زمانی بود که خط تلفن، لازمه هر خانه و هر کسبوکاری به حساب میآمد. بیشتر ارتباطات به صورت تلفنی و با تماس با شماره فرد صورت میگرفت. اما امروز، حتی اگر در خانه و شرکتی خط تلفن وجود نداشته باشد، چندان تعجب ندارد. با گسترش موبایل و خدمات ارائه شده آنها، به تدریج تلفن از دایره راههای ارتباطی اولیه خارج شد. ویژگی موبایل، در دسترس بودن دائمی آن و سهولت استفاده بود. در این حالت، فرد مجبور نبود که برای تماس با مخاطب خود زحمت زیادی به خرج دهد و معمولا میتوانست به سرعت با آنها ارتباط برقرار کند. اما پیشرفت سایر امکانات گوشیهای هوشمند باعث شد تا تعداد تماسها هم کاهش یابد؛ پیشرفتهایی که از امکان فرستادن پیام متنی (پیامک) شروع شد و در نهایت به تماس صوتی و تماس تصویری رسید. این تغییرات، محیط کسبوکار و بازاریابی را هم به شدت دستخوش تغییر کرده و خواهد کرد.
اکنون میتوان کسبوکارهای فراوانی را مشاهده کرد که روشهای سنتی انجام کارها را کنار گذاشتهاند و از ابزارهای جدید استفاده بیشتری میکنند. دلیل این موضوع، گسترش گوشیهای هوشمند و سایر ابزارهای ارتباط آنی است. به عنوان مثال، براساس برآوردها، تعداد سیمکارتهای موجود در ایران حتی از جمعیت کشور هم بیشتر بوده و تعداد گوشیهای هوشمند هم نزدیک به 50 میلیون دستگاه است. ابزارهای مختلف این گوشیها و برنامههای کاربردیشان هم راه ارتباط را آسانتر ساخته است؛ تا حدی که ارتباط آنلاین با همکاران و مشتریان در بسیاری از کسبوکارها رواج یافته است. یک بازاریاب مواد غذایی، امروزه میتواند به صورت آنلاین از وضعیت انبار شرکت مطلع شود و درخواستهای مشتریان را به سرعت به دست آنها برساند.
در چند سال گذشته برخی از برندهای ایرانی برای افزایش فروش خود دست به اقدامات متفاوتی زدهاند؛ یکی از این اقدامات که بسیار همهگیر هم شده است، برنامههای رنگارنگ قرعهکشی است. قرعهکشیهایی که محصولات سازمان را به بلیتهای بختآزمایی مشتریان تبدیل میکنند. اگرچه این استراتژی گاهی میتواند تغییرات حباب گونهای در فروش سازمانها به وجود آورد و آن را بهصورت مقطعی با افزایشی مناسب همراه کند، اما تحقیقات در این حوزه نشان میدهد که پس از اتمام قرعهکشی افت فروش قطعی بوده و صدمات آن جبران ناپذیر است.
سایه قرعهکشی بر سر مدیران ایرانی
وقتی با مدیران سازمانهایی که قرعهکشی را جزو استراتژیهای اصلی خود قرار میدهند صحبت میکنیم، آنها بدون اینکه دلیل جواب دادن حتی کوتاهمدت این روش را بهصورت علمی بدانند، صرفا به نتایج حاصله اشاره میکنند و یا به عملکرد رقبا استناد کرده و برای اینکه در این رقابت کم نیاورده باشند، تن به این استراتژی میدهند اما وقتی با عینک جامعهشناسان به پدیده قرعهکشی در بازار مصرف ایران مینگریم چهار دلیل عمده خودنمایی میکند که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد.
ادامه مطلب ...
داستانها در ذخیرهسازی خاطرات و دستهبندی اطلاعات توسط مغز نقش اساسی دارند. این روزها حضور علم و هنر در عرصه بازاریابی و ساخت تبلیغات بیش از پیش حس میشود و وقت آن رسیده که سازندگان تبلیغات دیجیتال، به اهمیت روایت داستان در ساخت تبلیغات پی برده و آن را جدی بگیرند.همه ما عاشق داستان هستیم. در این شکی نیست، اما تا همین سالهای اخیر کمتر کسی میدانست که داستانها در رشد و تکامل ما تا چه حد نقش داشتهاند. به عنوان یک گونه از موجودات زنده، ما خودمان را در داستانها غوطهور میکنیم. این داستانها هستند که به ما کمک میکنند اطلاعات را پردازش کنیم.
جونس کپلن، از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، در سال ۲۰۱۶ نتایج تحقیقات خود را در این رابطه منتشر کرد. بر اساس این تحقیقات، اسکنهای مغزی نشان دادهاند داستانهایی که ما را وادار میکنند درباره ارزشهای عمیق و ریشهدار خود فکر کنیم، بخشی از مغز را فعال میکنند که قبلا تصور میشد عملکرد خودکار داشته است. او معتقد است مغز انسان از طریق داستانها، اطلاعات را به گونهای طبقهبندی میکند که قابل یادآوری باشند.
او در ادامه میگوید: «داستانها به ما کمک میکنند اطلاعات را به گونهای کاملا منحصربهفرد سازماندهی کنیم.
در انسانهای «نرمال» شنیدن، یادآوری یا تعریف یک داستان همیشه یک واکنش احساسی را به دنبال دارد؛ مثل احساس عشق، خنده، ترس، خشم یا حتی بیحوصلگی. به همین علت است که همه تبلیغات پرطرفدار همیشه یک داستان را روایت میکنند. داستانها با شما ارتباط برقرار میکنند. هیچ چیز نمیتواند به اندازه یک داستان احساسات انسان را برانگیزد. در واقع تا انسان چیزی را خودش شخصا تجربه نکند، دچار احساسات نمیشود. این داستانها هستند که از ما انسان میسازند. برای آنکه از یک داستان لذت ببرید باید:
۱. خودتان را در آن داستان تجسم کنید، در آن مکان قرار بگیرید و اتفاقاتش را در ذهن خود تجربه کنید.
۲. با یک یا چند نفر از شخصیتهای داستان احساس همدلی کنید.
ادامه مطلب ...
رنگ ها مفاهیم خاصی را به بیننده می رسانند اما این مفاهیم در گذر زمان تغییر میکنند . امکان دارد رنگی اکنون مفهومی را برساند که قرن ها پیش مفهوم دیگری را داشته و سال ها بعد مفهوم دیگری را برساند . در کل رنگ ها یک ابزار ارتباط بصری است که می تواند بر روانشناسی بیننده در سطحی نیمه هشیار تاثیر بگذارد .
رنگ ها در طراحی لوگو ، محصولات ، طراحی بسته بندی ، امور مختلف تبلیغاتی و گرافیکی ، مفاهیم مختلفی را می رسانند . به عنوان مثال رنگی می تواند پیام مثبت یا منفی برساند یا اینکه مردم را به خرید کردن ترغیب کند یا احساس اعتماد و اطمینان را برساند ، احساس سرما و گرما ، اشتها و چندین پیام دیگر…
با توجه به میزان تاثیر گذاری رنگ ها بر ذهن بیننده این اطمینان حاصل می شود که رنگ ها نقش بسیار مهمی را در طرح های شما ایفا میکنند . اگر به بسته بندی بطری های آب معدنی دقت کنید متوجه خواهید شد که طراحان بسته بندی از رنگ آبی استفاده کرده اند چرا که این “رنگ آبی” است که احساس خنک بودن را به بیننده القا می کند و ارتباط بسیار مستقیم با فروش آن محصول دارد . پس یادتان باشد انتخاب رنگ باید با دانش لازم انجام شود نه سلیقه شخصی. در ادامه مفاهیم برخی از رنگها را ملاحضه بفرمایید:
تبلیغات چای ماسوله مانند دستورالعملی می ماند که در آن می گوید چگونه تبلیغات محیطی وسیعی انجام دهیم بدون اینکه دیده شویم. چندی قبل یک فیلم تبلیغاتی در اینترنت برای این برند رونمایی شد که روند خلق برند را روایت می کرد حرکتی بسیار عالی که مشخص بود با ایده های نوآورانه این برند منطبق است. فیلمی که خبر از ورود یک برند قدرتمند می داد. اما حیرانی این برند در تبلیغات محیطی (و نه شیوه های دیگر تبلیغاتی) سوال برانگیز بود. چرا یک برند با این پشتوانه باید تابلوی تبلیغاتی را با تابلوی گالری اشتباه بگیرد؟ چرا باید تلاش کند خروجی کارش خلق یک اثر هنری (ترکیبی از تصویر ماسوله با آب رنگ روی تابلوی تبلیغاتی شهری) باشد؟
ادامه مطلب ...
