بازاریابی

مجموعه نوشتارهای عمومی با محوریت موضوعات بازار

بازاریابی

مجموعه نوشتارهای عمومی با محوریت موضوعات بازار

مسوولیت برندسازی فقط برعهده واحد بازاریابی نیست: برندها با پل ساخته می‏‌شوند نه با سیلو

 موضوع همه برندها تجربه مشتری است. برندهای بزرگ برای مشتریان تجارب عالی می‏‌سازند و فرقی نمی‏‌‏‌کند که این تجربه مزه کردن یک پیتزای باکیفیت و تازه، رانندگی هیجان‏‌انگیز با یک ماشین اسپرت یا خواب شبانه فرحبخش روی یک تشک خوب باشد. محصولاتی که تجربه خوبی برای مشتریان فراهم نمی‌‌‌‌کنند به مدت طولانی در بازار نمی‌‌مانند.

مسوولیت برندسازی معمولا به عهده واحدهای بازاریابی و فروش گذاشته می‌شود، اما بدون کمک سایر بخش‌‌های سازمان این دپارتمان‌‌ها به تنهایی قادر به ایجاد تجربه مشتری، فراهم کردن امکان استفاده از مزایای محصول یا ایجاد مشتریانی که با طیب خاطر حاضر به پرداخت باشند نخواهند بود. بسیار پیش آمده که مشتری از واحد حسابداری شرکت یا از یک کارمند بخش خرده‌‌فروشی که نمی‌‌داند چگونه وجه خرید را از مشتری دریافت کند ناراضی شده باشد. اکثر مشتریان از واحد خدمات پس از فروشی که محصول معیوب را به خوبی تعمیر نمی‌‌‌‌کند یا پاسخگو نیست رنج برده‌‌اند.

این مشکل در کسب و کارهای خدماتی بسیار بزرگ‌تر است. مثلا تجربه مسافری که در یک هتل اقامت می‌کند با عوامل متنوعی چون تجربه مشتری در زمان پذیرش، تمیزی اتاق، کیفیت اینترنت، صداهایی که از داخل و بیرون هتل به گوش می‌‌‌‌رسد، کیفیت و سرعت پذیرایی غذا و بسیاری فاکتورهای دیگر، تحت‌تاثیر قرار می‌گیرد که مدیریت آنها اساسا با واحد بازاریابی نیست و نمی‌تواند کاری در مورد آنها انجام دهد. تجربه و رضایت مشتری به آن بستگی دارد که سایر واحدهای سازمانی به شیوه‌‌ای وظایف خود را انجام دهند که مطابق با انتظارات مشتری یا حتی فراتر از آن باشد.

ادامه مطلب ...

برند پرسیل ارائه دهنده تبلیغات مخاطب پسند

برند پرسیل همیشه بعنوان یک پرچم دار در میان برندهای تجاری مواد شوینده قرار گرفته است و بنیان گذاری آن در کشور برندهای مشهور یعنی آلمان انجام شده ، تبلیغات پرسیل همیشه مخاطب پسند و جالب توجه بوده است. شرکت هنکل آلمان این برند را در اختیار دارد و بیش از یک قرن است که در این زمینه فعالیت دارد. پرسیل به خوبی توانسته از موقعیت های بسیار مناسب در تبلیغات استفاده کند، بعنوان مثال این برند تبلیغات گسترده ای در مسابقات سوپربول (فوتبال آمریکایی) انجام داد ، این مسابقات در آمریکا به شدت پرطرفدار هستند و مطمئنا تبلیغ در این بازی ها می تواند به نفع برند باشد. از طرفی این برند که تاکید بر قدرت در پاک کنندگی لکه ها دارد ، از کلمه قدرت استفاده کرده و آن را به خوبی با قدرت در فوتبال آمریکایی مرتبط کرده است و در انتهای تبلیغ بهترین بازیکنان این رشته را نمایش می دهد تا بر قدرت خود تاکید کند.

تغییر نگرش

پرسیل در بلند مدت توانسته تغییر نگرشی در والدین بوجود آورد درباره این که بگذارند تا فرزندانشان در محیط باز به تفریح و سرگرم شدن و بازی مشغول شوند و کثیف شدن لباس آن ها نباید امری ناراحت کننده برایشان باشد بلکه همه این موارد هستند که به رشد ذهنی و جسمی کودکان کمک می کنند. پرسیل در تبلیغاتش نشان می دهد که کودک هنگام بازی لباس هایش به شدت کثیف شده اما مادر بدون این که ناراحت شود لباس های فرزندش را درون ماشین لباسشویی می اندازد تا با پودر لباسشویی پرسیل تمیز شوند.

