‌ها را بدون شک بارها دیده‌اید. پیامی تبلیغاتی که در بین یک بازی موبایل، پیدا می‌شود و برای ادامه بازی مجبورید آن را ببندید. همچنین کلیپ کوتاهی که پیش از فیلم جست‌وجو کرده خود در یوتیوب باید آن را ببینید. در هیچ‌کدام از این موارد، شما به دنبال جست‌وجوی یک محصول یا خدمت خاص نبوده‌اید و این تبلیغ بوده که مدتی از وقت شما را تقریبا به اجبار می‌گیرد تا پیامش را برساند. این نوع از تاکتیک‌های بازاریابی، انواع مرسومی دارند که عبارتند از:

 

• پیام‌ها (اس‌ام‌اس، ام‌ام‌اس)

• پیغام‌های فشاری در اپلیکیشن‌ها

• پیام‌های آی‌بیکون (iBeacon)


 
ادامه مطلب ...

6 نکته‌ در ایمیل مارکتینگ گردشگری

صبح یک روز تعطیل است. با یک لیوان چای بزرگ در دست، گوشی‌تان را برمی‌دارید تا ایمیل‌هایتان را چک کنید. لابه‌لای تمام ایمیل‌هایی که رسیده است یک تیتر جذاب میخکوبتان می‌کند. چای را روی میز می‌گذارید و ایمیل را باز می‌کنید.  ایمیل درباره‌ یک برنامه‌ سفر به مقصدی است که حتی نامش را هم نشنیده‌اید اما تصاویر و شرحی که در ایمیل آمده حسابی وسوسه‌تان می‌کند تا بیشتر درباره‌ آن مقصد بدانید. لینکی در ایمیل وجود دارد که شما را به وب‌سایت آژانس گردشگری می‌رساند. با لمس لینک، ناگهان احساس می‌کنید درِ کمد جادویی باز شده و شما وارد سرزمینی پر از شگفتی و جذابیت شده‌اید. همان سفر، با جزئیات بیشتر روی وبسایت هم وجود دارد.

 اگرچه از این سفر خوشتان آمده اما یک روز تعطیل است و حتما کسی در دفتر آن آژانس گردشگری پاسخگوی شما نیست. چیزی نمانده که سفر را فراموش کنید و از وب‌سایت خارج شوید که متوجه می‌شوید امکان خرید آنلاین هم روی سایت آژانس مهیاست. هرچه فکر می‌کنید دیگر بهانه‌ای برای دست کشیدن از این سفر ندارید. چند دقیقه بعد لیوان چایتان را درحالی از روی میز برمی‌دارید که هنوز گرم است. حالا چای می‌نوشید و با خیالی آسوده فکر می‌کنید که کدام چمدان را برای سفرتان بردارید؟  این داستان جذاب «آسوده سفر کردن» است؛ آسودگی و آرامشی که از موهبت‌ ارتباطات بین دنیای دیجیتال و صنعت گردشگری به‌وجود آمده است؛ ارتباطاتی که «ایمیل مارکتینگ» یکی از اجزای کلیدی آن است و بازیگری که داستان سفرها را شروع می‌کند، آنها را جهت می‌دهد و پیش می‌برد. 

 

 
ادامه مطلب ...

تاکتیک‌های کششی در بازاریابی با موبایل

امروزه بسیاری از کسب‌وکارها و برندهای برجسته، برنامه‌های بازاریابی خود را با تمرکز بر کاربران موبایل به پیش می‌برند. آنها کسانی را هدف قرار می‌دهند که همیشه آنلاین بوده و در حال کسب اطلاعات و سرگرم کردن خود در محیط موبایل هستند. اما برای جذب آنها راه‌های زیادی وجود دارد که یک دسته از آنها تاکتیک‌های بازاریابی کششی است. بازاریابی کششی برای مخاطبان «فعال» استفاده می‌شود؛ یعنی کسانی که به طور فعالانه در حال جست‌وجو، گشتن در اینترنت و تعامل با کسب‌وکارها هستند. این دسته از مخاطبان، در صورت حضور کسب‌وکار مورد نظر در اینترنت و فضاهای مختلف موبایل، آنها را به تدریج جذب خواهند کرد. انواع متداول این دسته از تاکتیک‌ها به صورت زیر هستند:


 
ادامه مطلب ...

بازاریابی آنی به شیوه شامپو «پنتن»

از خانه خارج می‌شوید و قصد دارید شام را خارج از خانه بخورید. اما هنوز تصمیمی برای رستوران مقصد خود نگرفته‌اید. موبایل را برداشته و به عنوان مثال، «غذاهای ایرانی» با فاصله 5 کیلومتری خود را جست‌وجو می‌کنید. در این حالت، فهرستی از رستوران‌هایی را مشاهده خواهید کرد که آماده‌اند روی تصمیم آنی شما اثر گذاشته و یک وعده غذایی را در خدمت شما باشند.این تغییر در شیوه رفتاری، ناشی از پیشرفت‌های فناوری است. عصر دیجیتال است و هر روز پیشرفتی در ابزارها و دستگاه‌های موجود بازار دیده می‌شود. اکنون مردم در هر زمان و مکان می‌توانند از اخبار روز اطلاع یافته، نیازهای آنی خود را تامین کرده و ارتباط خود را با جامعه حفظ کنند. پیشرفت موبایل و تبلت و همچنین اینترنت در این سال‌ها شگفت‌انگیز بوده و بهترین شرایط را برای بازاریابی پدید آورده تا بتوان روی تصمیمات آنی خرید افراد اثر گذاشت. اما نکته آن است که بازاریابی آنی تنها برای صنایع غذایی و رستوران‌ها کاربرد ندارد. با اندکی خلاقیت می‌توان برای کالاها و خدمات دیگر هم استراتژی‌های نسبتا مشابهی به‌کار برد.سال 2013 بود. شرکت «آرک وردواید» که بازاریابی شامپوهای پنتن را بر عهده داشت، نسبت به وضعیت بازار آمریکا نگران بود.

  ادامه مطلب ...

از تلویزیون به موبایل کوچ کنید!

رسانه‌های اجتماعی در چند سال گذشته، گسترش فراوانی در بین مردم داشته و اکنون دست کم بیش از 5 ساعت در روز به این رسانه‌ها اختصاص می‌یابد. این حضور مستمر و پررنگ، بهترین فرصت برای بازاریابی و جذب مشتریان بیشتر است. شاید به این صورت، زمان آن رسیده باشد که تبلیغات تلویزیونی و خیابانی را به رسانه‌های اجتماعی برده و از حضور دائمی کاربران آن استفاده کافی را ببریم.زمانی که یک فعال بازاریابی یا مدیر کسب‌وکار، شروع به فعالیت در رسانه‌های اجتماعی (تلگرام، اینستاگرام، فیس‌بوک، لینکدین و...) مختلف می‌کند، ابتدا تبلیغات و محتوای تولیدی خود را برای دوستان و هواداران قبلی خود تهیه می‌کند. با این حال، همواره مخاطبان درجه دوم بسیاری وجود دارند که به محتوای تولیدی شما علاقه‌مند هستند. در صورتی که بتوانید، به آنها هم دست پیدا کنید، به سرعت جامعه هدف شما بزرگ‌تر و بزرگ‌تر شده و شانس موفقیت‌تان هم افزایش می‌یابد.

    ادامه مطلب ...

راهکارهایی برای تعیین بودجه بازاریابی


برای اغلب شرکت‌ها پاسخ به این پرسش که باید چقدر پول صرف بازاریابی خود کنند، بسیار دشوار است و در بیشتر مواقع مدیران بنگاه‌ها دچار سردرگمی، تردید و ابهام از درستی میزان بودجه‌ای هستند که هرسال برای فعالیت‌های بازاریابی شرکت خود اختصاص می‌دهند.