برنامهریزی کلید موفقیت شما است. آگهی شما به هر اندازه که باشد، باید براساس اصول ساده ارزیابی شرایط و برنامهریزی دقیق باشد. معمولا 10 تا 90 درصد سرمایهگذاریهای تبلیغاتی به دلیل عدم برنامهریزی یا برنامهریزی غیر اصولی به هدر میرود. برنامهریزی برای تبلیغ شما با پاسخ به پنج پرسش شروع میشود.
1- محصول شما چیست ؟
برنامهریزی شما با شناسایی محصولتان آغاز میشود. این محصول تا چه اندازه دارای نقاط قوت است؟ چه ضعفهایی دارد؟
تصویر ذهنی شرکت شما چیست؟ مردم در مورد شرکت شما چه فکری میکنند؟ کارتان را با جمعآوری تمامی اطلاعات در دسترس آغاز کنید. همچنین میتوانید احتمال موفقیتتان را با جمعآوری اطلاعاتی در مورد رقبایتان بیشتر کنید. رقبا از چه رسانههایی استفاده میکنند و چه زمانی تبلیغ میکنند؛ هر چه بیشتر در مورد خودتان و رقبایتان بدانید، راهکار تبلیغاتی تان موثرتر خواهد بود.
2- چه چیزی را قول میدهید ؟
چه دوست داشته باشید و چه نداشته باشید، تبلیغات همواره براساس وعده رضایت استوار است. تبلیغات باید پاسخگوی یک نیاز باشد. یک آگهی همیشه بر انگیزهای خاص تمرکز میکند. وظیفه شما یافتن انگیزه مناسب است، انگیزهای که محصول شما را به فروش برساند. بهطور کلی، شما باید یک آگهی فروش اصلی تدارک ببینید. یک آگهی موثر باید طرح فروش منحصر به فردی اختیار کند. در واقع، هر تبلیغی باید یک طرح برای مصرفکننده تهیه کند. تنها واژهها، کیفیت محصول و تبلیغات کافی نیستند.
ما یک کسبوکار خدماتی هستیم و تقریبا سابقه خوبی در بازار خودمان داریم. تا الان میتوانستیم خود را بهعنوان یکی از رهبران بازار معرفی کنیم اما با توجه به ورود تازه واردها در این بازار قدرت ما به شدت کم شده است.
این تازه واردها قدرت اول بودن در بازار را مثل ما در ابتدای ورود نداشتند اما رفته رفته با تقلید از ما در حال گرفتن سهم بازار از ما هستند و برای ما یک رقیب سرسخت شدهاند با اینکه ما اول بودیم اما حالا به نوعی آنها هر لحظه میتوانند اول باشند و اصلا اول بودن در بازار دیگر معنی نخواهد داشت چون هر خدمتی که ما ارائه میدهیم را آنها هم تقلید میکنند و ارائه میدهند. ما چه باید بکنیم که همچنان رهبر بمانیم؟
مشاورین سرآمدی آلا پاسخ میدهد:
برای رهبر بودن در بازار شما باید دارای مزیت رقابتی پایدار باشید. مزیت رقابتی به شایستگی محوری گفته میشود که اولا تقلید کردن آن در بازار توسط رقبا بسیار سخت و تا حدودی غیرممکن باشد و دوم اینکه این شایستگی محوری قابلیت بهرهبرداری و توسعه در محیط کسبوکار داشته باشد. بهطور مثال منابع انسانی یک شرکت یک شایستگی محوری است که شرکت میتواند با توسعه و بهرهبرداری از آن بهعنوان یک عنصر غیرقابل تقلید و قابل توسعه در محیط کسبوکار آن را به یک مزیت رقابتی تبدیل کند. منابع مالی و تکنولوژیک و همینطور منابع اطلاعاتی نیز بسته به ماهیت کسبوکار و بازار میتواند یک شایستگی محوری باشد که میتواند تبدیل به مزیت رقابتی شود؛ یعنی شایستگی درونی یک کسبوکار که در محیط میتواند از آن نسبت به رقبا برتری پیدا کند. اما واقعیت قابل تامل این است که ایجاد مزیت رقابتی و آن هم از جنس پایدار آن در کسبوکارهای خدماتی بسیار مشکل است. خیلی از موارد را میتوان به راحتی در کسبوکارهای خدماتی تقلید کرد.