بازی برای کودکان

برند پرسیل در فضای مجازی نیز فعالیت های بسیار موثر و گسترده ای داشته است، این برند نوعی بازی طراحی کرده که در آن کودکان در محیط بیرون از منزل به بازی و ماجراجویی می پردازند و به طور غیر مستقیم هم برندش را در آن تبلیغ می کند.

تحقیق در سراسر جهان

پرسیل به طور عمده روی مخاطبانش در کشورهای مختلف تحقیق می کند ، در پژوهش های اخیر این برند این نتیجه به دست آمد که مردم آمریکا بیشتر به استفاده از مایع لباسشویی تمایل دارند و اروپایی ها بیشتر پودر لباسشویی استفاده می کنند، بنابراین تبلیغات مرتبط در هر کشور به طور موثر به نمایش درخواهد آمد.

استنلی، با نسوختن در خودروی در حال سوختن بر شهرت خود افزود "صعود اتفاقی یک برند"

شرکت‌ها برای برندسازی یا حفظ قدرت برند خود، ماه‌ها وقت می‌گذارند و ارقام سنگین هزینه می‌کنند؛ اما یک اتفاق مجانی، خارج از اراده آنها می‌تواند «سکوی پرتاب» شهرت شرکت در بازار شود؛ مشروط به وجود ابتکار ‌عمل. فیلم حادثه اخیر نسوختن «استنلی» در خودروی در حال سوختن، بیش از ۲۹میلیون بار در شبکه‌های اجتماعی، دیده شد. شرکت استنلی چگونه برنده این اتفاق شد؟

شرکت استنلی که ماگ عایق حرارتی تولید می‌کند، در چند روز گذشته یکی از بهترین بازاریابی‌‌‌هایی را داشت که در خوابش هم نمی‌‌‌دید. ماجرا از آنجا شروع شد که یک مشتری ویدئویی منتشر کرد که نشان می‌‌‌داد ماگ استنلی‌‌‌اش نه‌‌‌تنها از آتش‌‌‌سوزی خودرو جان سالم به در برده بود که هنوز یخ‌‌‌های داخلش حتی آب هم نشده بود. در پی خبرساز شدن این ویدئو، شرکت استنلی با انتشار ویدئویی اعلام کرد که ماشین سوخته این مشتری را تعویض خواهد کرد.

ماجرا از چه قرار است؟

زیاد پیش نمی‌‌‌آید که محصولی با کاربردی به‌‌‌سادگی یک ماگ با مشتری‌‌‌ها ارتباط برقرار کند و منجر به چنین وفاداری سفت و سختی شود. از آن بعیدتر این است که آن محصول متعلق به برندی باشد که بیشتر از صد سالش است. باوجود همه اینها، استنلی خرق عادت کرده است. این برند در سال‌های اخیر به شکل عجیبی مشهور شده و بین مشتریانش محبوبیت یافته است. اما موضوعی که در این نوشتار می‌‌‌خواهیم به آن بپردازیم اتفاقی است که به‌‌‌تازگی رخ داده است. کاربری به نام دنیل ویدئوی شوکه‌کننده‌ای در پلتفرم تیک‌‌‌تاک منتشر کرد که بقایای اتومبیل سوخته‌‌‌اش را نشان می‌‌‌داد.

 ezgif.com-webp-to-jpg+(2)+copy
ادامه مطلب ...

بازاریابی آنی به شیوه شامپو پنتن

از خانه خارج می شوید و قصد دارید شام را خارج از خانه بخورید. اما هنوز تصمیمی برای رستوران مقصد خود نگرفته اید. موبایل را برداشته و به عنوان مثال، «غذاهای ایرانی» با فاصله 5 کیلومتری خود را جست وجو می کنید. در این حالت، فهرستی از رستوران هایی را مشاهده خواهید کرد که آماده اند روی تصمیم آنی شما اثر گذاشته و یک وعده غذایی را در خدمت شما باشند. این تغییر در شیوه رفتاری، ناشی از پیشرفت های فناوری است. عصر دیجیتال است و هر روز پیشرفتی در ابزارها و دستگاه های موجود بازار دیده می شود. اکنون مردم در هر زمان و مکان می توانند از اخبار روز اطلاع یافته، نیازهای آنی خود را تامین کرده و ارتباط خود را با جامعه حفظ کنند. پیشرفت موبایل و تبلت و همچنین اینترنت در این سال ها شگفت انگیز بوده و بهترین شرایط را برای بازاریابی پدید آورده تا بتوان روی تصمیمات آنی خرید افراد اثر گذاشت. اما نکته آن است که بازاریابی آنی تنها برای صنایع غذایی و رستوران ها کاربرد ندارد. با اندکی خلاقیت می توان برای کالاها و خدمات دیگر هم استراتژی های نسبتا مشابهی به کار برد. سال 2013 بود. شرکت «آرک وردواید» که بازاریابی شامپوهای پنتن را بر عهده داشت، نسبت به وضعیت بازار آمریکا نگران بود.