چرا تعیین بودجه در بازاریابی مهم است؟‌

فعالیت‌های بازاریابی در هر سازمان شباهت زیادی به فرآیند کاشت بذر، نگهداری و مراقبت از آن و در نهایت در برداشت میوه دارد. اگر مدیران یک شرکت بتوانند بودجه مناسبی برای مجموعه فعالیت‌های یکپارچه بازاریابی در سازمان خود اختصاص دهند، می‌توانند انتظار داشته باشند که سرمایه‌گذاری آنها به نتیجه‌ای مطلوب و مناسب منجر می‌شود. بنابراین اجازه دهید راهکارها و روش‌های متداول تعیین بودجه در بازاریابی را مرور کنیم:

روش اول-درصدی از درآمد ناخالص را به بودجه اختصاص دهید. یکی از رایج‌ترین روش‌ها برای تعیین بودجه در بازاریابی‌، ‌اختصاص درصد مشخصی از درآمد شرکت است. اینکه چه درصدی از درآمد باید به‌عنوان بودجه سازمان تعلق گیرد به اندازه کسب‌وکار بستگی مستقیم دارد. این درصد برای کسب‌ و کارهای بزرگ بین 5 تا 10 درصد در نظر گرفته می‌شود. درحالی‌که برای کسب ‌و کارهای کوچک حتی تا 20 درصد از درآمد خالص را می‌توان به بودجه بازاریابی اختصاص داد اما این درصد برای کسب‌وکارهای بسیار بزرگ بین 2 تا 5 درصد پیشنهاد شده است. البته بدیهی است، بهترین عدد برای کسب‌وکار می‌تواند به صورت آزمون و خطا به‌طور دقیق‌تر محاسبه شود. از مزایای این روش فهم بسیار آسان آن است و به ‌ویژه اینکه می‌توان از مانور دادن در کمپین‌های تبلیغاتی و رویدادهای بازاریابی به خوبی استفاده کرد. اما شاید تنها عیب این روش غیر دقیق بودن آن است به ‌ویژه برای کسب ‌وکارهای جدید و کوچک که اطمینان از کسب درآمد در آنها قطعی نیست، استفاده از این روش ممکن است آنها را با چالش‌های مالی روبه‌رو کند.

 

روش دوم-درصدی از سود خالص را به بودجه بازاریابی اختصاص دهید. مشابه محاسبه بودجه بازاریابی از روش درصدی از درآمد، می‌توانید با استفاده از این روش درصد مشخصی از میزان سود خالص خود را به این کار اختصاص دهید. این روش نسبت به روش قبلی کمی تهاجمی‌تر است چرا که در اینجا کلیه هزینه‌ها را در نظر گرفته و از محاسبات خود خارج می‌کنید. اینکه چه درصدی از سود خالص را برای بودجه اختصاص دهید، به‌طور کامل به روش قبلی شباهت دارد. این روش نیز از راهکارهای سودمند برای تعیین بودجه بازاریابی است و البته از روش قبلی به‌ویژه برای کسب‌وکارهایی که حاشیه سود مشخصی دارند، کاربردی‌تر است اما این روش نیز مانند روش قبلی خیلی دقیق نیست و تخمینی است.

 روش سوم-هرچه قدر استطاعت مالی اجازه می‌دهد، بودجه اختصاص دهید! در دنیای پرسرعت کسب‌وکار امروزی، این روش قطعا یکی از روش‌های محبوب در تعیین بودجه بازاریابی است. در این روش به عنوان مدیر یک بنگاه اقتصادی می‌توانید بخشی از سرمایه مازاد خود را که هیچ تاثیری بر فرآیند روزمره کسب‌وکار ندارد، به بودجه بازاریابی اختصاص دهید. در این صورت با خیال راحت می‌توانید فرآیند بازاریابی را دنبال کنید، چرا که حتی اگر بازاریابی با شکست مواجه شود هیچ تاثیر مستقیمی بر کسب‌وکار نخواهد داشت. این روش، اقدامی تهاجمی در تعیین بودجه بازاریابی به شمار می‌آید و ممکن است به موفقیت‌های بزرگی در اقدامات بازاریابی دستیابی پیدا کنید. اما روشی خطرناک برای کسب‌وکارهای کوچک است چون ممکن است ادامه فعالیت و حیات آنها را با چالش روبه‌رو کند.

ادامه مطلب ...

چرخه عمر سازمانی

همه ما می‌دانیم که روزی خواهیم مرد؛ با این وجود، اکثر ما دوست نداریم بپذیریم که مرگ، انتهای چرخه زندگی ماست و حتی اگر این را هم از لحاظ منطقی بپذیریم، عموما در تصمیم‌گیری‌ها و انتخاب‌های خود، این واقعیت گریزناپذیر را فراموش می‏کنیم.