ادامه مطلب ...
مشاور عزیز،
ما یک کسبوکار خدماتی هستیم و سابقه بسیار اندکی در کسبوکار خودمان داریم. از شروع فعالیتمان در این حوزه تا به حال سرمایهگذاری زیادی در تبلیغات انجام دادهایم اما به اهداف تبلیغاتی خودمان که نهایتا فروش بیشتر است نرسیدهایم. عقیده ما این است که تبلیغات بهترین ابزار در فروش بیشتر است اما با توجه به رقبای زیادی که در بازار ما هستند از یکسو و کم بودن موانع ورود به این بازار برای تازه واردان از سوی دیگر ما به اهداف تبلیغاتی خود نرسیدهایم. از نظر کیفیت خدمات ما بر این باور هستیم که نسبت به رقبا خدمات ما دارای کیفیت بالاتری است اما در عمل نتوانستهایم این متمایز بودن در کیفیت را به جذب مشتری تبدیل کنیم. چرا با اینکه ما سرمایهگذاری زیادی در انواع رسانههای تبلیغاتی اعم از بیلبورد، بنر، پیامک، ایمیل انجام دادهایم آن هم در حجم انبوه باز هم به نتیجه مطلوب خود نرسیدهایم.مشاوران سرآمدی آلا پاسخ میدهد
در ابتدا باید به این نکته توجه داشته باشید که هدف از تبلیغات در کسبوکارهای جدید این نیست که شما در کوتاهمدت به فروش بیشتر برسید و مشتریان زیادی را جذب کنید، بلکه هدف از تبلیغات آگاهی دادن به مشتریان هدفی است که شما در نظر گرفتهاید. اما نکته اینجاست که این آگاهی را شما به اشتباه میخواهید به تمامی مشتریان احتمالی خود ارائه دهید و این درست نیست بلکه شما باید ابتدا مشتریان با پتانسیل بالا را هدف قرار دهید و آنها را به اندازه کافی آگاه کنید، به آنها خدمت با کیفیت خود را ارائه دهید و از طریق آنها به فروش بیشتر برسید.حقیقت این است که با توجه به تعدد رقبا در کسبوکارهای خدماتی و در بازارهای مختلف و همچنین تعدد پیامهای تبلیغاتی و رسانههای متعدد در این حوزه که گزینه اول تمامی شرکتها در ارتباط با مشتریانشان است، نرخ توجه مشتریان به رسانههای تبلیغاتی شما در دنیای کسبوکار امروز بسیار افت کرده است پس شما بهعنوان یک کسبوکار کم سابقه در بازار خودتان باید هم پیامها و شعارهای تبلیغاتی بسیار متفاوت و خلاقانهای از جنس کسبوکار خودتان طراحی کنید که استراتژی و متمایز بودن خدمات شما را به خوبی به مشتری انتقال دهد و مهمتر از آن، اینکه این پیام را به همه ارائه ندهید.
ادامه مطلب ...
شرکت کوکاکولا ماشینهای خودپردازی در اسپانیا راهاندازی کرد که بهطور رایگان صد یورو میان مردم تقسیم میکرد؛ به این شرط که فرد دریافتکننده این صد یورو را با فرد دیگری تقسیم کند. این کمپین بخشی از برنامه کوکاکولا برای گسترش شادی میان مردم است. همزمان با برگزاری رقابتهای جامجهانی 2014 برزیل کوکاکولا ویدئوی یکی از کمپینهای فوتبالی خود را منتشر کرد. البته این کمپین مربوط به رقابتهای جام جهانی نمیشود بلکه یکی از قدیمیترین و جنجالیترین دربیهای اروپا یعنی رقابت بین تیمهای آث میلان و اینترمیلان را هدف گرفته است.دو تیم آث میلان و اینترمیلان از تیمهای قدیمی فوتبال اروپا به حساب میآیند و رقابت بین این دو تیم همواره جذاب و پرحاشیه بوده است. دربیهای میلان آنقدر برای مردم این شهر حائز اهمیت است که همسایهها و دوستان نزدیک تبدیل به دشمنان یکدیگر میشوند.کوکاکولا برای اینکه از هیجان ناشی از این مسابقه بهرهبرداری کند و همزمان روح بازی جوانمردانه را نیز بین طرفداران دو تیم تقویت کند، دو دستگاه فروش نوشابه را روبهروی یکدیگر بیرون ورزشگاه سنسیروی میلان نصب کرد.یکی از این دستگاهها برای طرفداران آث میلان در نظر گرفته شده بود و دیگری متعلق به طرفداران اینترمیلان بود.سیستم طراحی شده بهوسیله متخصصان کوکاکولا به این شکل بود که طرفدار یک تیم زمانی میتوانست از دستگاه، نوشابه رایگان بگیرد که دکمه به اشتراکگذاری (share) را فشار میداد و یک نوشابه نیز برای طرفدار تیم رقیب درخواست میکرد. طرفداران این دو تیم ایتالیایی زمانی که جلوی دستگاه میآمدند، برای خود و رقیبشان درخواست نوشابه میکردند و ضمن کُریخوانی برای یکدیگر آرزوی موفقیت میکردند. این کمپین کوکاکولا بهشدت مورد توجه طرفداران دو تیم شهر میلان قرار گرفت بهطوریکه در کمتر از یک ساعت تمامی نوشابههای دستگاه تمام شد. منبع: روزنامه دنیای اقتصاد - شماره ۳۴۹۳
فیداسای یک سازمان خیریه در آفریقای جنوبی است که برای کودکان فقیر این کشور کمکهای غذایی جمعآوری میکند. این سازمان خیریه توانسته است کمکهای قابلملاحظهای برای کودکان جمعآوری کند. برای افزایش سطح کمکهای مردمی، این سازمان یک کمپین بازاریابی چریکی بهراه انداخت.
در این کمپین، تصویر کودکان فقیر و گرسنه در سبدهای خرید مورد استفاده قرار گرفت. همچنین روی دسته این سبدها عبارت «سیر کردن گرسنگان چقدر آسان است» نوشته شد.
منبع: دوماهنامه توسعه مهندسی بازار
در کتاب طنز حالا حکایت ماست آمده است...
در صفحه نیازمندیهای روزنامهای، آگهی با یک نوشته به چشم میخورد:
(ببر تاکسی درمیشده فروشی کد 224)
اول فکر کردیم شاید آگهی فروش یک دستگاه تاکسی است که به جای ریال با دینارو درم معامله میشود و صاحب کالا گفته تا دیر نشده بیا و ببر.
یک بار ببر را با ضمه خواندیم و باز دیدیم که کالای مورد نظر هندوانه نیست که بشود آن را برید و برد.
باز فکر کردیم شاید منظور این بوده که: ببر تا کس دیگری آن را نبرده.
یک بار هم فکر کردیم شاید ببری سوار تاکسی شده و در خیابانها به گردش پرداخته است و...
تا اینکه یکی از دوستان فرنگ رفته گفت:
تاکسیدرمی یک اصطلاح خارجی و به معنی خشک کردن حیوانات است...
حالا حکایت حکایت ماست.
لابد اگر به نویسنده این متن تبلیغاتی گفته میشد از این نوشته برداشتهای گوناگونی وجود دارد، ایشان میگفت: مخاطب باید عقلش برسد که منظور من چه بوده است و این در حالی است که نخستین درس پراهمیت در تبلیغات این است که افراد از پیام تبلیغاتی شما برداشتهای یکسان داشته باشند.
پس به زبان سادهتر لطفا بیهوده برای مشتری طرح معما نفرمایید.
آوردهاند که سه سازنده تار که کارگاههایشان در یک راسته بازار قرار داشت، سالهای زیادی را در یکی از شهرهای کوچک به خوبی و خوشی زندگی میکردند. پس از چندین سال یکی از آنها تصمیم گرفت تابلویی تبلیغاتی پشت ویترین خود قرار دهد که روی آن نوشته بود:
«ما بهترین تار را در سراسر کشور میسازیم.»
بهدنبال این کار نفر دوم تابلویی با حروف درشتتر پشت پنجره میچسباند:
«ما بهترین تار را در جهان میسازیم»
و سرانجام نفر سوم – استاد کهنهکار – که هوشمندی و عقلانیت بیشتری در گفتارش وجود داشت، این تابلو را با خط خوش در ویترین میگذارد: «من بهترین تار را در این راسته میسازم.»
و حتما نتیجه کار را هم حدس زدهاید.
حالا حکایت، حکایت ماست؛ پند نهفته در این داستان برای مدیریت در بازار یا آنچه که ما به آن مدیریت بازاریابی میگوییم این است که بر پایه هوشمندانه عمل کردن و خردمندانه تصمیم گرفتن میتوان سهم بازار کالاها و خدمات خود را با شناخت درست بازار افزایش داد.