فروش کاهش یافته بود، ارتباط با مشتریان کمتر از پیش می شد و هر روز رقیبی جدید از راه می رسید. در این شرایط، آرک وردواید نیاز داشت کالاهای خود را دوباره در رادار مشتریان قرار داده و جایگاه قدیمی خود را در حمام آنها به دست آورد. در همین زمان، گسترش موبایل های هوشمند و افزایش زمان آنلاین بودن کاربران، فرصتی طلایی به آنها داد. مشکل فروش شامپوهای پنتن با تلاش برای حل یک مشکل واقعی بازار هدف آن ها، حل شد: موهایی که وضعیت هوا آنها را به هم ریخته و مانع از حالت گرفتنشان می شود. شرکت بازاریابی از این موضوع آگاه بود که یکی از دغدغه های مصرف کنندگان آمریکایی، این است که در برخی روزها، وضعیت هوا باعث می شود موهای آنها به هیچ وجه حالت مطلوب نگیرد و این موضوع باعث خراب شدن وضعیت روحی آنها می شود. به همین دلیل است که آنها در ادبیات خود، مفهومی به نام «روزهای بد موئی» دارند.

ادامه مطلب ...

ویژگی‌های ساختار سازمانی شرکت استار باکس

شرکت قهوه استارباکس در سال ۱۹۷۱ با هدف تجارت دانه‌های قهوه تاسیس شد و طی یک دهه فعالیت موفقیت چشمگیری نداشت تا اینکه در سال ۱۹۸۰ توسط هاوارد شولتز خریداری و به مجموعه‌ای از کافی شاپ‌هایی که نوشیدنی‌های اسپرسویی ارائه می‌کردند تبدیل شد.

آنچه اصطلاحا «موج دوم فرهنگ قهوه» نامیده می‌شود مرهون پیشگامی استارباکس در ابداع طیف وسیعی از شیوه‌های تجربه قهوه توسط مشتریان است. این شرکت به عنوان بزرگ‌ترین شرکت کافه‌های زنجیره‌ای دنیا موقعیت رهبری خود در این صنعت را تا حدی مدیون تناسب ساختار سازمانی‌اش است. استار باکس به طور مستمر نظارت می‌کند تا ساختار سازمانی با نیازهای عملیاتی جاری سازمان سازگار باشد و این کنترل دائمی به تکامل شرکت کمک می‌کند. به عنوان مثال در مقطعی که استار باکس شرکت‌های دیگر چون Ethos Water و Seattle’s Best Coffee را خریداری می‌کرد این ساختار خود را با استراتژی بسط کسب و کار شرکت سازگار کرد. این قابلیت سازگاری همچنین نشانگر آن است که ساختار سازمانی پشتیبان مزیت‌های رقابتی حیاتی شرکت در تعامل با محیط صنعت نیز هست.

استارباکس نه‌تنها در صنعت قهوه بلکه در صنعت خدمات غذایی نیز رقبایی چون مک دونالدز، وندیز و برگرکینگ دارد اما به مدد طراحی اثربخش ساختار سازمانی و بهبود مستمر آن و به‌رغم فشار رقبا همچنان به رشد خود در بازار جهانی ادامه داده است.

ساختار سازمانی استارباکس آمیزه‌ای هیبریدی از انواع ساختار‌های سازمانی است که بین اجزای متنوعی از کارها فصول مشترک برقرار است؛ مثلا بخش‌بندی‌های مبتنی بر محصول با گروه‌های وظیفه‌ای و نیز بخش‌بندی‌های جغرافیایی فصل مشترک دارند. ساختار سازمانی استارباکس از چهار ویژگی برخوردار است. 

ادامه مطلب ...

درخت بازاریابی اینترنتی

درخت بازاریابی اینترنتی دید مناسبی از اتفاقات عملی در بازاریابی اینترنتی به افراد می دهد که بسیار در بازدهی سایت موثر می باشد.

در قدم اول بازاریابی اینترنتی باید ریشه ها قوی را در عمق پژوهش، استراتژی، برند سازی و ایجاد محتوا کاشت. چرا که بازاریابی نمی تواند بر رشیه های سست و ضعیف اتکا کند و سرپا بایستد همچین درختی ثمره ای نخواهد داشت زیرا ریشه های درخت از یک تنه یا بدنه محکمی که از طراحی و توسعه ساخته شده است را باید پشتیبانی و حفاظت نماید.

طراحی وب سایت  نیز مانند یک درخت در گذر زمان رشد می کند. همانطور که تنه هسته اصلی درخت است باید یک سایت خوب  هسته اصلی بازاریابی باشد.

شاخه های درخت سمبل راهکار ها و روش ها بازاریابی اینترنتی برای گسترش تبلیغات است مانند بازاریابی موتور های جستجو، بازاریابی شبکه های اجتماعی، ایمیل مارکتینگ و تبلیغات آنلاین و .

درخت بازاریابی چه در زیر تابش نور خورشید و چه در زیر بارش سیل آسا باید بتواند تغذیه کند تا به ثمر بنشید. برخی از بخشهای کلی که در درخت بازاریابی اینترنتی مطرح شده اند عبارتند از :

ریشه های درخت شامل:

·         تحقیقات

·         محتوا

·         برندینگ

·         استراتژی

بدنه درخت شامل:

·         وب سایت (طراحی و توسعه)

شاخه های درخت شامل:

·         بازاریابی موتورهای جستجو (سئو و تبلیغات کلیکی ppc)

·         لیست کردن سایت و معرفی کردن در دایرکتوری ها

·         بازاریابی ایمیلی

·         شبکه های اجتماعی

·         برقرار ارتباط

·         تبلیغات آنلاین

 درخت اینترنت مارکتینگ 

برگرفته از سایت استودیو طراحی و برنامه نویسی پلاتین

قیمت‌‌گذاری جدید P&G برای تست وفاداری مشتریان

 

شرکت پراکتر‌اند گمبل (P&G) می‌خواهد تمایل مصرف‌‌کننده‌ها را برای خرید محصولات گران‌‌قیمت خود تست کند. این شرکت‌‌، دهه‌ها بازار شوینده‌ها و پاک‌‌کننده‌هایی را در اختیار داشته که قیمت آنها تقریبا دو برابر برندهای رقیب بوده است. در سال‌های اخیر، قیمت محصولاتی مثل تاید افزایش یافته، بدون اینکه با مقاومتی از طرف مصرف‌‌کننده مواجه شود و حتی حجم فروش این محصول بیشتر شد و P&G سهم بازار قابل توجهی در این فرآیند به دست آورد.

اما در هفته‌های اخیر، طبق داده‌های صنعتی، فروش شوینده‌های ممتاز شرکت روند کاهشی داشته است و مصرف‌‌کننده‌ها ترجیح می‌دهند از برندهای ارزان‌‌تر استفاده کنند. این نشانه‌‌ دیگری است مبنی بر اینکه افزایش تورم بی‌‌سابقه در چهار دهه اخیر، رفتار خرید مصرف‌‌کننده‌ها را حتی درباره آیتم‌‌های ضروری تغییر داده است.

جان مولر، مدیرعامل P&G، می‌گوید: «اصلا انکار نمی‌کنم که یکسری مصرف‌‌کننده‌ها در حاشیه سود ما تغییراتی ایجاد می‌کنند.» به گفته او، استراتژی P&G تولید سریع و انبوه محصولاتی است که کیفیت بهتری نسبت به محصولات رقیب دارند و برای زندگی روزمره ضروری محسوب می‌شوند. «برای من سخت است بخواهم باور کنم برتر بودن در این دسته‌بندی محصولی دیگر جایی ندارد

  ادامه مطلب ...

برنده صنعت توزیع و پخش چه‌کسی خواهد بود؟ سقف شیشه‌ای دنیای خرده‌فروشی

دنیای خرده‌‌فروشی تغییرات عمیقی را در ۱۰سال گذشته پشت سر گذاشته است. برخی مشاهده‌‌گران، این تغییرات را نشان از یک دگردیسی واقعی با اثرات گسترده اقتصادی و اجتماعی می‌‌دانند. چارچوب‌‌های لجستیکی رایجی که برای عملکرد مدل‌های قدیمی خرده‌‌فروشی ایجاد شده بودند، در این چند سال به چالش کشیده شدند و زمان نگریستن به چارچوب‌‌های در حال ظهور فرارسیده است. از این رو، سوالی که قصد پرداختن به آن را داریم، از این قرار است: چه کسی پیروز تغییرات کنونی در لجستیک خرده‌‌فروشی می‌شود؟

