بازاریابی

مجموعه نوشتارهای عمومی با محوریت موضوعات بازار

بازاریابی

مجموعه نوشتارهای عمومی با محوریت موضوعات بازار

راه های ثروتمند شدن در سال ۲۰۱۸ را بشناسید

 راههای متعددی از نظر کارشناسان معرفی شده اند که در سال ۲۰۱۸ می توان از این راه ها به موفقیت های زیادی دست پیدا کرد.

امروزه مردم در سراسر دنیا به دنبال راههای مطمن و دقیق برای میلیونر شدن هستند؛ هر چند تعداد کمی از این افراد در راه خود موفق می شوند و شاید تنها دلیلشان دید به آینده و یک برنامه ریزی خوب باشد.

شاخص های اقتصادی و  بازارهای سهامی مهم در آمریکا مانند داو جونز، نزدک و جی ان پی به مواردی برای دستیابی به فرصت ها و چالش های دنیای تجارت در سال ۲۰۱۸ اشاره کرده اند که در ادامه به برخی از  آنها می پردازیم:

ربات ها

ربات ها در آینده به عنوان حلال مشکلات و مسائل خواهند بود. به طور مثال پیام رسان و ربات در فیسبوک با افراد افسرده چت  می کند. این بات طوری برنامه ریزی شده که گفت و گو های انسانی را تقلید کرده و مشاوره هایی ساده به کاربران می دهد و از این رو کاربران را تشویق به بیان احساسات خود می کند. از سوی دیگر برخلاف پزشک همیشه در دسترس است. ربات ها در حوزه برنامه ها و نرم افزارهای کسب و کار هم افزایش خواهند یافت.

  ادامه مطلب ...

شش نصیحت یک میلیاردر به کارآفرینان

سر ریچارد برانسون کارآفرین و سرمایه گذار بریتانیایی است و احتماال تنها میلیاردر دنیا است که در هشت صنعت مجزا هشت شرکت میلیارد دلاری تاسیس کرده است.

به گزارش مجله بیزینس اینسایدر،  برانسون در رشته های مرتبط به مدیریت و اقتصاد درس نخوانده و خودش تجارت را یاد گرفته است. او شهرتش را مدیون موفقیت عظیم گروه شرکتهای ویرجین است که عنوان دهها شرکت در سراسر دنیاست که نام چندین شرکت موفق در حوزه های خطوط هوایی، راه آهن، شبکه های تلویزیونی و ایستگاههای رادیویی، سرویسهای تلفن همراه، تورهای مسافرتی، هتل های زنجیره ای، کارتهای اعتباری، صنایع غذایی و پوشاک در میان آنها دیده می شود.

او شش نصیحت معروف به کسانی که تصمیم دارند،کارآفرینی کنند، را دارد:

کاری کن که دیده شوی

کاری کن که در صفحه اول روزنامه ها دیده شوی نه در صفحات میانی. باید مردم تو را بشناسند چون در ذهنشان تو نماد آن کسب وکار هستی و آنها دوست دارند از کسی خرید کنند که شخصیتش برایشان جالب است. پس حتی خودت را مسخره خاص و عام کن ولی مشهور بمان. در غیر این صورت دوام نمی آوری.

اسم خوبی پیدا کن

 نام تجاری خاص بدون تردید باعث می شود که در خاطر بمانید، اما وقتی کالا یا خدمات شما کیفیت بالایی داشته باشد شما آرام آرام به آن نام اعتبار می بخشید.

کاری که لذت نمی بری، انجام نده

سر و سامان دادن یک کسب وکار اصلا آسان نیست و باید فداکاری های زیادی انجام دهید و از وقت و سرمایه تان خرج کنید، اما  همه وقتی نتیجه کار چیزی باشد که به آن افتخار می کنید همه اینها از یادتان می رود.

شجاع باش

مهم نیست تا ابد زنده بمانی،مهم این است که اصلا محتاط زندگی نکنی. در هر کسب وکاری ریسک دارد . آماده ضربه خوردن باشید چون از دور بازی کردن هیچوقت به موفقیت ختم نمی شود. احتمالا بارها شکست خواهید خورد اما هیچ چیزی به اسم  شکست کامل وجود ندارد. پس از شکست نترسید.