در این باره کاتلر در کتاب پرارج خود بانام بازاریابی خلاق مینویسد:
تبلیغات در حال رسیدن به بالاترین حد اشباع خود است و تنوع در رسانهها راهاندازی محصولات جدید را دشوارتر ساخته.
او مینویسد یک شهروند معمولی در یک منطقه شهری بهطور میانگین روزانه در برابر 2000 محرک تبلیغاتی مختلف قرار دارد و این در حالی است که هر فرد فقط میتواند تعداد معدودی از آنها را در پایان روز به خاطر داشته باشد.
تبلیغات که زمانی کارآمدترین روش معرفی برند بود، امروزه بلای جان خود شده است زیرا با افزایش حجم تبلیغات توجه مردم به آن کمتر و کمتر شده است.
در برنامههای پیشبرد فروش که با بهکارگیری هدایا و انگیزههای کوتاهمدت سعی در بالا بردن مقطعی فروش دارد نیز وضع غمانگیز است.
برای نمونه کاتلر در بخشی دیگر از کتاب بازاریابی خلاق مینویسد:
از هر 10 برنامه پیشبرد فروش، امروزه کمتر از یک برنامه نسبت پاسخ بالاتر از 5 درصد دریافت میکند، در حالی که تا چند سال پیش این حداقل نسبت قابلانتظار بود.
اما چرا مردم تا این اندازه نسبت به تبلیغات کمتوجه و در بسیاری وقتها بیتفاوت شدهاند؟ و چرا هزینههای تبلیغات با وجود کاهش اثربخشی تا این اندازه گران شده است؟
تصور کنید تصمیم گرفتهاید به افرادی که در تاریکی زندگی میکنند روشنایی بدهید. شرکت پاناسونیک این وظیفه دشوار را برای خود متصور و سپس دست به کار شد.
این شرکت در سال 2013 پروژه 100 هزار چراغ خورشیدی را راهاندازی کرد. هدف مشخص بود: تهیه 100 هزار چراغ خورشیدی برای جوامع محروم از برق تا سال 2018، مصادف با صدمین سالگرد تاسیس شرکت پاناسونیک. بر این اساس قرار است برای آن دسته از افرادی که در نقاط دورافتاده جهان زندگی میکنند و به شبکه برق دسترسی ندارند، چراغهای خورشیدی با لامپ الایدی و باتری قابل شارژ برای ذخیره کردن انرژی خورشید تهیه شود. این چراغها طوری طراحی شدهاند که نور 360 درجه دارند و مصرفکنندگان میتوانند کل اتاق را با آن روشن کنند.
این پروژه که «پایان تاریکی» نام گرفت، نمونه درخشانی است از کاری که یک شرکت جهانی میتواند به واسطه به اشتراکگذاری داستانهای زیبا، پخش ویدئوهای جذاب و تقاضا برای مشارکت در رسانههای اجتماعی، برای درگیر کردن جامعه در مقیاسی بزرگ انجام دهد.
کمپینی برای ایجاد تغییر
ویژگی خاص برنامه «پایان تاریکی» چیست؟ این برنامه یک تجربه شخصی تحت نظارت شرکت پاناسونیک است که افراد میتوانند با تعهد دیگران همراه شوند، فرصت ایجاد تغییرات مثبت را بپذیرند و طرفدار تلاشهایی شوند که در رسانههای اجتماعی صورت میگیرد. روش کار این کمپین عبارت است از:
«تبلیغات خلاق» در شرکتهای برتر جهانی در جستوجوی زیرپوستیترین لایههای انسانی است. با دیدن این تبلیغات، به شگفت خواهید آمد و به این ترتیب، برندها در اعماق و ژرفای مغز شما حضوری فعال پیدا خواهند کرد.
همه به جام جهانی دعوت هستید
جام جهانی 2014فرصت مناسبی برای شرکتها است تا از این رویداد بزرگ برای اقدامات تبلیغاتی و بازاریابی خود استفاده کنند. به همین دلیل بسیاری از برندهای ورزشی و غیرورزشی تبلیغات خود را در ماههای منتهی به جامجهانی با محور قرار دادن این رویداد بزرگ عرضه میکنند.