واحدهای حمل‌‌ونقل و توزیع کسب‌‌و‌‌کارها در دهه ۱۹۶۰ در ایالات متحده ظهور کردند. آنها بخشی از شرکت‌‌های تولیدی بزرگ بودند و به‌‌ویژه در صنایع غذایی دیده می‌شدند. این مساله به دلیل گستردگی مصرف‌‌کنندگان و فاسدپذیر بودن محصولات غذایی، طبیعی می‌‌نمود. چالش آن روز، مدیریت موثر جریان محصولات برای ارضای تقاضا تحت شرایط رضایت‌‌بخشی هزینه‌‌ای، کیفیت خدمات و واکنش‌‌پذیری مناسب به تغییرات و ذائقه بازار بود. اهمیت لجستیک طی دوران موسوم به ۳۰ سال شکوهمند و رشد تولید انبوه، مصرف و توزیع افزایش یافت؛ به‌‌ویژه که جمعیت شهرنشین جهان نیز با سرعتی فراوان رشد کرد و تغییرات گسترده‌‌ای در ساختار شهرها شکل گرفت. مجموعه این تغییرات و شرایط جدید، منجر به صنعتی شدن فعالیت‌‌های لجستیکی شد و قواعد و استانداردهای بسیاری برای عملکرد موفقیت‌آمیز آن تدوین شد. تمرکز اصلی این استانداردها، قاعده‌‌مند کردن واحدهای بارگیری بود؛ از جمله کانتینرها و پالت‌‌ها. تدوین و پیاده‌‌سازی استانداردهای جدید، که گاهی استانداردهای توزیع یا استانداردهای چرخش نامیده می‌شد، برای دستیابی به سطح بالایی از بهره‌‌وری بود که بدون آنها فروشگاه‌های زنجیره‌‌ای بزرگ قادر به فعالیت و تامین تقاضای بالای مشتریانشان نبودند. همچنین استفاده از این استانداردها باعث می‌شود که هزینه حمل محصولات مصرفی به حدی کاهش یابد که خود تبدیل به یک مزیت رقابتی در مقابل سایر فعالان بازار شود.

با این حال، به تدریج و پس از ۳۰ ساله شکوهمند، تغییرات و شرایطی، وضعیت رایج و اصول کاری را به چالش کشید. سه تغییر بنیادینی که اوضاع را به چالش کشید از این قرارند: ظهور تجارت الکترونیک، توسعه سریع  فروشگاه‌های خواربار در شهرها و رواج قیمت‌‌های پایین فروش در برخی مدل‌های خرده‌‌فروشی. این ویژگی‌‌ها تقاضا باعث شد که مدل‌های رایج حمل‌‌ونقل انبوه نتوانند به سبک گذشته به فعالیت ادامه دهند. اکنون با آنکه در برخی موارد نیاز به حمل حجم انبوهی از محصولات بود، تنوع و حمل سریع و گسترده که به توزیع مویرگی موسوم شد، نیاز بود. استانداردسازی رایج که زیربنای موفقیت برخی شرکت‌‌های حمل‌‌ونقل بزرگ مانند شرکت کارفور (Carrefour) فرانسه بود، دیگر نمی‌توانست به شکل گذشته استفاده شود. بازیگران جدید صنعت حمل‌‌ونقل  که خود را با پویایی و سرعت (به‌جای بهره‌‌وری) معرفی کرده بودند، واکنشی به تغییر شیوه خرده‌‌فروشی بودند و غول‌‌های بازار را به‌سوی به‌چالش کشیدن استانداردهای‌شان  واداشتند. جهان توزیع خرده‌‌فروشی همچنان در حال تجربه تغییر و تحولات گسترده‌‌ای است و این سوال پیش می‌‌آید که در آینده چه کسی پیروز این رقابت خواهد شد.

  ادامه مطلب ...

الیزابت ردفورد: توانمندسازی معلولان با شیرینی‌‌پزی

جوانان دارای معلولیت معمولا به سختی کار پیدا می‌کنند. نرخ بیکاری در آنها سرسام‌‌آور است. در ایالات متحده، متوسط نرخ بیکاری این افراد به ۸۰ درصد می‌‌رسد. این موضوعی است که ذهن «الیزابت ردفورد» را مشغول کرده بود. او بنیان‌گذار موسسه غیرانتفاعی «نکست موو»است که به افراد دارای معلولیت، آموزش‌های ویژه ارائه می‌دهد. الیزابت ۱۲ سال است که در حوزه آموزش کودکان استثنایی کار می‌کند. او درباره اینکه ایده موسسه چطور به ذهنش رسید می‌گوید: «به عنوان معلم کودکان استثنایی، همیشه کنجکاو بودم که وقتی دانش‌‌آموزانم از مدرسه فارغ‌‌التحصیل می‌شوند، چه اتفاقی برایشان می‌‌افتد. از خودم می‌‌پرسیدم آیا در سن ۲۲ سالگی هم از خدمات متنوعی که حالا در اختیارشان است، برخوردار خواهند بود؟»

  ادامه مطلب ...

