آوردهاند که سالها پیش مدیر و معاونی برای شرکت در جلسهای با هواپیما به شهرستان مسافرت میکردند و قرار بود 3 ساعت مانده به جلسه به مقصد برسند.
50 دقیقه مانده بود تا هواپیما به مقصد برسد که خلبان اعلام میکند:
خانمها و آقایان یکی از موتورهای هواپیما دچار نقص فنی شده ولی جای هیچ نگرانی نیست. ما هنوز سه موتور دیگر داریم. فقط با یک ساعت تاخیر به مقصد میرسیم...
30 دقیقه بعد خلبان دوباره اعلام میکند: با عرض پوزش یکی دیگر از موتورهای هواپیما از کار افتاده است بنابراین پرواز ما دو ساعت بیشتر طول خواهد کشید.
البته هیچ نگران نباشید ما با دو موتور بهراحتی میتوانیم پرواز کنیم...
یک ساعت بعد خلبان باز اعلام میکند: متاسفانه یکی دیگر از موتورهای هواپیما از کار افتاده و ما با 3 ساعت تاخیر به مقصد خواهیم رسید.
اما نگران نباشید ما هنوز یک موتور داریم...
در این موقع مدیر که سخت به فکر فرو رفته بود به معاونش نگاه میکند و میگوید:
با این حساب اگر این یک موتور هم از کار بیفتد حتما با 4 ساعت تاخیر میرسیم و آن وقت دیگر جلسه تمام شده!
حالا حکایت، حکایت ماست...
دو پی هست که در ریاضیات و مدیریت خیلی اهمیت پیدا کردهاست؛ یکی پی (π) ریاضی یعنی 14/3 که سرگذشتی حداقل 3700 ساله دارد که نسبت محیط دایره به قطر دایره را نشان میدهد و ریاضیدان بزرگ ایرانی جمشید کاشانی برای نخستین بار مقدار درست نسبت محیط به قطر دایره را تا 16 رقم اعشار به دست آورد. و دوم پیهای معروف در آمیخته بازاریابی یا همان marketing mix معروف است که آمیختهای است از انواع و اقسام کلماتی که با p شروع میشود و برای خود دارای یک آلبوم متنوع است که بعید نیست فهرست آن به 30 تا 40 پی با ربط و بیربط هم برسد.

و به نظر میرسد سرانجام این رشد بیمورد پی، آمیخته بازاریابی را به شدت گرفتار پیگرفتگی کند و سبب نارسایی در این مدل کاربردی پرفایده شود و این در حالی است که ما بیشتر نیازمند عضله هستیم تا پی اضافه!
حتما تا کنون داستان پیهای معروف مدیریت بازاریابی را شنیدهاید البته اینکه پرسیدن ندارد چون دیگر این پیها فراگیر شده و همه ماجراهای آمیختههای بازاریابی یا
Marketing mix را به خوبی میدانند اما چه کسانی و چرا این مدل را مطرح کردند؟
فیلیپ کاتلر که به راستی از پرکارترین استادان مدیریت جهان است در کتاب ارزشمند خود با نام «... و چنین گفت کاتلر» میگوید شخصی به نام جری مک کارتی حدود 55 سال پیش چارچوبی را مطرح کرد که در آن به 4 عنصر اصلی که در تصمیمگیریهای هر کسبوکاری نقش دارد اشاره میکند که عبارتاست از:
1- محصول product 2- قیمت price 3- توزیع place 4- تبلیغ promotion
آمیخته بازاریابی مجموعه ابزارهایی است که مدیریت میتواند برای اثرگذاری بر فروش ازآن استفاده کند و برای برنامهریزی بازاریابی هنوز که هنوز است چارچوب مناسبی است.
این مدل به زبان ساده میگوید که برای اثربخشی مدیریت در بازار باید 1- محصول مناسب را با 2- قیمت مناسب در 3- شبکه پخش مناسب و 4- با ابزارهای تبلیغاتی بجا و مناسب به بازار هدف عرضه کرد و این جان کلام مدیریت آمیخته بازاریابی است.
نتیجه اینکه مفهوم ساده آمیخته بازاریابی را پیچیده نکنید.
چهار پی آمیخته بازاریابی کافی است این چهار پی ساده، روشن و اثربخشاند.
یکی از دلایل قدرت این مدل همین بس که 55 سال است که این مدل به خوبی کار میکند و اثربخش است.
این نکته نیز باید از زبان کاتلر بزرگ گفته شود که این 4 عامل نیاز به 3 عامل پیش نیاز و استراتژیک با نامهای 1- تقسیم بازار segentation 2- تعیین بازار هدفtargeting و3- جانمایی در بازار postioning دارد.
جالب است بدانیم که اولین ابزار بازاریابی چهار عدد نبود بلکه تعداد آن 14 بود که سالها قبل از مککارتی توسط (نیل بوردن) مطرح شد.
و البته ما هم میتوانیم تعدادی بر این ابزار اضافه کنیم.
پس سوال این نیست که آمیخته بازاریابی شامل چند ابزار یا عنصر است؟
بلکه پرسش اینجا است که چه ابزاری در آمیخته بازاریابی اهمیت بیشتری دارد و اثربخشتر است.
... اما در شرکتهای ایرانی وضع به چه شکل است؟
در این باره سخنان فراوانی میتوان گفت. داستان در بسیاری از صنایع ایران در طنز ابتدای نوشته به خوبی روشن شدهاست.
برخی مدیران زمانی که میشنوند محصول (P1) معیوب است و مصرفکننده تمایلی به آن ندارد نفس راحتی میکشند و میگویند هنوز سه موتور هواپیمای شرکت در حال کار است.
دوباره وقتی میبینند که در قیمتگذاری (P2) شرکت با مشکل روبهرو است و محصول رقابتپذیر نیست به این فکر میکنند که هنوز هواپیمای شرکت دو موتور دیگر دارد و نباید نگران بود.
در مورد موتورهای سوم و چهارم نیز داستان همین است. البته برخی شرکتهای تکموتوره عادت دارند که تنها با موتور تبلیغات به پرواز ادامه دهند که مدت زمان پرواز و فرود ایمن این هواپیماهای تکموتوره همان پرسش یک میلیون دلاری معروف است که در آینده نزدیک به خوبی روشن میشود.