یکی از این شرکتها کوکاکولا است که با کمپین «یک دنیا، یک بازی»، همه مردم جهان بهویژه آنهایی را که در مناطق محروم زندگی میکنند به جام جهانی برزیل دعوت کرده است.
در این کمپین، کوکاکولا ابتدا شرایط نامناسب مردم را در آمازون، اروپای شرقی، رامالله در فلسطین و شهر سونامیزده آتسوچی در ژاپن به تصویر کشیده است. بهرغم این وضعیت بسیار نامساعد، فوتبال توانسته امید جوانان این مناطق را زنده نگه دارد و کوکاکولا بهخوبی میداند رفتن به جام جهانی برای این جوانان چه مفهومی دارد.
به همین دلیل شرکت کوکاکولا افرادی از این مناطق و سایر مناطق محروم جهان را بهعنوان نماینده مردم هر منطقه به جامجهانی دعوت کرده است. سفر این افراد به ریودوژانیرو و رفتن آنها به یکی از استادیومهای محل برگزاری مسابقات، کمپین تاثیرگذاری را خلق کرده است.
«من جوفوآ» استادیار دپارتمان تبلیغات و روابط عمومی در دانشگاه جورجیا است. او در این گفتوگو توضیح میدهد که چگونه از تکنولوژیهای رسانهای در تبلیغات استفاده کنیم.
امروزه کدام شیوه تبلیغاتی بیشترین اثربخشی را دارد؟
به عقیده من اگر برندی میخواهد تبلیغاتش بیشترین اثربخشی را داشته باشد، باید ابتدا تعیین کند مخاطب هدفش کیست و سپس رسانهای را که به برند کمک میکند به آسانترین طریق به آن مخاطبان دسترسی پیدا کند، انتخاب کند. برای مثال تبلیغات از طریق رسانههای اجتماعی، سایتهای خبری آنلاین و یوتیوب برای نوجوانان و جوانان تاثیرگذاری بالایی دارد در حالی که برای میانسالان و افراد مسن، رسانههای سنتی مانند روزنامه، تلویزیون، رادیو و بیلبورد اثربخشتر هستند. بنابراین هر نوع رسانهای، مخاطب خاص خود را دارد. برندها باید تعیین کنند چه کسی محصول یا خدمت آنها را خواهد خرید و سپس رسانه درست را انتخاب کنند.
امروزه مصرفکنندگان در معرض بمباران تبلیغات قرار گرفتهاند. در چنین فضایی یک برند چگونه میتواند خود را
متمایز سازد و توجه مصرفکنندگان را به خود جلب کند؟
یک برند به چهار روش میتواند خود را متمایز کند:
1- ارائه اطلاعات مفید: مصرفکنندگان میخواهند تبلیغ به آنها اطلاعاتی درباره کارکرد محصول در زندگی روزمرهشان بدهد. اگر تبلیغ بتواند کاری کند که مشتری بفهمد آن محصول «چگونه» به او کمک میکند و «چرا» باید آن کالا را خریداری کند، آن تبلیغ، تبلیغ مفیدی خواهد بود.
2- جاذبه احساسی: تبلیغات باید با برانگیختن احساسات مصرفکنندگان کاری کنند که آنها محصول یا خدمت را بخواهند. استفاده از تصاویر و کلمات مختلف در تبلیغات میتواند باعث شود مصرفکنندگان احساساتی همچون نوستالژی، غم یا شادی را تجربه کنند.
3- تناسب با مخاطب: مصرفکنندگان نمیخواهند وقت خود را با تبلیغی که هیچ ارتباطی به آنها ندارد، تلف کنند؛ زیرا چنین تبلیغاتی آنها را آزار میدهد. از این رو تعیین مخاطبان هدف و نحوه دسترسی به آنها از طریق تبلیغات، یک تصمیم استراتژیک است.
4- جاذبه بصری/ سخنگوها: مصرفکنندگان میخواهند حس خوبی از خرید خود به دست آورند، بنابراین تبلیغ موفق تبلیغی است که تصویر یک زندگی خوب را به آنها نشان دهد که پس از خرید محصول برایشان رقم میخورد.
به همین دلیل است که شرکتهای بزرگ از افراد مشهور و ستارهها در تبلیغاتشان استفاده میکنند تا بیشتر بفروشند. انتخاب این سخنگویان برند بر اساس جاذبهای که برای بازار هدف دارند، صورت میپذیرد.
ادامه مطلب ...