چهار واقعیت در مورد ارتباط با مخاطب از طریق داستان‏‏‌گویی

داستان‌‌‌گویی در کسب و کار یعنی ایجاد تناسب بین داستان و مخاطب. ممکن است خودتان فکر کنید بهترین داستان دنیا را دارید، اما بیشتر مخاطبان شما موافق این موضوع نباشند. برعکس، ممکن است فکر کنید داستان شما پیش پا افتاده و خسته‌‌‌کننده است، اما مخاطب با همین داستان عمیقا ارتباط برقرار می‌کند. بنابراین بخشی از وظیفه شما به عنوان رهبر یک سازمان این است که اجزای مهم داستانتان، یعنی طرح، کیفیت احساسی و ایده اصلی را بررسی کنید. سپس این اجزا را با اطلاعاتی که از مخاطب هدف خود دارید، سازگار کنید. چهار نکته برای راهنمایی شما در این زمینه عبارتند از:

۱- تنها نیستید. همه نویسنده‌‌‌ها و سخنران‌‌‌ها در وضعیت مشابهی قرار دارند. همه آنها باید دقیقا بدانند که چگونه با مخاطب خود ارتباط برقرار کنند. این اتفاقی ناگهانی نیست. کارشناسان نظرات مختلفی در مورد ارتباط با مخاطب دارند. چیپ هیث، فارغ‌‌‌التحصیل مدرسه کسب وکار استنفورد می‌‌‌گوید: برای اینکه ارتباطات اثربخش‌‌‌تری داشته باشیم، باید تفکرمان را از «باید چه اطلاعاتی را منتقل کنم؟» به «می‌‌‌خواهم مخاطب من چه سوالاتی بپرسد» تغییر دهیم. کارن آرمسترانگ، مورخ مذهبی می‌‌‌گوید: داستان‌‌‌گویی تا زمانی خوب است که بتوانید افراد را تشویق کنید طبق این داستان‌‌‌ها عمل کنند. میشل دومونتین فیلسوف، هم می‌‌‌گوید: سخن گفتن نیمی متعلق به گوینده و نیمی متعلق به شنونده است.

۲- می‌توانید از پیش برنامه‌‌‌ریزی کنید. صبر نکنید تا وقت ارتباط برقرار کردن با مخاطب فرا برسد. اقداماتی از قبل انجام دهید. یکی از ساده‌‌‌ترین، اما قوی‌‌‌ترین تمرین‌‌‌هایی که می‌توانم پیشنهاد دهم این است که یک تکه کاغذ بردارید و آن را به دو ستون تقسیم کنید. در ستون اول هر چه در مورد مخاطب‌تان می‌‌‌دانید بنویسید. در ستون دوم، هر چه در مورد مخاطب نمی‌‌‌دانید را بنویسید. این تمرین ساده به شما کمک می‌کند مخاطب خود را بهتر بشناسید و ارائه متمرکزتری داشته باشید.

۳- احساس ناخوشایندی داشته باشید. گاهی اوقات ارتباط گرفتن با مخاطب به این معنی است که از روتین‌‌‌های خود بیرون بیایید و احساس ناخوشایندی را تجربه کنید تا بفهمید چطور نیازهای آنها را برطرف کنید.

۴- نظاره‌‌‌گر لحن خود باشید. لحن شما بر درکی که مخاطب از پیام شما دارد، تاثیر می‌‌‌گذارد. وقتی زمان ارائه کردن می‌‌‌رسد، بیشتر ما این سوال را از خودمان می‌‌‌پرسیم که «چه بگویم؟» اما در واقعیت، سوال مهم‌تر این است که «مخاطب من کیست؟» ممکن است با بیشترین تسلط و بدون هیچ تپقی، یک ارائه بدون نقص داشته باشیم، اما اگر مخاطب‌مان را نشناسیم، تلاش بیهوده‌‌‌ای انجام داده‌‌‌ایم. هدف اصلی این است که در یک سطح انسانی با مخاطب ارتباط برقرار کنیم.

منبع: روزنامه دنیای اقتصاد شاره 5433

در جست‌و جوی اعتبار از دست‌رفته

 

در فضای استارت‌آپی عادت بر این است که از موفقیت‌ها بگوییم تا امیدمان به آینده را زنده نگه ‌داریم اما اشتباه بزرگی است که شکست گذشتگان را به فراموشی بسپاریم و از تجارب گذشتگان بهره‌مند نشویم. برای این منظور اقدام به جمع‌آوری تجربیات مجموعه‌ای از استارت‌آپ‌های ناموفق کرده‌ایم تا شاید مرور سرگذشت ناکام ایشان زمینه‌ای باشد برای موفقیت استارت‌آپ‌های نوپای جامعه استارت‌آپی ایران.

