ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
کارشناسان اقتصادی در زمینه فوتبال معتقدند، مدیریت کارآمد دلیل اصلی موفقیتهای مالی در این باشگاهها است و البته در این میان نمیشود به فاکتورهایی چون هواداران، فدراسیون فوتبال پیگیر، دولت، بازاریابهای بزرگ و تبلیغات حرفهای اشاره نکرد.
رئال مادرید را بهتر است از سالها پیش بررسی کنیم.
زمانی که لورنسو سانس رئیس این باشگاه بود. کمتر کسی تصور میکرد این تیم قدیمی که اوج افتخار بینالمللی در زمینه اقتصادی برای آن یک تور خارج از شهر در کادین بود، روزگاری صاحب 29 آکادمی بزرگ در سراسر جهان شود. اورنسو سانس، با اخراج افرادی که خلاف نظرش، صحبت میکردند جو را علیه خود تقویت کرد و این روند تخریبی آنقدر ادام داشت تا باعث شد انتخابات زودهنگام، فلورنتینوپرس را بر سر کار بیاورد.
دوران طلایی رئال مادرید با ریاست پرس البته در زمینه اقتصادی، آغاز و مدیریت قوی وی باعث شده رئال مادرید خیلی سریع باشگاههایی چون منچستر یونایتد، چلسی، لیورپول و... را از بالانشینی در جدول ثروتمندترین باشگاههای جهان به زیر بکشد.
رئال مادرید بدون اعلام تمامی داراییهای خود در مقام دوم جدول قرار گرفته بود، از دید کارشناسان اقتصادی بسیار ثروتمندتر از منچستر یونایتد به نظر میرسید. یکی از فاکتورهای کلیدی پرس برای فرار از مالیاتهای سنگین تعلق گرفته توسط فیفا، فدراسیون فوتبال اسپانیا و دولت، شرکت در کارهای خیریه بود. فلورنتینوپرس با ایجاد بنیاد خیریه رئال مادرید گامی بلند در جهت تقویت منابع مالی پنهان خود برداشت.
وی در هر کدام از آکادمیهای خود در ژاپن، چین، کره، مالزی، آمریکای جنوبی، آفریقا و غیره یک تیم نابینایان تشکیل داد و اسپانسرهای بزرگی در این مراسم گرفت که پول حاصل از آنها طبق قرارداد به خزانه رئال مادرید تزریق میشد.
اولین حرکت اساسی فلورنتینوپرس ریاست وقت باشگاه رئال مادرید، تور جهانی رئال مادرید بود که برای اولین بار چنین حرکتی را باب میکرد. رئال مادرید که ستارگان هالیوودی چون دیوید بکام، گوتی، کاسیاس، فیگو، زیدان و غیره را در اختیار داشت در تابستان 2002-2003 راهی شرق آسیا شد. غوغایی بود و چشم بادامیها حتی به خمیر دندان دیوید بکام در هتل پنج ستاره چین نیز رحم نکردند.
ژاپن و کره هم سنگتمام گذاشتند و رئال مادرید در پایان سفر به چین، ژاپن و کره معادل 7/28میلیون پوند سود خالص و معاف از مالیات به جیب زد که برای یک گردش تفریحی واقعا رویایی و غیر قابل باور بود.در آن زمان بود که بسیاری از تجار بزرگ جهان متوجه سوددهی بالای جهان فوتبال شدند. دو هفته پس از سور مالی که میزان آن در سطح مطبوعات نیز نمود پیدا کرده بود رومان آبراموویچ چلسی را در اختیار گرفت تا به پولشوییهای خود در کنار کیاجورابچیان با خیالی آسوده و به نام فانتری فوتبال ادامه بدهد.
چاههای نفت آبراموویچ بسیاری از کارشناسان را به شک و تردید انداخت و حتی بیکر نوشت: حالا دیگر عصر مدیریت و برنامهریزی نیست، کافی است دو چاه نفت و ارتباطی پشت پرده با مافیا داشته باشید، این همان رمز موفقیت است. اما بیکر یک مساله را نمیدانست آن هم این که، چاههای نفت هم مقابل مدیریت قبلی به زانو در میآیند، باشگاه چلسی هرگز نتوانست جای رئال مادرید را در آسیای شرقی، آفریقا و آمریکای جنوبی بگیرد.
یکی دیگر از برگهای برنده پرس دیوید بکام بود. این عروسک تبلیغاتی و هالیوودی، سرمایه خود را به پیشنهاد پرس در خزانه رئال مادرید وارد کرده، کاری که کمتر ستارهای حاضر به انجامن دادن آن است و این هم به روابط عمومی پرس باز میگشت. بکام و فلورنتینو پرس، سرمایهگذاری در بورس ماردید بورس هنک کنگ، تجارت پسته و فرش را آغاز کردند و رئال مادرید در قله ثروتمندترین باشگاههای جهان قدم میزد.