برخورد اول خیلی اهمیت دارد

برخورد اول ما بر مشتری آن موقع است که او کالا و خدمات ما را می خرد. این مهمترین فرصت ماست و باید با کالا یا خدمات مان بهترین تاثیر را بر او برگذاریم. اما بار دومی هم وجود دارد و این یکی به اندازه بار اول اهمیت دارد. ما در چنین موقعیتی چطور از خودمان و نام تجاری مان دفاع می کنیم به شدت تعیین کننده است. رابطه خوب با مشتری از بار دوم آغاز می شود.

رهبر باش، نه رئیس

رئیس دستور می دهد و رهبر سازماندهی می کند. و شرکتها به رهبر نیاز دارند نه رئیس. وقتی یک کارمند می گوید: باشه! قبول! رئیس تویی. در ۹۰ درصد موارد منظورش این است که با تو موافق نیستم ولی چون تو می گویی انجامش می دهم. اگر اینجا کار نمی کردم به همه می گفتم که این ایده چقدر اشتباه است. یک رهبر تجاری خوب کسی نیست که دستوراتش مرتب اجرا می شود، او کسی است که باعث می شود دیگران بهتر فکر کنند و به نتیجه بهتری برسند.

 

اریسون سووت ماردِن

در سال 1890 آمریکا با رکود بزرگی مواجه شد. شرکت ها یکی پس از دیگری ورشکست و کارکنان دسته دسته از کار بیکار می شدند. یکی از تاجران نیز هتلش را از دست داد و تنها چیزی که برایش باقی ماند، اندکی پول و وقت فراوان بود. وی تصمیم گرفت کتابی بنویسد و به مردم انگیزه بدهد که حتی در دشواری ها نیز به تلاش خود ادامه دهند.

نام او "اریسون سوت ماردِن" بود. او اتاق کوچکی روی یک اصطبل اجاره کرد و به مدت یکسال شبانه روز مشغول نوشتن شد . کتاب او با عنوان "حرکت رو به جلو" به صدها نفری اشاره داشت که علیرغم تمام ناملایمات به تلاش خود ادامه داده و به موفقیت رسیده اند.
سرانجام کار کتاب به پایان رسید. صبح روز بعد، صفحه آخر کتاب را نوشت و خسته و گرسنه به رستورانی رفت تا غذا بخورد. وقتی غذا می خورد، اصطبل آتش گرفت و اتاق او هم به کلی سوخت و کتاب نیز به خاکستر تبدیل شد. 5500 صفحه دست نویس او ناگهان از بین رفت.

او ابتدا به شدت دچار ناامیدی شد، اما بعد فکر کرد که کتابش درباره پشتکار بوده است. پس بار دیگر قلم به دست گرفت و نوشتن را شروع کرد. یک سال دیگر را نیز صرف نوشتن کتاب کرد و وقتی کتاب تکمیل شد، آن را به ناشر های مختلف داد.
اما در سال سوم بحران اقتصادی ، کسی به کتاب های الهام بخش اعتقادی نداشت. اریسون رد شدن کتاب را پذیرفت و منتظر ماند تا شرایط بهتر شود. سپس به شیکاگو رفت و شغل دیگری پیدا کرد.

یک روز موضوع کتاب را با دوستانش در میان گذاشت. دوستش ناشری را می شناخت. ناشر کتاب را خواند و بسیار هیجان زده شد و به این نتیجه رسید که این کتاب دقیقا همان چیزی است که مردم به آن احتیاج دارند. کتاب "حرکت به جلو " منتشر شد و در ردیف پرفروش ترین کتاب های آن زمان قرار گرفت. این کتاب منبع الهامی برای هزاران نفر بود.

بسیاری از بازرگانان و سیاستمداران معتقدند این کتاب، آمریکا را به قرن بیستم رساند و تاثیر فراوانی بر افکار مردم داشت. اشخاصی مانند هنری فورد، توماس ادیسون، هاروی فایرستون و جی پی مورگان از این کتاب بهره های فراوانی گرفتند.

اوریسون در کتاب خود می نویسد : "دو چیز لازمه موفقیت است: یکی دست به کار شدن و دیگری ادامه دادن. " او در کتابش نوشته است : "برای کسی که به قدرتش واقف باشد، شکستی در کار نیست. برای کسی که تلاش می کند ، شکست بی معناست. برای مردمی که در پی هر بار زمین خوردن برمی خیزند، شکست مفهومی ندارد. آدم موفق کسی است که وقتی همه دست از تلاش بر می دارند، او به تلاش خود ادامه می دهد."

برگرفته از کتاب قدرت برنامه ریزی
برایان تریسی