 

داستان شکست استارت‌آپ Boo.com

استارت‌آپ Boo.com یک شرکت اینترنتی انگلیسی بود که با هدف فروش اینترنتی لباس‌های برند و تبلیغات بسیار در پاییز ۱۹۹۹ توسط چند سوئدی به نام‌های ارنست ملمستن، کایزا لیندر و پاتریک هدلین تاسیس شد. دفتر مرکزی شرکت، در خیابان کارنبی لندن، در همان ساختمانی واقع شده بود که دفتر مجله Erotic Revive هم در آن قرار داشت. این دفتر که در اکتبر ۱۹۹۹ تنها ۴۰ کارمند داشت، ظرف مدت کوتاهی تبدیل به هشت دفتر و ۴۰۰ کارمند، در آمستردام، مونیخ، نیویورک‌سیتی، پاریس و استکهلم شد.

با وجود آنکه این شرکت توانسته بود ۱۳۵ میلیون دلار سرمایه جذب کند، اما ظرف ۱۸ ماه با سیاست‌های غلطی که در پیش گرفت، تمام سرمایه خود را خرج کرد، بدون آنکه فروش چندانی داشته باشد (۸۰ میلیون دلار از این مبلغ زمانی خرج شد که حتی یک جنس هم فروخته نشده بود).

Boo.com می‌خواست به رشد سریع و همزمان در چند کشور اروپایی دست یابد، برای همین زمان و هزینه زیادی را صرف توسعه خود کرد. درحالی‌که هنوز وب‌سایت آماده نبود، شرکت هزینه‌ زیادی برای تبلیغات صرف کرد و کاربران کنجکاو، مدت‌ها انتظار رونمایی از آن را می‌کشیدند. با گذشت زمان، Boo.com از توسعه نوآوری در حوزه فناوری نیز غافل شد و زمانی که وب‌سایت آن رسما شروع به‌کار کرد، پیچیدگی و پر بودن آن از فایل‌های جاوا و فلش و نیز پایین‌ بودن سرعت سایت زمانی که اینترنت پرسرعت هنوز فراگیر نشده بود، کاربران را کلافه می‌کرد و همین باعث شد پس از مدتی، میزان فروش به حد مورد انتظار نرسد.

   ادامه مطلب ...

مدیریت کمپین تبلیغاتی و دستورالعمل های اجرایی آن

اگر در حال حاضر در فضای یک کسب و کار مشغول به کار هستید یا در حال تحصیل در یکی از شاخه های بازاریابی یا MBA می باشید، حتما تا به حال نام کمپین های تبلیغاتی به گوشتان خورده است.

کمپین تبلیغاتی چیست؟

شامل چه مواردی است؟

چگونه می توان به شکل عملی یک کمپین تبلیغاتی برای برند خود پیاده سازی کنیم؟

مزایای یک کمپین تبلیغاتی

برای بسیاری از شرکت های کوچک و بزرگ، کمپین های بازاریابی راه اصلی تعامل با مشتریان فعلی و به دست آوردن مشتریان جدید است. کمپین های تبلیغاتی عموما به دنبال انتقال پیامی مشخص در یک بازه زمانی خاص هستند. از جمله مزایای این کمپین ها عبارتند از :

  • افزایش فروش و سودآوری
  • معرفی یک محصول جدید
  • افزایش آگاهی از محصول یا خدمت
  • ایجاد یک تصویر مشخص از برند (کمپین تپسی در راستای معرفی هویت بصری جدید خود به دنبال ایجاد یک تصویر مشخص از برند خود در ذهن مشتریان و مخاطبان بود)
  • معرفی تجربه برند
  • کاهش اثر شایعات و تبلیغات منفی (کمپین های شرکت های لبنی ایرانی در راستای شفاف سازی چگونگی تولید محصولات و برخورداری از استانداردهای جهانی در پاسخ به شایعاتی از جمله وجود باکتری های خطرناک در این محصولات)
  • ایجاد مشتریان جدید

  ادامه مطلب ...

خشت اول چون نهد معمار کج

چند سال پیش، موسسه گالوپ در یک طرح تحقیقاتی جالب به سراغ دو شرکت بزرگ کارگزاری بورس در آمریکا رفت و روی عملکرد آنها در زمینه استخدام نیروهای جدید و ارتباط آن با موفقیت‌های آتی‌شان متمرکز شد. نتایج این تحقیقات نشان داد که عملکرد این شرکت‌ها در زمان استخدام نیروهای جدید، تاثیر زیادی بر عملکرد کلی و موفقیت آنها در رقابت با سایر شرکت‌ها داشته است. هر دوی این کارگزاری‌ها به‌دنبال کسانی می‌گشتند که نه یک مدیر مالی یا تحلیلگر، بلکه یک «جمع‌کننده پول» باشند، کسانی که دارای استعداد شناسایی زمینه‌های مستعد رشد و ترقی، با پتانسیل‌های بالای پیشرفت باشند. چنین افرادی باید می‌توانستند سرمایه‌گذاران را متقاعد کنند پول‌هایشان را در اختیار شرکت متبوع آنها قرار دهند.

