بازاریابی

مجموعه نوشتارهای عمومی با محوریت موضوعات بازار

بازاریابی

مجموعه نوشتارهای عمومی با محوریت موضوعات بازار

چرا برای برندسازی خودمان را به دردسر بیندازیم

برند ساختن یا نساختن، مساله این است! وقتی این سوال را از فردی که هنوز مطمئن نیست برندی لازم دارد یا نه می‌پرسید، اگر از این واقعیت که برند کلید رشد و موفقیت در بلندمدت است، بی‌خبر باشد، نمی‌تواند به سوال شما پاسخ دهد.با ایجاد یک برند، شما چشم‌انداز قوی و شفافی از آنچه می‌خواهید تعیین می‌کنید. بدون برند در دسته‌ای که محصولات عام نامیده می‌شوند، محصولاتی که بسیار معمولی و همه شبیه به هم هستند، محو می‌شوید. بین محصولات مشابه و متعدد، برندسازی محصول شما را متمایز می‌کند و راه را برای آگاهی، تمایز، انتخاب و سوددهی هموار می‌سازد.اگر فکر می‌کنید که حتی در یک مورد محصول شما تفاوت و مزیت برتر مقبولی نسبت به دیگر محصولات دارد، حداقل یک دلیل برای برندسازی یافته‌اید. در ادامه چند دلیل دیگر برای برندسازی ارائه خواهیم کرد.  

 

ادامه مطلب ...

وقتی قرعه استراتژی، نه به نفع مشتری و نه سازمان می‌افتد!

در چند سال گذشته برخی از برندهای ایرانی برای افزایش فروش خود دست به اقدامات متفاوتی زده‌اند؛ یکی از این اقدامات که بسیار همه‌گیر هم شده است، برنامه‌های رنگارنگ قرعه‌کشی‌ است. قرعه‌کشی‌هایی که محصولات سازمان را به بلیت‌های بخت‌آزمایی مشتریان تبدیل می‌کنند. اگرچه این استراتژی گاهی می‌تواند تغییرات حباب گونه‌ای در فروش سازمان‌ها به وجود آورد و آن را به‌صورت مقطعی با افزایشی مناسب همراه کند، اما تحقیقات در این حوزه نشان می‌دهد که پس از اتمام قرعه‌کشی افت فروش قطعی بوده و صدمات آن جبران ناپذیر است.

سایه قرعه‌کشی بر سر مدیران ایرانی

وقتی با مدیران سازمان‌هایی که قرعه‌کشی را جزو استراتژی‌های اصلی خود قرار می‌دهند صحبت می‌کنیم، آنها بدون اینکه دلیل جواب دادن حتی کوتاه‌مدت این روش را به‌صورت علمی بدانند، صرفا به نتایج حاصله اشاره می‌کنند و یا به عملکرد رقبا استناد کرده و برای اینکه در این رقابت کم نیاورده باشند، تن به این استراتژی می‌دهند اما وقتی با عینک جامعه‌شناسان به پدیده قرعه‌کشی در بازار مصرف ایران می‌نگریم چهار دلیل عمده خودنمایی می‌کند که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد

  

ادامه مطلب ...

هر یک از ما یک پلاسکوایم!؟

حادثه غم‌انگیز فروپاشی ساختمان پلاسکو در اواخر دی‌ماه سرد پایتخت، روح همه ما را خراشیده و آزرده خاطر کرد. در این باره کسان بسیاری نوشتند و گفتند و به احتمال زیاد بسی خواهند گفت. من اما به این رویداد از زاویه‌ای دیگر می‌نگرم، یا به تعبیر دیگر این رویداد غم‌انگیز را بهانه سخنی خواهم کرد که به واقع نه تمثیل و استعاره بلکه حقیقتی ناگوار و محتمل درباره هر یک از ما شرکت‌ها و آدمیان است. از این رو با دغدغه‌ای فرآیندنگرانه با خود بیندیشیم که چه می‌شود که یک ساختمان تجاری بزرگ با برند متمایز و ویژه به یکباره چنین وحشتناک، با لهیب آتشی ناگهانی فرو می‌ریزد و به تلی از آهن و پارچه گداخته و سوخته بدل می‌شود. پرسش خطیری که در اینجا مطرح است اینکه آیا پلاسکو به راستی به یکباره فرو ریخت؟ این پرسش را نه تنها برای پلاسکو، بلکه درباره هر امر دیگری به تناسب می‌توان مطرح کرد. آیا فلان سازمان، فلان موجود، فلان انسان، فلان کشور، فلان حزب، و فلان...، به یکباره فروریخت یا فرو می‌ریزد؟ مدیریت انسجام درونی، سازگاری بیرونی و آرمانگرایی (داشتن چشم‌انداز و درک اهمیت آینده‌پژوهی)، سه اصل اساسی و سرنوشت‌ساز برای همه کشورها، سازمان‌ها، شرکت‌ها و افرادی هستند که به بقا و توسعه خود می‌اندیشند.

 

ادامه مطلب ...