چرخه عمر یکی از مدل‌هایی است که به ما، در درک بهتر رویدادها و روندهای اطرافمان کمک می‏کند.ایده کلی بسیارساده است. به نظر می‌رسد هر ایده‌ای، هر محصولی، هر برندی، هر معادله‌ای، هر شاخصی، هر ابزاری، هر دیدگاهی، هر نظریه‌ای، هر سازمانی، هر مدیری و خلاصه هر موجودی، به نوعی یک چرخه عمر را طی می‏کند. چرخه‌ای که از نوزادی و رشد آغاز شده و با بلوغ و افول به پایان می‌رسد.
حتی شاید همانطور که انسان‌ها را براساس شخصیت یا الگوهای رفتاری‌شان طبقه‌بندی می‏کنند، بتوان محصولات و برندها و شاخص‌ها و ابزارها و نظریه‌ها را هم براساس شکل منحنی چرخه عمر آنها، طبقه‌بندی و تحلیل کرد

  

ادامه مطلب ...

آیا مدیران بازاریابی برای شرکت‌ها واقعا سودآورند؟

این موضوع مدت‌های زیادی است که مورد بحث و مناقشه بسیاری از پژوهش‌های علمی و مطبوعات تجاری است؛ آیا شرکت‌ها به لحاظ مالی از داشتن مدیر بازاریابی در تیم مدیریت خود سود می‌برند؟ چندی پیش و در سال 2008 تحقیقات گسترده‌ای صورت گرفت که نشان می‌داد مدیران بازاریابی در بسیاری از شرکت‌ها تاثیر چندانی روی سودآوری و افزایش فروش شرکت ندارند و به این ترتیب، این تحقیقات نتایج یک تحقیق دیگر را رد می‌کرد؛ تحقیقی که در سال 2003 ثابت کرده بود مدیران بازاریابی در رشد مالی شرکت‌ها اثرات پر رنگی دارند
اما در سال 2012 مجله «فوربس» در مقاله‌ای جنجالی، پایان دوران مدیران بازاریابی را با این تیتر اعلام کرد: «مدیریت بازاریابی مرده است». این مقاله مدعی می‌شود مدیران بازاریابی در شرکت‌ها همانند یک عنصر بلاتکلیف و خنثی عمل کرده و نقش روشنی در افزایش سود شرکت‌ها ندارند. چندی پس از انتشار این مقاله در یک نظرسنجی که میان طیف وسیعی از مدیران بازاریابی شرکت‌ها صورت گرفت، دو سوم از این افراد عنوان کردند که برای اثبات ارزش جایگاه و میزان تاثیرگذاری‌شان در سودآوری شرکت، به شدت تحت فشار مدیرعامل یا هیات‌مدیره هستند.  

 

ادامه مطلب ...

از زباله تا گنج؛ طراحی کفش جدید آدیداس

اقیانوس‌های ما در آستانه از بین رفتن هستند و زمان زیادی برای نجات آنها نداریم. هیچ‌کس نمی‌تواند این مشکل را به تنهایی حل کند. همه بخشی از حل این مشکل هستند و همکاری و مشارکت در این زمینه فرمول جادویی است.

این گفته کریل کاچ، موسس سازمان گفت‌وگو برای اقیانوس‌ها است؛ سازمانی که در سال 2013  تاسیس شد و به انجام پروژه‌هایی برای حفاظت از اقیانوس‌های کره زمین می‌پردازد.  آلودگی‌های دریایی را اگر یک مشکل بزرگ بدانیم، آن را دست‌کم گرفته‌ایم. طبق اعلام سازمان فرهنگی، علمی و آموزشی سازمان ملل در سال 2006، در هر 5/ 1 کیلومتر مربع از آب اقیانوس، 46 هزار تن زباله پلاستیکی شناور وجود دارد. پسماندهای پلاستیکی سالانه عامل مرگ بیش از یک میلیون مرغ دریایی و 100 هزار موجود دریایی هستند و اینها تنها اطلاعاتی هستند که از آن خبر داریم؛ اثرات پسماندهای پلاستیکی در زندگی جانوران دریایی عمدتا ناشناخته است.   

 

ادامه مطلب ...