اگرچه عنوان شغلی که در هر دوی این شرکت‌ها وجود داشت و شرکت‌ها دنبال نفرگیری برای آن بودند مشابه و یکسان بود، اما استراتژی و روش یافتن استعدادهای برتر برای تصدی این شغل‌ها در هر کدام از این دو شرکت، با دیگری متفاوت بود: یکی از شرکت‌ها در این زمینه به شدت ساختارمند و منظم عمل می‌کرد و برای هر نیروی تازه‌وارد، دوره‌های آموزشی چندماهه برگزار می‌شد و افراد پس از شرکت در این دوره‌ها اهداف و خواسته‌های شرکت را فرامی‌گرفتند. شرکت دیگر اما، همین کار را با ریسک‌پذیری بالایی انجام می‌داد و به افراد آزادی عمل بیشتری برای جلب نظر سرمایه‌گذاران داده می‌شد. در این شرکت فرهنگ متفاوتی حاکم بود که در آن به افراد امکانات اولیه انجام کار داده و اهداف کلی مدنظر شرکت تبیین و باقی قضایا به اختیار خود فرد واگذار می‌شد. مثلا به کارگزار گفته می‌شد: «این تلفن شما، این هم دفترچه تلفن. ما می‌خواهیم تا سال دیگر همین روز، شما ۵۰۰ هزار دلار سرمایه تحت مدیریت‌تان داشته باشید. موفق باشید

  ادامه مطلب ...

الگو گرفتن یا کپی‌کردن در توسعه برند و کسب‌وکار

چند سالی ا‌ست در کشور ما نیز همچون سایر کشورهای دنیا، توسعه کسب‌و‌کارها در قالب هلدینگ و ورود به صنایع جدید و متمایز رونق بیشتری گرفته است.

 قاعده و فاکتور اصلی در بحث توسعه برند یا توسعه کسب‌و‌کار تکیه کردن بر یک یا چند عامل است که باید به‌صورت یک اهرم، امکان توسعه و موفقیت در یک صنعت جدید را تقویت کند. توسعه ممکن است در سطح ارکان عملیاتی یک کسب‌و‌کار اتفاق بیفتد و برند جدیدی خلق بشود یا همان برند قبلی به صنعت و بازار جدیدی توسعه پیدا کند. در حالت اول، عامل و اهرم توسعه منابع و شایستگی‌های محوری یک کسب‌و‌کار مثل منابع مالی، خطوط تولید، منابع انسانی، منابع تکنولوژیک، کانال‌های توزیع و پخش و مواردی از این دست است و در حالت دوم علاوه بر منابع قبلی، آن چیزی که اهمیت بسیار بیشتری پیدا می‌کند، هویت و تصویر خلق شده از برندی است که می‌تواند به‌عنوان یک اهرم قوی در ذهن مخاطبان موجب موفقیت آن محصول (‌برند) در بازار و صنعتی جدید بشود.

  ادامه مطلب ...

راهکار بوستونی برای همه جهان

پیش از سال ۱۹۶۳، شرکت‌های مشاوره مدیریت و استراتژی براساس تخصص و تجربه خود به هر شرکت، پیشنهادهای متناسب می‌دادند. در این میان، گروه مشاوره بوستون ظهور کرد و شرایط را برای همه ساده ساخت. این شرکت یک مدل جهان‌شمول طراحی کرد که بر اساس آن می‌شد برای هر شرکت و صنعتی در سراسر جهان، دستورالعمل مدیریتی ارائه داد. پیش از آن، هیچ‌گاه چنین مدلی وجود نداشت؛ مدلی که بسیار ساده بود، بر اساس واقعیات بنا شده بود و راهکاری عملی برای شرکت‌ها ارائه می‌داد.

گروه مشاوره بوستون می‌گفت باید یک رهبر بازار بود و باید هزینه‌ها را کاهش داد تا بتوان سهم بیشتری از بازار کسب کرد و در مرحله بعد، باز هم بتوان از هزینه‌ها کاست تا قیمت پیشنهادی به مشتریان از قیمت تمام رقبا پایین‌تر باشد. بهترین موقعیت در بازار، موقعیت کسب‌وکارهای ستاره بود: آن رهبر بازار که در بازار آینده‌داری فعالیت می‌کند و رشد قابل‌توجهی هم برای آن متصور است. چنین موقعیتی بسیار باارزش است. شرکت مشاوره بوستون ادعا می‌کرد که تقریبا تمام درآمدهایی که در طول چرخه عمر یک محصول توسط یک شرکت کسب می‌شود، نصیب کسب‌وکارهایی می‌شود که ستاره بوده‌اند. 

ادامه مطلب ...