بازاریابی

مجموعه نوشتارهای عمومی با محوریت موضوعات بازار

بازاریابی

مجموعه نوشتارهای عمومی با محوریت موضوعات بازار

چرا گذر زمان، رفتار سرمایه‌گذاران را تغییر نمی‌دهد؟

هراس، نگرانی و واکنش‌هایی که در میان مشتریان امروز شما رایج است، پیشینه‌ای تاریخی دارد.

به همان میزان که تصور شرایط بازار سهام قرن هفدهم برای سرمایه‌گذاران امروزی غیرممکن است، تصور شگفتی‌های تکنولوژی مدرن در بازار سهام امروز نیز برای سرمایه‌گذاران آن دوره غیرممکن بوده است.
ترزا کورزو، استاد سرمایه‌گذاری یکی از دانشگاه های
مادرید می‌گوید: «با وجود اینکه بازارها در طول زمان‌های مختلف تغییرات اساسی کرده، اما واقعیت این است که رفتار سرمایه‌گذاری به هیچ عنوان تغییر نکرده و متغیر شدن این رفتار در آینده هم غیرمحتمل است.»
کورزو که عضو یک گروه تحقیقاتی است و فعالیت‌های خود را در زمینه رفتارهای مالی متمرکز کرده است، مبنای بحث و استدلال خود را یک تاجر اسپانیایی قرن هفدهم قرار داده است.
این تاجر اسپانیایی که خوزه دلا وگاس نام دارد، نویسنده کتاب «سردرگمی از ابهامات» است که در سال 1688 به چاپ رسید. بسیاری افراد معتقدند که این کتاب، اولین نسخه چاپی است که فعالیت‌های بازار سهام و رفتار افرادی را که در این بازار شرکت داشتند، به تصویر کشیده است (خصوصا بازار سهام آمستردام در زمانی که نویسنده این کتاب در آنجا زندگی می‌کرد).این کتاب، به مسائل گوناگون، از جمله چگونگی تاثیر نوسانات بازار سهام بر تغییرات رفتار خریداران و فروشندگان و همچنین جنبه‌های سوداگرانه سهام تجارت و بازرگانی اشاره می‌کند.خوزه دلا وگاس این موارد را نه تنها به توانایی‌های منحصربه‌فرد و مختلف حامیان این شیوه نسبت می‌دهد، بلکه طیف وسیعی از تاثیرات خارجی را هم در آن دخیل می‌داند.
کورزو و همکارانش، در نمایشگاه ویژه کتاب‌های مالی قدیمی در مورد بازار سهام مادرید، با این کتاب آشنا شدند.
کورزو تصریح می‌کند: این کتاب رفتارهای مالی را در ذهن انسان ترسیم می‌کند. به همین دلیل تصمیم گرفتیم تا از این منظر، کتاب فوق را با دقت زیادی مطالعه کنیم که نه تنها تصاویر سرگرم‌کننده از سرمایه‌گذاران قرن هفدهم را در بردارد، بلکه رفتارهای مشابهی را که امروزه در حوزه رفتار مالی مورد مطالعه قرار گرفته را توصیف می‌کند.
به گفته کورزو، خوزه دلا وگاس در کتاب خود ویژگی‌هایی از سرمایه‌گذاران قرن 17 را توصیف کرده که امروزه هم در میان سرمایه‌گذاران شایع است؛ ویژگی‌هایی مانند اعتماد مفرط، حسرت، نفرت از ضرر کردن و تمایلات و انگیزه‌ طبیعی برای تبعیت از گروه.
اگرچه بازارهای فعال در آن دوره، بخش بسیار کوچکی از آن چیزی است که امروزه به نام محل دادوستد می‌شناسیم؛ اما ویژگی‌هایی مانند تجارت بیش از حد، واکنش افراطی و تفریطی و اثرات وضعی را که دلا وگاس توصیف کرده، در بازارهای امروز هم می‌توان دید؛ بازارهایی که در آن سرمایه‌گذاران سعی می‌کنند سهام پرسود خود را سریع‌تر بفروشند و سهامی را که احتمال ضرر دارد، همچنان نگه دارند.
کورزو می‌گوید: این کتاب به ما می‌آموزد که با پیشرفت علم و تکنولوژی، رفتارهای سرمایه‌گذاری تغییری نکرده است و همچنان به ثبات خود در این زمینه ادامه می‌دهد. دلیل این امر آن است که بشر همواره دارای همان غرایز اساسی است که او را به سمت تصمیم‌گیری‌های خود هدایت می‌کند و زمان، کشور، محل، سن و جنسیت او در این زمینه هیچ تاثیری ندارد و در آینده هم تغییر نخواهد کرد.
این همان چیزی است که باعث می‌شود امروزه رفتار مالی به عنوان یکی از مهم‌ترین مسائلی مطرح شود که در کانون توجه و مطالعه مشاوران مالی قرار گیرد.

ادامه مطلب ...

همچون یک کارمند فکر می‌کنید یا همچون یک کارآفرین؟

پس از آنکه کتابی از کارول راث، با عنوان کارآفرینی مدرن را خواندم تصمیم گرفتم تا درباره شیوه تفکر عاملان اقتصادی فکر کنم. این عاملان هم برای شرکت‌ها و کسب‌وکارهای کوچک کار می‌کنند و هم همراه با آنها فعالیت دارند. پس دو دسته عامل اقتصادی داریم: کارآفرینان و کارمندان.

موفقیت شخص من در کسب‌وکار به این نکته مربوط می‌شود که من همچون یک کارآفرین با کسب‌وکارم رابطه دارم. پس باید بتوانید تمام تلاش‌تان را انجام دهید تا به بهترین شکل با کارمندان و ارباب رجوع سر و کار داشته باشید، به نحوی که خود آنها نیز بتوانند به شما همچون یک کارآفرین نگاه کنند. کارآفرینان بهتر است بیاموزند که هرگز نباید با کسانی که نگاهی خام و ساده به مقوله کسب‌وکار دارند، همکاری کرد. بسیاری از کارآفرینان از یک کارمند هم کمتر در جریان امور کسب‌وکارشان هستند. آنها نگاهی به کسب‌وکار دارند که تنها از یک کارمند ساده و تازه‌کار برمی‌آید. کارآفرینان همواره باید از چشم‌انداز یک کارآفرین موفق به کسب‌وکار و مقولات مرتبط با آن نگاه کنند. اگر نتوانید نگاه‌تان را به این سطح بدوزید و در عوض تلاش کنید تا به نحوی میان‌مایه با مقوله کسب‌وکار سر و کار داشته باشید، آنگاه هرگز نخواهید توانست در بلندمدت به هیچ موفقیتی دست یابید.
***
حال می‌خواهیم بدانیم که آیا شما همچون کارآفرین فکر می‌کنید یا همچون کارمند؟ چه در یک کسب‌وکار مشغول به کار شویم، چه کسب‌وکار خودمان را راه بیندازیم، در هر صورت، توانایی ما برای شناسایی طرز فکر کسب‌وکارمان و نیز توانایی ما برای شناسایی طرز فکر سازمانی که به ما پول پرداخت می‌کند، می‌تواند به روابط کاری موفق یا حتی به فاجعه ختم شود.
سازمان‌هایی که تفکر کارآفرینان را ارج می‌نهند تمایل دارند تا بیش از همه از جذب کارمندان عادی اجتناب کنند و پرسنل کاری بسیار قدرتمندی را تشکیل دهند. از طرف دیگر، سازمان‌هایی که تفکر کارمندان را ارج می‌نهند تمایل دارند تا طرز فکر کارآفرینان را مشکل‌زا عنوان کنند و مدیریت و کنترل‌اش را سخت بدانند. دسته اول با طرز فکر کارآفرینان همراه‌اند و دسته دوم با طرز فکر کارمندان همدلی بیشتری دارند. اینجا 10 راهی را که با استفاده از آنها می‌توانید طرز فکرتان را مشخص کنید، معرفی می‌نماییم.
1. یک کارمند به کار خود همچون کسب‌وکار نگاه می‌کند. یک کارمند به یک روز کاری خوب و یک حقوق خوب در پایان دوره کاری توجه می‌کند. کارمندان در پی اجرای مسائل کاری خود هستند.
2. یک کارآفرین می‌داند که کسب‌وکار پشتیبان کار کارمند است. یک کارآفرین می‌داند که کسب‌وکار به چه نحوی خوب پیش می‌رود و چرخ‌دنده‌های این فعالیت به چه نحوی جا می‌افتند. کارآفرینان مراقب کارآیی و فرآیندهای کار هستند.
3. یک کارمند از ساختاری صلب پشتیبانی می‌کند که برای کسب‌وکار بنیادین است. کارمندان نقش خود و چگونگی اجرای این نقش در کسب‌وکار را به خوبی می‌فهمند.
4. یک کارآفرین از فرآیندی منعطف پشتیبانی می‌کند که قلب کسب‌وکار است. کارآفرینان درمی‌یابند که نسبت جزء و کل در یک شرکت چگونه است و اجزا به چه نحوی نقش‌شان را درون یک کل بازی می‌کنند. کارآفرینان می‌خواهند تضمین دهند که بخش‌های گوناگون شرکت می‌توانند به خوبی در بلندمدت با همدیگر فعالیت کنند و امور گوناگون را پیش ببرند.

ادامه مطلب ...