لاپورتا در جاده پرس
بارسلونا نیز همین روند را در پیش گرفت. این باشگاه در زمان ریاست گاسپارت، حال و روز خوشی نداشت، آنها به یک تیم مطلقا مردمی تبدیل شده بودند و خوان لاپورتا حتی به خاطر خریدن رونالدینیو مجبور شد به خاطر کارهای اشتباه گاسپارت یک صندوق کمکهای مردمی در شهر بچرخاند تا پول جمع کند.
خوان لاپورتا، یک وکیل جوان اما خوش فکر بود و همان کاری را انجام داد که فلرونتیو پرس آغاز کرده بود اما حرفهای تر و در فوتبال امروز حرفهایتر بودن باعث سود کمتری میشود.
خوان لاپورتا در حالی که میتوانست مردان خود را به آسیای شرقی سوق بدهد و سود سرشاری به جیب بزند، آنها را به تور دانمارک سوق داد و این کار باعث تقویت تیم همراه با سودی کمتر اما راضی کننده شد.
از طرفی دیگر بارسلونا به تقلید از رئال مادرید با یک تولیدی بزرگ لوازمالتحریر قرارداد بست و فقط سود حاصل از فروش آن در آسیا به خصوص در خاورمیانه برای تمدید قرارداد لیونل مسی کافی بود. لاپورتا در جادهای قدم میزد که به موازات جاده پرس کشیده بودند و مستقیم، آیندهای درخشان متصل میشد.
ثروتمند بودن دو باشگاه رئالمادرید و بارسلونا کمکم به تکتک رقبا ثابت شد و تیمهایی چون بایرنمونیخ، چلسی، والنسیا، مارسی و غیره به خود آمده و تلاش کردند تا بازار را در دست بگیرند.
داشتن حامیان مالی بزرگ شاید کلیدیترین عامل موفقیت دو باشگاه بارسلونا و رئالمادرید در زمینه اقتصادی باشد، آنها نایک و آدیداس را بر جان هم انداختند و از این آب گلآلود خیلی هنرمندانه و با زیرکی خاصی ماهی گرفتند.این ماهیگیری آنی نبود و تقریبا یکسال طول کشید تا نایک راضی شد روی پیراهن بارسلونا حک شود، اما روی وبسایت آن جایش را به آدیداس بدهد.
رئال مادرید هم همین کار را انجام داد و دیوید بکام روی کفش چپش آرم نایک و روی کفش راستش آرم آدیداس را حک کرد. داخل باشگاه رئال مادرید، وضعیت به همین منوال بود و رئال مادرید که آرم آدیداس را روی پیراهن خود میدید، نایک را در وبسایت خود، همینطور در تورهای جهانی لحاظ کرد.
تزریق پول از چند جناح رئال مادرید را بسیار موفق نشان داد و بسیاری از کارشناسان اقتصادی را به تحسین واداشت. پیشرفت اقتصادی رئال مادرید همزمان با افت شدید فنی این باشگاه صورت گرفت و جالب اینکه 3سال ناکامی رئال مادرید هیچ تاثیری در پیشرفت اقتصادی این باشگاه نداشت و این قدرت عجیب مدیریت و بازاریابی را میرساند.
نام بنکیو، کمپانی لوازم خانگی تایوانی روی پیراهن رئال مادرید حک شد و برای کنار زدن نام زیمنس 78میلیون پوند جهت 5/4سال به رامون کالدرون تقدیم کرد. این در حالی بود که آمدن کالدرون و میاتوویچ به رئال مادرید باعث شد این باشگاه برای راضی کردن هواداران خود نیز که شده برخی فعالیتهای اقتصادی را یا حذف کنند یا پشتپرده ادامه بدهند. همین مساله باعث شد، چلسی روی کار بیاید و بازار بورس هنگکنگ را در زمینه سرمایهگذاری در فوتبال کاملا در اختیار خود بگیرد. عقبنشینی رئال مادرید در بورس آسیای شرقی باعث شد بسیاری به اشتباه تصور کنند که این عقبنشینی در سایه زمینههایش ادامه خواهد داشت در حالی که رئال مادرید پولهای بیرون کشیده خود را خیلی هنرمندانه در سایر زمینهها به خصوص خرید و فروش بازیکنان درجه دوم و سوم و تبدیل آنها به ستاره، خرج کرد.
منبع : دنیای اقتصاد