بازاریابی

مجموعه نوشتارهای عمومی با محوریت موضوعات بازار

بازاریابی

مجموعه نوشتارهای عمومی با محوریت موضوعات بازار

چرا برای برندسازی خودمان را به دردسر بیندازیم

برند ساختن یا نساختن، مساله این است! وقتی این سوال را از فردی که هنوز مطمئن نیست برندی لازم دارد یا نه می‌پرسید، اگر از این واقعیت که برند کلید رشد و موفقیت در بلندمدت است، بی‌خبر باشد، نمی‌تواند به سوال شما پاسخ دهد.با ایجاد یک برند، شما چشم‌انداز قوی و شفافی از آنچه می‌خواهید تعیین می‌کنید. بدون برند در دسته‌ای که محصولات عام نامیده می‌شوند، محصولاتی که بسیار معمولی و همه شبیه به هم هستند، محو می‌شوید. بین محصولات مشابه و متعدد، برندسازی محصول شما را متمایز می‌کند و راه را برای آگاهی، تمایز، انتخاب و سوددهی هموار می‌سازد.اگر فکر می‌کنید که حتی در یک مورد محصول شما تفاوت و مزیت برتر مقبولی نسبت به دیگر محصولات دارد، حداقل یک دلیل برای برندسازی یافته‌اید. در ادامه چند دلیل دیگر برای برندسازی ارائه خواهیم کرد.  

 

برندسازی برای اجتناب از افتادن در تله ورشکستگی بودجه محصولات عام

وارن بافت، موفق‌ترین سرمایه‌گذار قرن بیستم، رمز موفقیت خود را در 5 کلمه این‌طور خلاصه می‌کند: محصولات عام بخرید، برند بفروشید.

* محصولات عام: محصولاتی هستند که مشتریان تمایزی بین آنها و دیگر محصولات، از نظر نیازی که رفع می‌کنند، مشکلی که حل می‌کنند و ارزشی که ایجاد می‌کنند، قائل نمی‌شوند. اگر مردم دلیل روشنی برای خرید یک محصول نداشته باشند، ارزان‌ترین محصول را می‌خرند.

* برند: نقطه مقابل محصولات عام است. زمانی که مشتریان متوجه شوند یک محصول عام با محصولات مشابه، متفاوت و از آنها بهتر است، آن محصول به برند تبدیل می‌شود. برندسازی ابزاری قدرتمند است که محصولات را به شکلی متمایز می‌کند که مشتری آنها را ترجیح می‌دهد و صاحبان برند می‌توانند بدون از دست دادن کنترل امور، قیمت‌ها را بالا ببرند.

بلیت هواپیما، کامپیوترهای لپ‌تاپ و مربای توت‌فرنگی در ابتدا محصولات عام هستند. همه رقبا اساسا به سراغ راه یکسانی برای برآورده کردن نیازها می‌روند و طبیعتا اگر مشتریان دلیلی برای انتخاب محصول خاصی از بین همه محصولات نداشته باشند، ارزان‌ترین آنها را برمی‌گزینند. اما امروزه، مشتریان به دلیل ویژگی‌های منحصربه‌فردی که باور دارند درباره انتخابشان صدق می‌کند، برای خرید محصولات یک آژانس هواپیمایی یا یک سازنده کامپیوتر یا تولیدکننده مربا از بین دیگران، تصمیم‌های آگاهانه‌ای می‌گیرند. شاید برنامه ضمانت‌نامه و خدمات پس از فروش، مواد اولیه طبیعی یا بسیاری از ویژگی‌های مختلف دیگر وعده‌های برند، آنها را جذب کرده باشد که آگاهی یافته‌اند و پذیرفته‌اند این محصولات به پرداخت هزینه‌های اضافی می‌ارزد.

به مثال‌های زیر توجه کنید که چگونه برندها برخی محصولات را از گروه شلوغ محصولات عام جدا می‌کنند:

محصول عام (برند) نوشیدنی‌های غیرالکلی (کوکاکولا)، آب معدنی (اوین)، قهوه (استارباکس)، کفش ورزشی (نایک)، تدارکات و پشتیبانی (یوپی‌اس)، فناوری (اپل)، تیغ اصلاح (ژیلت)، خرده‌فروشی آنلاین (آمازون)، جست‌وجوی اینترنتی (گوگل)، لباس زنانه (ویکتوریا سکرت).زمانی که یک برند ایجاد می‌کنید، اعتماد، مزیت و پتانسیلی برای قیمت بالاتر و حاشیه سود بیشتر را ایجاد کرده‌اید.

برندسازی برای روشن شدن چشم‌انداز

با برندسازی، کالایی که می‌خواهید به آن دست یابید مشخص می‌شود. برند همانند نماد روی پرچم کشورهای گوناگون که نمادی از مهم‌ترین موضوع برای آن فرهنگ و جامعه است، مهم‌ترین موضوع برای سازمان شما را نشان می‌دهد. برند همچون پرچم شرکت است که آنچه را برای آن اشتیاق دارید، ارزش‌های زیربنایی، آنچه آرزوی به دست آوردنش را دارید و وعده‌ای که اعتبار شما به آن وابسته است، نشان می‌دهد. با برندسازی، شرایطی که می‌خواهیم به آن برسیم یا همان چشم‌انداز مشخص می‌شود.

چشم‌اندازی که خوب تعریف شده باشد، در برندسازی شخصی و سازمانی اهمیت یکسانی دارند؛ زیرا:

* اگر برند شخصی می‌سازید، چشم‌انداز شما درک ویژگی‌هایی را که به آن دلیل می‌خواهید شناخته شوید، آسان‌تر می‌کند. چشم‌انداز باعث می‌شود آنچه را لازم است بدانید و انجام دهید.

* اگر برند محصول، برند شرکتی یا غیرانتفاعی می‌سازید، چشم‌انداز شما برای همه اعضای سازمانتان شرح می‌دهد که چه می‌کنید، چرا این کار را می‌کنید و می‌خواهید چه کالایی تولید کنید. ایجاد یک چشم‌انداز واضح باعث می‌شود همه اعضای تیم شما آنچه را که لازم است انجام دهند و برندسازی را به یک فرآیند شفاف تبدیل می‌کند. با تدوین چشم‌انداز بلندمدتی که می‌خواهید به آن برسید، وعده برند به تعهدی در همه اعضای سازمان تبدیل می‌شود.

برندسازی برای کسب اعتماد و ارزش بیشتر

در میان سیلی از انتخاب‌های ناآشنا، برند مانند دوستی است که می‌توان روی آن حساب کرد و این اعتماد به انتخاب و خرید مشتری و سوددهی برای صاحب برند منجر می‌شود.اگر همه گزینه‌ها مشابه و تقریبا بدون ریسک باشند، احتمالا قیمت پایین یا دردسترس‌ترین کالا نظر شما را جلب می‌کند. چون هیچ‌کدام از محصولات اعتماد شما را جلب نکرده و مزایای متفاوتی ارائه نداده است، ‌سریع‌ترین و ارزان‌ترین گزینه را انتخاب می‌کنید.اما اگر پس از بررسی همه گزینه‌ها، به گزینه‌ای رسیدید که نظرتان را عوض کرد یا به پرداخت بیشتر راضی شدید، احتمالا تصمیم‌تان مبتنی بر این حس است که آنچه انتخاب کرده‌اید به هزینه‌اش می‌ارزد و شما را ناامید نمی‌کند. این اعتماد به احتمال قریب به یقین، نتیجه برندسازی موفق است.

منبع: کتاب مدیریت برند به زبان ساده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد